eitaa logo
واجب فراموش شده 🇵🇸
1.1هزار دنبال‌کننده
10.8هزار عکس
4.1هزار ویدیو
124 فایل
💕 #خُداونـدا #بی_نگــاهِ لُطفــــِ #تــــُ هیچ ڪاری #بـــــِ سامان نمیرِسَــد 😍 نگــاهَـــت را از مــا نَــگـــیـر 🌸 ارتباط با مدیر کانال ↶ ↶ @man_yek_basiji_hastam 🌸 تبادلات ↶ ↶ @Sarbazeemam110
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
واجب فراموش شده 🇵🇸
❣﷽❣ 📚 #رمــان •← #من_با_تو ... 8⃣4⃣ #قسمت_چهل_وهشتم روے مبل لم دادہ بودم، ڪتاب رو ورق زدم و ڪمے
❣﷽❣ 📚 •← ... 9⃣4⃣ زن روے مبل نشستہ بود، با دیدن من لبخند زد و از روے مبل بلند شد!😊 رفتم بہ سمتش و سلام ڪردم، جوابم رو داد و گرم دستم رو فشرد. مادرم رو بہ روش نشست و بہ من اشارہ ڪرد پذیرایے ڪنم.😊 وارد آشپزخونہ شدم و با سلیقہ مشغول چیدن میوہ ها 🍎🍌🍇توے ظرف شدم،ظرف میوه رو برداشتم و بہ سمت مادرم و مادر حمیدے رفتم.😊 بشقاب ها 🍽رو چیدم و میوہ تعارف ڪردم، مادر حمیدے با مهربونے گفت: _زحمت نڪش عزیزم. لبخندے زدم و گفتم: _زحمت چیہ؟ نشستم ڪنار مادرم، مادر حمیدے با لبخند نگاهم ڪرد،چادر مشڪے و روسرے مدل لبانے سبز رنگش صورتش رو قاب ڪردہ بود،صورت دلنشین و مهربونے داشت رو بہ من گفت: +من مادر یڪے از هم دانشگاهتیم.... سریع گفتم: _بلہ میدونم. +پس میدونے براے چے اینجام؟😊 سرم رو بہ نشونہ مثبت تڪون دادم و تڪرار ڪردم: _بلہ!☺️🙈 نگاهے بہ مادرم انداخت و گفت: _با مادرت صحبت ڪردم و توضیح دادم، این پسر من یڪم خجالتیہ روش نشدہ با خودت صحبت ڪنہ با تعجب گفتم: _ولے دیروز بہ من گفتن!😟 لبخندش پررنگتر شد: _پس گفتہ با من هماهنگ نڪردہ! آخہ انقدر خجالت میڪشید روش نشدہ آدرس بگیرہ تعقیبت ڪردہ. پیشونیم رو دادم😟😳 بالا و گفتم: _تعقیبم ڪردن؟ سرش رو تڪون داد و گفت: _آرہ یڪم عجول برخورد ڪردہ بهش گفتم باید من میومدم دانشگاہ باهات صحبت مے ڪردم، جووناے امروزے اید دیگہ!☺️ دست هام رو بهم گرہ زدم،ادامہ داد: _در واقع امروز اومدم براے ڪسب اجازہ ڪہ یہ وقت مناسب با همسرم و پسرم بیایم براے آشنایے بیشتر!☺️ .... 🌹🍃🌹🍃 @Vajebefaramushshode
