ابو جعفر محمد بن على بن حسين بن موسى بن بابويه قمى(م 381) معروف به#شيخ_صدوق و #ابن_بابويه، ازمحدّثان و فقهاى بزرگ طائفه اماميه و مؤلف كتاب من لايحضره الفقيه، از كتب اربعه حديثى شيعه مىباشد.
وى پس از مرگ #محمد_بن_عثمان عمرى (م 304 يا 305) - قدس الله روحه - نايب دوم امام عصر عجل اللّه فرجه در اثر دعاى حضرت از كنيزى ديلمى زاده شد، از قرائنى همچون ظاهر گزارش فوق و روايت بسيار زياد وى از پدرش چنين بر مىآيد كه وى در اوائل زمان نيابت #حسين_بن_روح - قدس اللّه روحه - و در حدود سال 306 متولّد شده است.
وى حافظ احاديث و چيره دست در #علم_رجال و نقّادى اخبار بوده است.
در ميان قميّان چون او در حافظه و وفور دانش ديده نشده و ابن شهرآشوب، او را مبارز القميين خوانده است.
در دعاى امام عصر براى ولادت وى، از وى به عنوان "ولد مبارك ينفع اللّه به" ، و از وى و برادرش ابو عبد اللّه حسين به عنوان "فقيهين" يا "خيّرين" ياد شده است.
ابن طاوس وى را با وصف "الشيخ المجمع على عدالته" يا "الشيخ المتفق على علمه و عدالته" مىستايد و وثاقتش را مورد اتفاق مى داند. (فرح المهموم، ص 129، فلاح السائل، ص 10، 158).
مرجعيت علمى وى، شهرهاى شرق و غرب دنياى اسلام را درنورديده است به گونه اى كه درخراسان مرجعيت طائفه اماميه را بر عهده داشته و از شهرهاى واسط،قزوين،مصر،بصره،كوفه،مدائن،نيشابور پرسشهايى به نزد وى آوردهاند و ايشان پاسخ آنها را نگاشته است.
رسالهاى به ابى محمد فارسى و رساله ديگرى به اهل بغداد و رساله سومى در موضوع غيبت به اهل رى نمونه هايى از اين پاسخ هاست
@rejal_shobeiri
sapp.ir/valiasrkermani
@valiasrk
2_5362014640375071828.pdf
1.9M
📒 #ارائه_مقاله
📌 سیرتطور آرای رجالی آیت الله خوئی
🎤 در گفتگو با آیت الله شیخ مصطفی اشرفی شاهرودی
📚 نشریه رهنامه پژوهش، شماره ۲۳ (پیاپی ۳۲، بهار و تابستان ۱۳۹۵)
#️⃣ #علم_رجال #رجال #آشنایی_با_رجال #آیت_الله_خوئی #خوئی #معجم_الرجال
•••✾•🌿🌺🌿•✾•••
#کانال_وارثین( ارائه مطالب علمی وپژوهشی و مشاوره پژوهشی)
#مدرسه_علمیه_ولیعصر_کرمانیها
@valiasrk
#معرفی_بزرگان_شیعه
ابو جعفر محمد بن على بن حسين بن موسى بن بابويه قمى(م 381) معروف به#شيخ_صدوق و #ابن_بابويه، ازمحدّثان و فقهاى بزرگ طائفه اماميه و مؤلف كتاب من لايحضره الفقيه، از كتب اربعه حديثى شيعه مىباشد.
وى پس از مرگ #محمد_بن_عثمان عمرى (م 304 يا 305) - قدس الله روحه - نايب دوم امام عصر عجل اللّه فرجه در اثر دعاى حضرت از كنيزى ديلمى زاده شد، از قرائنى همچون ظاهر گزارش فوق و روايت بسيار زياد وى از پدرش چنين بر مىآيد كه وى در اوائل زمان نيابت #حسين_بن_روح - قدس اللّه روحه - و در حدود سال 306 متولّد شده است.
