eitaa logo
کانال خبری والعصر
951 دنبال‌کننده
47.2هزار عکس
69هزار ویدیو
367 فایل
قسم به عصر ما، هنگامی که حضرت مهدی ظهور خواهد کرد. #والعصر 🇮🇷 به کانال خبری #والعصر بپیوندید: https://eitaa.com/joinchat/269156353Ccd257414da
مشاهده در ایتا
دانلود
♦️دیپلمات بود اما با لات‌های پشت میز، مذاکره نکرد. کیش و مات نشد چون مات و مبهوت کدخدا نبود. مچ توله‌های شیطان را قبل از بزم دیپلماسی، در رزم حماسی خواباند اما با شیطان دست نداد. معمای جنگ را حاج احمدها حل کردند اما اهل مذاکره در حل معمای شهادت حاج احمدها درماندند. 🔻لباس فرماندهی را با کُت دیپلماتی عوض کرد تا انقلاب را صادر کند نه اینکه با یقه‌دیپلماتی دنبال صاف کردن مسیر واردات باشد. کسی او را با امیرکبیر و مصدق مقایسه نکرد اما اهل صدق بود و در جهاد اکبر، امیری کبیر. 🔻سلیمانی‌ها و تهرانی‌مقدم‌ها شاهدند که او مفقودالاثر نیست، چه آنکه آثار وجودی‌اش امروز مرزهای دفاعی ما را از دشت خرمشهر و مریوان و پاوه تا بلندی‌های جولان برده است. وارثان خودخوانده‌ی ارض موعود خواستند سر او را زیر آب کنند اما طراحان خاورمیانه‌ی جدید گواهند که امروز بحر تا نهر قدمگاه سپاهیان اوست. 🔻شهادت برای حاج احمدها دیر و زود دارد و تعیین تکلیف اسارتش برای بعضی‌ها سوخت و سوز. عنوان "شهید" برازنده‌ی اوست اما عنوان "آزاده"، آرزوی ما. ✍️ ☑️ @Sh_Aviny
🔴چرا برجام آخرین تجربه‌ی اعتماد به غرب نخواهد بود؟ 🔻اگر تصور می‌کنید پس از تجربه‌ی تلخ ، دیگر غربگرایان پشت دستشان را داغ می‌کنند که به آمریکا و غرب اعتماد کنند، کمی تند رفته‌اید. چرا؟ ۱- هیچ‌گاه غربگرایان رسما از پیشگاه ملت ایران بابت اعتماد به غرب و خسارات محض، عذرخواهی نخواهند کرد، چون هیچگاه از غرب نا امید نخواهند شد. این اعتماد زیرپوستی می‌تواند در آینده دوباره مثل دمل بیرون بزند. ۲- حافظه‌ی تاریخی ملت که کمرنگ شود، امید غربگرایان دوباره پر رنگ می‌شود. آلزایمر، تشخیص ریسمان سیاه و سفیدِ جنگ و صلح را دشوار کرده و خطر گزیدگی‌های چندباره را افزایش می‌دهد. ۳- وقتی ترامپِ دیوانه کنار برود، حتما اوباماهای مؤدبی سر کار خواهند آمد تا جریان غربگرایی دوباره در ایران جان بگیرد. تا آن روز، اینستکس ها و ۲۰۳۰ ها و fatf ها، حکم تنفس مصنوعی را برای این جریان خواهند داشت. ۴- وقتی رتق و فتق امور در کشور وفق مراد مردم نباشد، زرق و برق غرب، همچنان چشم‌نواز خواهد بود و هر مذاکره‌ی جدید، حکم کالایی جدید را خواهد داشت که بوی نویی می‌دهد و داشته‌های کُهَن‌مان را برایمان دل‌آزار می‌کند. این است که دوباره، سالها دلِ غربگرایان برجام‌ها را طلب خواهد کرد تا آنچه خود داریم را از بیگانه تمنا کنند. 🔺️بزرگترین دستاورد برجام، "عبرت‌آموزی" است. وقتی غرب از چشم مردم بیفتد، دکان غربگرایی هم بسته می‌شود. در دوران رکود کسب و کارها، برخی اجازه نمی‌دهند کاسبی‌شان که آرایشگاه دونبش "بزک‌سرای چشم‌آبی‌ها" است، تعطیل شود. ✍