❣﷽❣ 📚 •← ... 0⃣5⃣ ‌ موهاے بافتہ شدم افتادہ بود روے شونہ م با دست انداختمشون روے ڪمرم و گفتم: _پدر و مادر اجازہ بدن منم راضے ام تشریف بیارید!☺️🙈 مادر حمیدے از روے مبل بلند شد و گفت:☺️ _ان شاء اللہ ڪہ خیرہ! مادرم سریع بلند شد و گفت:😊 _ڪجا؟چیزے میل نڪردید ڪہ! بلند شدم و ڪنارشون ایستادم، مادر حمیدے ڪش چادرش رو محڪم ڪرد و گفت: _براے خوردن شیرینے میایم!☺️ دفترچہ📝 و خودڪارے از توے ڪیفش👜 درآورد و مشغول نوشتن چیزے شد. برگہ رو ڪند و گرفت بہ سمت مادرم: _این شمارہ ے خودمہ هروقت خواستید تماس بگیرید.😊 با مادرم دست داد، دستش رو بہ سمت من گرفت و گفت: _چشم امیدم بہ شماستا.☺️ و گونہ م😘 رو بوسید. دستش رو فشردم، توقع انقدر گرمے و مهربونے رو از مادر یڪ طلبہ نداشتم. حتے منتظر بودم بخاطرہ پوششم بد نگاهم ڪنہ!😌 واقعا مادر یڪ طلبہ بود!😇 .... 🌹🍃🌹🍃 @Vajebefaramushshode
💕 در نگاهت چیزیست که نمیدانم چیست؟!🌱 مثل آرامش بعد از یک غم... مثل پیدا شدن یک لبخند... مثل بوی نم بعد از باران... در نگاهت چیزیست که نمیدانم چیست؟! اما من به آن محتاجم..🍃 °|• ـღ شهید علی خلیلی •|° @Vajebefaramushshode
4_6026350462209360828.mp3
2.73M
🎵 دست رو دلم نذارید که پریشونه😔 خدایا تو میدونی که من نمیخوام اسیر دنیا دنیا بمونم... ..😔 🎤🎤 🍃🌹🍃🌹 @Vajebefaramushshode
🌱🌈 🌺آری، آن روز چو می‌رفت کسی داشتم آمدنش را باور... من نمی‌دانستم ! معنیِ را💔 تو چرا دیگر😭 برگرد !بامولایمان برگرد.‌. 🌸 ❤️دلتنگ دیدارت هستیم.‌‌. @Vajebefaramushshode
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
‌﴾﷽‌﴿ -”اَلسَّلامُ‌عَلَیْكَ‌یاحُجَّةَ‌اللّٰهـِ‌فےاَرضِہ؛ -سلام‌برتواۍحجتِ‌خدادرزمینش🌱“-
❲ این‌روز‌ها ، بےیادِتوفصِل‌خزان‌است ؛ بےتـُو! ڪدامین‌شعرحالِ‌خوب‌دارد ؟ ❳ -”العَجَل‌نِگٰارِمَن“- •. @Vajebefaramushshode
❲ ڪاش‌فٰـالِ‌حـافظ‌ شَبــِ‌یلـدا‌بِشـوَد یُوسف‌ِ‌گُمگشتھـ؛ باز‌آیـَد ‌بھ‌‌ڪنعـان ‌غَمـ‌‌مَخُــور ! ❳ @Vajebefaramushshode
✅ فَإِنَّ اللَّهَ سُبْحَانَهُ لَمْ يَلْعَنِ الْقَرْنَ الْمَاضِيَ [الْقُرُونَ الْمَاضِيَةَ] بَيْنَ أَيْدِيكُمْ إِلَّا لِتَرْكِهِمُ الْأَمْرَ بِالْمَعْرُوفِ وَ النَّهْيَ عَنِ الْمُنْكَرِ فَلَعَنَ اللَّهُ السُّفَهَاءَ لِرُكُوبِ الْمَعَاصِي وَ الْحُلَمَاءَ لِتَرْكِ التَّنَاهِي(خطبه 192 نهج البلاغه) 🔷🔹اميرالمؤمنين علیه السلام می فرماید: خداوند سبحان، گذشتگان را كه پيش از شما بودند از رحمت خود دور نساخت، مگر بدين سبب كه و را ترك كردند. 🔶🔸خداوند را به خاطر ارتكاب معاصى و را به سبب واگذاشتن نهى از منكر لعنت نموده است. 🌺🍀 💠💠💠💠 📲👇 @Vajebefaramushshode