وى حافظ احاديث و چيره دست در #علم_رجال و نقّادى اخبار بوده است.
در ميان قميّان چون او در حافظه و وفور دانش ديده نشده و ابن شهرآشوب، او را مبارز القميين خوانده است.
در دعاى امام عصر براى ولادت وى، از وى به عنوان "ولد مبارك ينفع اللّه به" ، و از وى و برادرش ابو عبد اللّه حسين به عنوان "فقيهين" يا "خيّرين" ياد شده است.
ابن طاوس وى را با وصف "الشيخ المجمع على عدالته" يا "الشيخ المتفق على علمه و عدالته" مىستايد و وثاقتش را مورد اتفاق مى داند. (فرح المهموم، ص 129، فلاح السائل، ص 10، 158).
مرجعيت علمى وى، شهرهاى شرق و غرب دنياى اسلام را درنورديده است به گونه اى كه درخراسان مرجعيت طائفه اماميه را بر عهده داشته و از شهرهاى واسط،قزوين،مصر،بصره،كوفه،مدائن،نيشابور پرسشهايى به نزد وى آوردهاند و ايشان پاسخ آنها را نگاشته است.
رسالهاى به ابى محمد فارسى و رساله ديگرى به اهل بغداد و رساله سومى در موضوع غيبت به اهل رى نمونه هايى از اين پاسخ هاست.
📚 #کتابشناسی #قاموس_الرجال
✅بخش اول
🔹صاحب قاموس الرجال در اثر احاطهای که در #علم_رجال داشتهاند، گاهی مطلب دور از ذهنی را از یک مطلب شعری یا یک مطلب تاریخی برای موضوع رجالی کشف کردهاند و برای مطالب رجالی به کار بردهاند. این کار ابتکاری است که کمتر کسی دارد. با بعضی از دوستان صحبت این بود که ممکن است شخص از استعداد و نبوغ بینظیری برخوردار باشد، ولی اگر سنین متمادی کار نکرده باشد، نمیتواند بعضی از مشکلات و جهات مخفی را به دست بیاورد؛ مثلا فرض کنید اگر کسی در باب حدود و دیات به روایتی برخورد کند که آن روایت متضمّن یک نکتهای باشد که آن نکته مناسب باب طهارت باشد، این مورد را فقط شخص فقیهی که به فقه احاطه دارد، میتواند بگوید که از این روایت برای فلان مطلب میتوان سود جست؛ چون نقاط تاریک مسائل فقهی را میداند و میتواند بگوید که این روایت در غیر بابش ذکر شده و آن نقطه و نکته تاریک را میتواند روشن کند.
🔸ایشان چون در رجال سیر کرده و جهات تاریک و مبهم رجال را میداند، یک وقت در شعری مطلبی مییابد که متنبّه میشود که این شعر آن نقطه تاریک را روشن میکند. اگر کسی احاطه به رجال نداشته باشد، هر مقدار هم استعداد داشته باشد، از کجا میداند که فلان شعر، مناسب فلان مسأله رجالی است؟ و باید از اول تمام رجال را در نظر داشته باشد. ایشان علاوه بر #احاطه بسیار، #فهم فوق العالدهای نیز دارند و از این احاطه و فهم هم استفادههای بسیار زیادی کردهاند.
🔹یکی از خصوصیاتی که ایشان دارند، توجه به #تصحیفات نسخههاست. به این معنا که در فلان نسخه این کلمه تصحیف شده و علّت تصحیف چیست و چگونه این لفظ بدین گونه درآمده است؟ برای مثال در جایی به نظر میرسد که مناسبت ندارد این کلمه اینجا اضافه شده باشد، ایشان علل اضافه نبودن آن را ذکر میکند و نشان میدهد که این مطلب عادی و طبیعی است؛ حال آنکه قبل از بیان مناسبت هیچ به نظر طبیعی نمیرسیده است و در این زمینه قدرت و ذوق فوق العادهای از خود نشان دادهاند.