در باب کرمان و شهادت هموطنانمان سخن بسیار است. از زوایای مختلف می‌توان به این اتفاق پرداخت، اما در این نوشته تلاش شده تا مؤلفه‌ها و ویژگی‌هایی برای آنچه به این جنایت خواهد بود، برشمرد. 🔴 انتقام متوازن؛ توازن، اصل بقاست. فَمَنِ اعْتَدَىٰ عَلَيْكُمْ فَاعْتَدُوا عَلَيْهِ بِمِثْلِ مَا اعْتَدَىٰ عَلَيْكُمْ. تهدید را باید در قواره‌‌ی خودش پاسخ داد. اقدام کوچکتر، پیام ضعف را به دوست و دشمن مخابره می‌کند. در مقابل قتل نفس، نباید ساختمان را با موشک زد. ترور مهره‌ی کلیدی را باید با حذف مهره‌ی کلیدی دشمن طاق زد. خرابکاری صنعتی را باید با خرابکاری صنعتی پاسخ داد. حمله سایبری را باید با حمله سایبری پاسخ داد. 🔵 انتقام بازدارنده؛ بازدارندگی و برازندگی! اقدام متقابل باید قطع‌کننده‌ی زنجیره‌ی جنایات نامتعارف دشمن باشد. باید دشمن را در لاک دفاعی فرو ببرد. باید او را به «غلط کردم» بیندازد. باید فکر تکرار جنایت را از سرش بیرون کند. تکرار اقدامات مشابه دشمن با شدت فزاینده در سال‌های اخیر نشان می‌دهد که بازدارندگی چاشنی ضعیف اقدامات متقابل ما بوده. ⚫️ انتقام غافلگیرکننده؛ غافلگیری، شگرد فرشته‌ی مرگ است. طوفان الاقصی، صرفنظر از ابعاد بزرگ نظامی آن، به دلیل رعایت اصل غافلگیری شکستی «غیرقابل ترمیم» برای اسرائیل رقم زد. انتقام سخت باید به تعبیر قرآن و مانند مرگ بغتتاً باشد تا فرصت عمل بازدارنده را از دشمن بگیرد. اقدام نابهنگامی که دشمن انتظارش را می‌کشد و برای آن آماده شده، ممکن است کمانه کند و به خودمان برگردد. 🟠 انتقام راهبردی؛ شیوه‌ی انتقام از دشمن جانی باید در راستای تقویت اهداف بلندمدت جبهه مقاومت باشد. اگر در این نزاع تمدنی ازاله‌ی اسرائیل از وجود هدف میانی است، اقدام کوتاه‌مدت باید تقویت‌کننده‌ی هدف راهبردی باشد. اگر تقویت امنیت ملی اصل بنیادین اقدام نظامی است، برآیند نهایی انتقام باید، افزایش ثبات و امنیت کشور باشد. اگر آگاهی‌بخشی، دشمن‌شناسی، بیداری ملت و اقامه‌ی ناس به قسط، اصل است، قصاص این جنایت باید در همین راستا باشد. خلاصه‌اش این می‌شود که پاسخ سخت هر چه هست، باید آن ۲۵ سال را کوتاه‌تر کند. 🟤 انتقام شفاف؛ ضربات مبهم، مخفیانه و بدون بازتاب رسانه‌ای یا دستاوردسازی از اقدامات سایر بازیگران جبهه مقاومت، برای افکار عمومی قابل پذیرش نیست. آنجا که دشمن در جنایت خود قبول مسئولیت می‌کند، باید شفاف انتقام گرفت تا مشخص باشد تنبیه دشمن مابه‌ازای کدام رذالت اوست. آنجا که آثار حضور دشمن مشهود است، باید پاسخ ما برای دوست و دشمن مشهود باشد. تلفیق این گزاره‌ها، سهلِ ممتنع است. روی کاغذ مسائل ممکن است بدیهی جلوه کند، اما در میدان عمل پیچیدگی‌های فوق‌العاده‌ای دارد. در هر صورت نباید به ورطه‌ی محافظه‌کاری و مصلحت‌اندیشی ناصواب بیفتیم. ✊ نکته آخر اینکه خشم انقلابی مردم را باید قدر بدانیم. نباید مطالبه‌ی انتقام سخت را که دستور رهبری است، با برچسب‌های ناروا سرکوب کرد. فریاد فراگیر انتقام که از حلقوم مردم بیرون می‌آید، مقبولیت توأم با مشروعیت را برای پاسخ سخت نظام تضمین می‌کند. به حافظان امنیت ما جسارت و قوت قلب می‌دهد. امام به پشتوانه‌‌ی ملت توی دهان دولت پهلوی زد. یکپارچگی ملت معجزه می‌کند. آن را قدر بدانیم.
