واقعاً دارم روزای سختی رو میگذرونم
و اینکه به هیچکس نمیگم خیلی برام سخت ترش میکنه .
من میدونم نباید خسته شد؛ میدونم نباید بُرید؛ میدونم زندگی ادامه داره؛ فقط دلم میخواست یه وقتایی، یه جایی، یه گوشه ای وایسم بگم خستهام و یکی بفهمه چی میگم ! نه که فقط بشنوهها، بفهمه! شاید من این همه برای تو گوش بودم برایت سنگ صبور بودم تا یک روز تو بگویی حال نوبت من است حال تو بگو .
یه فریم از لیاقت نداشتن اینه که با تمام وجود براش هر کاري میکني ولي بازم نمیبنه :) .