▪️جرعهای از دریا، ج۱، ص75
•┈┈••••✾•🌿🌺🌿•✾•••┈┈•
#کانال_وارثین( ارائه مطالب علمی وپژوهشی و مشاوره پژوهشی)
#مدرسه_علمیه_ولیعصر_کرمانیها
🆔️@valiasrk
#اصطلاح_شناسی
#علم_رجال
#زهاد_الثمانیه
🔶️ هشت پارسا
🔹️ پیرامون اصطلاح «الزّهاد الثمانیة» در #رجال_کشّی
در کتب عامه، پیرامون زهاد ثمانیه و یادکردشان بسیار بیشتر و دیرینتر از کتب امامیه سخن رفته است(برای نمونه: زهد الثمانیه من التابعین _نسخه ابن ابی حاتم رازی_، کتاب الثقات ابن حبان؛ الاصابه ابن حجر عسقلانی). تا جایی که میتوان گفت این تعبیر ریشهای عامی دارد. در کتب امامیه، اولین نمود در کتاب رجال کشی و بر اساس روایتی از فضل بن شاذان(م260) است(ص 97و98). آن هم پیرو پرسشی بوده که از او در این مورد شده است. نمودهای بعدیِ این اصطلاح در کتب امامیه، از همین گزارش فضل بن شاذان در رجال کشی جوشیده است(برای نمونه: جامع الرواه اردبیلی، بحارالانوار).
این ترکیب در کتب عامی، فراوانتر، دیرینتر و مشهورتر از متون امامی به چشم میخورد. به گونهای که میتوان یقین کرد مورد پیگیریِ دانشیان بودهاست و پرسشی که از فضل میشود نیز پیروِ همین پیگیریهای عامی و تاثر امامیان از آن است.
گویا پدیدآورنده یا مروّج اصلیِ گفتمانِ «هشت پارسا»، علقمة بن مَرثَد تابعی (م 120) است. وی هشت نفر از تابعین را به عنوان موفقین در زهد معرفی کرده است و گزارش مفصلی از پرهیزگاری ایشان به دست داده است:
عامر بن عبد الله، اویس القرنی، هَرِم بن حیّان، ربیع بن خُثَیم، ابو مسلم خَولانی، اسود بن یزید، مسروق بن اجدع و حسن بن ابی حسن بصری(زهد الثمانیه من التابعین، ص7).
در روایت فضل که تنها روایتِ شیعیِ این گفتمان است، چهارنفر اول مورد تایید و مدح قرار میگیرند. این روایت با نکوهش ابومسلم ، مسروق و حسن پایان مییابد. در اینجا (رجال کشی) نامی از نفر هشتم که اسود است برده نشدهاست.
البته در ذیل عنوان زید بن صوحان، گویا تتمهی این گفتار فضل (با کمی ابهام) آمده است. وی در آنجا زید بن صوحان را شایستهی عنوان زهد در میان تابعین میداند. البته بازهم اسمی از نفر هشتم (اسود) برده نمیشود؛ نه مدحاً و نه ذمّاً.
طرفه آنکه به گمان بسیار، عامر بن عبد الله در روایتِ علقمه، همان عامر بن عبد قیس در بیان فضل است.این توحید مختلفات یا کشف تصحیف، دو مدرک دارد:
1. بودن و شباهت این دو نام در ذیل عنوان زهاد ثمانیه.
2. شباهت داستان زهد عامر بن عبد الله در نقل علقمه، با داستان زهد شخصی به نام قیس در رجال کشی(ص 95) (ماجرای حضور مار در محل نماز و عدم توجه قیس به آن که ظاهرا بیان آن از سوی امام رضا علیه السلام به عنوان نمونه ای از زهد، حاکی از مَثَل شدن آن است). در عنوان «قیس» که ذیل عنوان زهاد ثمانیه نیست، همین ماجرای مار و نماز به شکلی فوق العاده شبیه آمده است. در نتیجه عامر بن عبد الله، همان قیس و همان عامر بن عبد قیس تابعی، صاحب امیرالمومنین علی است.