📌شیخی که قطب‌نما داشت لیسانس فیزیک را که گرفت، موقعیت‌های شغلی به پیشوازش آمدند. یک فعال دانشجویی شاخص بسیجی را که مدرک دانشگاهی در دست داشت، در دولت احمدی‌نژاد حلوا حلوا می‌کردند. اما او سودای دیگری در سر داشت و رؤیای خاصی در ذهنش می‌پروراند. تصمیمش را گرفته بود و اینکه از میان ایل و تبارش اولین آدمی باشد که پا به حوزه‌ی علمیه می‌گذارد، پایش را سست و ته دلش را خالی نمی‌کرد. آرمانی که در جستجوی آن حاضر بود مسیر زندگی‌اش را کج کند، از درس و مشق طلبگی می‌گذشت. این شد که اهواز را به مقصد قم ترک کرد. رفت اما می‌دانست که برمی‌گردد. در چشم‌انداز زندگی‌اش دیده بود که زمین بازی‌اش باید در خوزستان باشد. رفت و چند سالی در قم تلمذ کرد و در قامت یک روحانی برگشت. برگشت تا دغدغه‌هایش را پی بگیرد. دغدغه‌هایی که آب و نانی نداشت، اما دردسر الی‌ماشاءالله! از آن طلبه‌هایش نبود که در پستوی حجره بماند و در انزوای رهبانیت، ضَرَبَ ضَرَبایش را جلو ببرد. در میان قرائت‌های هفتاد و دو ملتی از اسلام و مسلمانی، به اسلام ناب رهبری چنگ زده بود و خود را وکیل او می‌دانست؛ یک وکالت عام برای نفی اسلام خنثی و بی‌بخار. این فراز از کتاب طرح کلی اندیشه اسلامی در قرآن را از بر بود: «اگر دینی را پیدا کردید که با ظالم ساخت، با مستبد همکاری کرد، با مظلوم یک لحظه کنار نیامد، یک گره از کار فروبسته مردم نگشود، برای امروز و فردای مردم، خشخاشی، ذره مثقالی، سود نداشت؛ تو هم از طرف ما وکیل، اگر چنین دینی را پیدا کردی، هر جا پیدا کردی، رَدّش کن، یک لحظه این دین را نپذیر. برای خاطر اینکه دین اگر از سوی خداست، این جوری نیست.» این فراز، شاه‌بیت و قطب‌نمای مسلمانی‌اش شده بود. هیچ چیز به اندازه‌ی بی‌عدالتی اجتماعی آزارش نمی‌داد و از هیچ چیز به اندازه‌ی سکوت در برابر ظلم و عافیت‌طلبی رنجور نمی‌شد. ماجرای اعتصاب کارگران نیشکر هفت‌تپه شاید اولین آزمون جدی‌اش بود تا نشان دهد اهل هزینه دادن برای تحقق عدالت است. کارگران، ماه‌ها بود که حقوق نگرفته بودند و مالک نااهل کارخانه، بی‌اعتنا به معیشت کارگران، خر خودش را می‌راند. شیخ، دوستان طلبه‌اش را جمع کرد تا در جمع کارگران حاضر شوند و از آنها حمایت کنند. جماعت متحصن نماز ظهر را به او اقتدا کردند و تا السلام علیکم را گفت، تازه دردسرهای بزرگ سراغش آمدند. ویدیوی حضورش در جمع کارگران سر از شبکه‌های معاند درآورد و آن دختر موفرفری او را مزدور نظام نامید. از آن طرف مسئولین خوزستان از ظاهر شدن چند طلبه‌ی ناشناس در میان یک پرونده‌ی اجتماعی-اقتصادی که امنیتی هم شده بود، ناخرسند بودند. کلیپ شیخ دست به دست می‌چرخید و او در میان برخی هم‌لباس‌هایش باید نگاه‌های سنگین و پر از سؤال را تحمل می‌کرد و از چشم‌هاشان می‌خواند که طلبه را چه به این قرشمال‌بازی‌ها! خلاصه دوست و دشمن شروع به نکوهش و شماتتش کردند. اما شیخ، به درستیِ راهی که رفته و کاری که کرده بود، ایمان داشت. او به کمک دوستانش و بعضی مطالبه‌گران و عدالت‌خواهان و جریان دانشجویی حمایت از کارگران را ادامه دادند و پای وزر و وبالش ایستادند تا گره از کار فروبسته‌ی آنها باز شد و پرونده هفت‌تپه به نفع کارگران