من غرق شدم ؛ تو خودم و توی خستگی پوچی و سردرگمی و عصبانیت و کلافگی ! من نمیدونم خوبم یا نه یا نمیدونم چجوریم و تنها چیزی که میتونم بهت بگم اینه که هیچی رو نمیدونم عزیزم ؛ هیچی رو .
از بعضی آدما اینقدر دور میشی که باورش سخته ، یه زمانی تموم خندیدنات و حرف زدنات و شب و روزت باهاشون گذشت ..
ما ساخته شده بودیم واسه باهم زندگي نکردن ..
وگرنه چه دلیلي وجود داره که این همه جون بکَنم و نشه ؟
اونی که تا بهش پی ام ندی بهت پی ام نمیده ،
خیلی وقته از زندگیت رفته فقط هنوز خدافظی نکرده .