به دیگر سخن و بنابر حساب احتمالات:
دو نامِ مشابه در دو کتاب، ذیل یک عنوان هستند (1.عامربن عبدالله و 2.عامربن عبد قیس، ذیل عنوان زهاد ثمانیه. یکی در نقل علقمه و یکی در نقل فضل). از سویی داستان زهد یکی از این دو نام (1.عامربن عبدالله) همان داستان زهد نامی دیگر است (3.قیس). از سوی دیگر این نام سوم (قیس) با نام دوم (عامربن عبدقیس) تشابه دارند.
در نتیجه به گمان بسیار میتوان گفت پرسشی که برای شخص کشی ایجاد شده که این قیس کدام قیس از قیسهایی است که صحابه امیرالمومنین هستند نیز حل شد. او یکی از زهاد ثمانیه است.
پ.ن: اهل تحقیق و تصحیح میدانند که نسخ رجال کشی دارای اغلاط فراوان است و اینگونه خطاها در ذکر نام یک فرد، امر آشنایی است.
•┈┈••••✾•🌿🌺🌿•✾•••┈┈•
#کانال_وارثین( ارائه مطالب علمی وپژوهشی و مشاوره پژوهشی)
#مدرسه_علمیه_ولیعصر_کرمانیها
🆔️ @valiasrk
#علم_رجال
#رجال_شناسی
#اسانید_کافی
#علی_بن_محمد
🔶️علی بن محمد در اسانید کافی
بخش اول
⭕علیبن محمد، نامی پرتکرار در صدر اسانيد کافی است. با احتساب ضمیرها، سندهای تعلیقی و تفکیک سندهای تحویلی، در صدر سند 535 روایت از روایات کافی، «علیبن محمد» به صورت مطلق وارد شده است؛ در 107 سند، به صورت«علیبن محمدبن بندار»آمده است؛در 38 سند به صورت «علیبن محمدبن عبدالله»، در 2 مورد به صورت «علیبن محمدبن عبدالله القمی» و در یک مورد به صورت«علیبن محمد الکلینی»[علان الکلینی]ذکر شده است.
علیبن محمدبن بندار و علیبن محمدبن عبدالله و علیبن محمدبن عبدالله القمی،هر سه نام نوه دختری «احمدبن محمدبن خالد برقی»میباشد که در پارهای از اسناد از او با نام «علیبن محمدبن ابی القاسم» نیز تعبیر شده است.«ابی القاسم» کنیه «عبدالله ¬بن عمران»، جدّ «علیبن محمد»است و «بندار» نیز لقب «ابوالقاسم» میباشد.
نجاشی (رحمةالله علیه)علي¬ بن محمدبن أبي القاسم عبد الله¬ بن عمران البرقي را توثیق کرده و همانگونه که بیان شد با علیبن محمد بن بندار اتحاد داشته و در نتیجه او نیز توثیق میشود.
اما علیبن محمد علان الکلینی، دایی مرحوم کلینی،در رجال نجاشی با عنوان علي بن محمدبن إبراهيم¬بن أبان الرازي الكليني ترجمه و توثیق شده است.
مراد از علیبن محمد در صدر اسناد کافی
اما مراد از علیبن محمد واقع در صدر اسناد کافی کیست؟ در این باره دو دیدگاه وجود دارد که در ادامه به بررسی این دو دیدگاه میپردازیم.
دیدگاه اول: تعین علی بن محمد در علی بن محمد بن بندار
محقق خویی (رحمةالله علیه)مدعی است که علی بن محمد در صدر اسناد کافی، به علیبن محمدبن بندار منصرف است و برای اثبات ادعای خویش به روایات کتاب الاطعمه کافی استدلال نموده است.ایشان معتقد است با توجه به اینکه مرحوم کلینی (رحمةالله علیه)در 33 سند از ابواب الاطعمه کتاب شریف کافی، از علیبن محمد با قید «ابن بندار» روایت دارد، از این رو طبق قانون انصراف عنوان مطلق به عنوانی که در اسناد شاگرد، تصریح به خصوصیاتش شده است، میتوان علیبن محمد مطلق را به علیبن محمدبن بندار که کلینی با تصریح به خصوصیات، فقط از او روایت دارد، منصرف دانست.