به سرانجام رسید. وقتی رهبری در دیدار رمضانی‌اش با دانشجویان، مهر تأییدی بر مطالبه‌ی آنها زد، جریان‌های شماتت‌گر رفوزه شدند. شیخ اما قطب‌نمایش از اول میزان بود و تکلیفش با خودش روشن. تکلیفش این بود که مطالبه‌ی عدالت را ادامه دهد و از هزینه‌هایش نترسد. از آن حلوا حلوا کردن‌ها دیگر خبری نبود و شیخ این‌بار خودش به پیشواز یک مسئولیت خطیر رفت و شد معاون ستاد امر به معروف و نهی از منکر خوزستان. نه برای اینکه فقط بگوید «خواهرم حجابت، برادرم نگاهت»؛ می‌خواست امر به معروف را اول برای حاکمان و صاحبان قدرت و مبارزه با باندهای زر و زور و تزویر اقامه کند. از آن کارهای پر دردسر و بی آب و نان. شیخ به حکم آن وکالت عام جنگیدن برای عدالت را انتخاب کرده بود تا مسلمان باشد؛ از جایگاه حقوقی‌اش در پرونده‌های زیادی از مفاسد ورود کرد و منشأ خیر شد. این اواخر از او شکایت شد. در پرونده‌ی میدان میوه و تره‌بار اهواز با اصحاب قدرت و ثروت درافتاده بود. شاکی خصوصی او را به دادگاه ویژه‌ی روحانیت کشاند. حالا ده روزی می‌شود که شیخ محسن در زندان است. شیخ می‌توانست معلم فیزیکی باشد و سر برج حقوقش را بگیرد و بچسبد به زندگی‌اش. یا در فلان دستگاه کار فرهنگی کند. اما می‌خواست خشخاشی و‌ ذره مثقالی برای امروز و فردای مردم سودمند باشد. امروز بعضی از آنها که در ضَرَبَ ضَرَبا گیر کرده‌اند، از گیر افتادن او خوشحالند و دوباره شماتتش می‌کنند که طلبه را چه به قرشمال‌بازی! اما شیخ محسن قطب‌نما دارد و دوباره برمی‌گردد و ادامه می‌دهد؛ آب‌دیده‌تر از قبل! ✍ https://eitaa.com/joinchat/963837996C814ca55648
🔴شادی قبل از گل ممنوع! ◽به خیال پیروزی آمدند. آمدند تا از دیگران جا نمانند. غنیمت گرفتن از دشمن همیشه شیرین است؛ حلال طیّب است؛ اصلاً سوغاتی جنگ است. کار لشکر قریش داشت تمام می‌شد. چند شمشیرِ بیشتر تا فتح یک غزوه‌ی دیگر باقی نمانده بود. پیادگان دشمن داشتند فرار می‌کردند. گماشتگان پیامبر بر تنگه‌ی اُحد، بر صحنه اشراف نداشتند و فقط نیمه‌ی پر لیوان را می‌دیدند. تیراندازان پدافند سپاه اسلام، دچار اختلال محاسباتی شدند. در باد پیروزی اولیه خوابیدند. خوشحالی قبل از گل انجام دادند. پیش از تیر خلاص بر شقیقه دشمن، تَرک پُست کردند. و شد آنچه نباید می‌شد. ◽سواران ابوسفیان، استتار کرده بودند و تنگه‌ی خالی و خوش‌خیالی تنگه‌داران را می‌دیدند. پاشنه‌ی آشیل لشکر اسلام دستشان آمد. از همان نقطه‌ی بی‌پاسدار پاتک زده و سپاه مدینه را قیچی کردند؛ از همان نقطه‌ی خوش‌خیالی؛ از خلأ محاسباتی؛ از جنگ شناختی؛ از کار نیمه‌تمام. ورق برگشت و کمر لشکر مدینه شکست. تاریخ نوشت که سپاه اسلام در غزوه اُحد شکست خورد. ◽بله تاریخ برای عبرت است. الگوهای نصرت و هزیمت ملت‌ها تکرار می‌شوند. پرچم سفید دشمن وقتی روزگارش سیاه شده گاهی اختلال محاسباتی می‌آورد. پلنگ زخمی را رها کنی، گله را می‌درد. غفلت از صحنه و اسلحه، پاس روی تور برای دشمن سگ‌جان است. از قدیم گفته‌اند: «کار را که کرد، آنکه تمام کرد.» 🔺فرمود: «ملّت ایران در مقابل جنگ تحمیلی محکم می‌ایستد ــ همچنان که تا حالا ایستاده ــ در مقابل صلح تحمیلی (هم) محکم می‌ایستد.» ✍🏼