مناقشه در استدلال محقق خوئی
استدلال ایشان، هم از ناحیه کبروی و هم از ناحیه صغروی مورد اشکال است. ولی پیش از بیان این دو اشکال، ذکر این دو نکته مفید است:
یکم: تعداد اسنادی که مرحوم کلینی در آنها به ابن بندار تصریح کرده است، در 33 روایت منحصر نیست. بلکه همانگونه که اشاره شد، این موارد به ضمیمه موارد تعلیقی، تحویلی و ضمیرها بالغ بر 107 مورد است. در 38 سند علیبن محمدبن عبدالله در صدر سند کافی واقع شده و در 2 مورد علیبن محمدبن عبدالله القمی مروی عنه کلینی است که همگی همان علیبن محمدبن بندار هستند.
دوم: محقق خوئی با وجود نقل مرحوم کلینی از علی بن محمد کلینی در چندین روایت در کافی و کتب صدوق با عنوان «علی بن محمد الکلینی»، «علی بن محمد المعروف بعلان»، «المعروف بعلان الکلینی»و یا «علان الرازی»حتی یک روایت نیافته است که مرحوم کلینی از علان نقل کرده باشد
ادامه دارد...
•┈┈••••✾•🌿🌺🌿•✾•••┈┈•
#کانال_وارثین( ارائه مطالب علمی وپژوهشی و مشاوره پژوهشی)
#مدرسه_علمیه_ولیعصر_کرمانیها
🆔️ @valiasrk
#علم_رجال
#رجال_شناسی
#اسانید_کافی
#علی_بن_محمد
#بررسی_نظر_مرحوم_خویی
بخش دوم
#اشکال_صغروی در کلام محقق خوئی
کلینی(رحمةالله علیه) با تصریح به خصوصیات،تنها از علیبن محمدبن بندار روایت نداشته و همانگونه که گذشت، از علیبن محمد علان الکلینی با عنوان علیبن محمد الکلینی، نیز روایت دارد. از سوی دیگر علامه(رحمةالله علیه) در خلاصه الاقوال، در تفسیر «عدة من اصحابنا عن سهل بن زیاد»، نام این عده را نقل کرده که یکی از آنها علان کلینی است. بنابراین با توجه به اینکه در 1553 سند، عدة من اصحابنا عن سهل بن زیاد در کافی وارد شده است، تعداد نقل های کلینی از علان، به مراتب بیش از تعداد نقل های ایشان از ابن بندار با تصریح به خصوصیات، است.
علاوه بر اینکه در 200 سند، علیبن محمد به صورت مطلق واسطه بین کلینی و سهل واقع شده است که در این موارد به نظر علان کلینی بودن متعین است؛ زیرا علان کلینی در ضمن عده، به صورت تصریح از سهل روایت دارد اما علیبن محمدبن بندار با نام کامل از سهل زیاد روایت ندارد. بله در یک سند علیبن محمدبن بندار با واسطه ابراهیم بن اسحاق از سهل بن زیاد روایت نقل میکند، هر چند در کافی تحریفی در آن اتفاق افتاده و به جاي سهل بن زیاد، سهل بن الحارث آمده است. اما همین روایت در خصال ، عیون، معانی الاخبار و امالی صدوق به واسطه سهل¬بن زیاد نقل شده که شاهد بر وجود تحریف در سند کافی است. به هر حال هر چند ثابت است که در یک مورد روایت ابن بندار از سهل، با واسطه وجود دارد، اما حتی یک روایت در کافی بدون واسطه دیده نشده است که خود شاهد بر عدم روایت ابن بندار از سهل است و باید مراد از علیبن محمد را همان علان کلینی دانست.
پس با احتساب روایت علیبن محمد از سهل و عدة من اصحابنا عن سهل، 1753 مورد شیخ کلینی از علان نقل روایت دارد و همین مؤید این است که علان یکی از اصلیترین مشایخ کلینی است.
#اشکال_کبروی در کلام محقق خوئی
این سخن که حتما عنوان مطلق به عنوان مقید انصراف دارد، صحیح نیست. زیرا انگیزه مطلق گذاشتن عنوان همیشه وجود عنوان مقید در اسناد صاحب کتاب نیست. یکی از علت های اطلاق، شهرت مروی عنه می باشد. به عنوان نمونه در بحث ابی بصیر برخی عنوان مطلق ابوبصیر را به لیث بن البختری المرادی منصرف دانسته اند؛ زیرا در پاره ای از روایات – آنجا که ابن مسکان از ابو بصیر نقل روایت دارد به تصریح ابو بصیر لیث المرادی وارد شده است؛ اما محقق خوانساری (رحمةالله علیه) در «رسالة عدیمة النظیر»، این سخن را صحیح نداسته و ابو بصیر را به یحیی ابو بصیر الاسدی که مشهور تر است، منصرف می داند.
ادامه دارد...
•┈┈••••✾•🌿🌺🌿•✾•••┈┈•
#کانال_وارثین( ارائه مطالب علمی وپژوهشی و مشاوره پژوهشی)
#مدرسه_علمیه_ولیعصر_کرمانیها
🆔️ @valiasrk
#علم_رجال
#رجال_شناسی
#اسانید_کافی
#علی_بن_محمد
بخش سوم
دیدگاه دوم: تعین علی بن محمد، غیر از دو مورد، در علی بن محمد علان الکلینی
با توجه به آنچه در مناقشه صغروی و کبروی به دیدگاه اول داشتیم، میتوان چنین نتیجه گرفت که در همه مواردی که علی بن محمد به صورت مطلق آمده است و قرینهای بر تعیین آن در علی بن محمد بن بندار نداریم، مراد، علی بن محمد علان کلینی است.
تنها دو مورد است که قرینه تعیین کننده علی بن محمد در ابن بندار است که به گفته آیتالله شبیری(دامظلّه)آن دو مورد عبارتند از:
اول: مرحوم كلينى توسط «على بن محمد» از «احمد بن ابى عبد الله برقى»، نقل روایت کرده باشد كه در اين صورت مراد از «على بن محمد»،«على بن محمد بن بندار»، نوه دخترى برقى است.
دوم: مرحوم كلينى توسط «على بن محمد» از «ابراهيم بن اسحاق احمرى» روايت کرده باشد كه در اين صورت هم مراد از «على بن محمد»، «على بن محمدبن بندار» مىباشد
#وجه_استثنای_روایت کلینی از برقی و ابراهیم بن اسحاق
در پایان این بحث شاید بد نباشد اشاره شود که احتمال دارد وجه استثنای روایت کلینی از احمدبن ابی عبد الله برقی و ابراهیم بن اسحاق الاحمری در کلام آیتالله شبیری (دام ظلّه)،از این باب باشد که نه تنها احمدبن ابی عبد الله برقی جد علیبن محمدبن بندار است؛ بلکه علیبن محمدبن بندار در 109 سند از اسناد کافی با تصریح به ابن بندار از احمدبن ابی عبد الله روایت دارد، در حالی که علی بن محمد علان کلینی از او روایتی ندارد. همچنین علیبن محمدبن بندار در 27 سند از اسناد کافی از ابراهیم بن اسحاق هم روایت دارد، در حالی که علی بن محمد علان کلینی از او روایتی ندارد.
پایان
•┈┈••••✾•🌿🌺🌿•✾•••┈┈•
#کانال_وارثین( ارائه مطالب علمی وپژوهشی و مشاوره پژوهشی)
#مدرسه_علمیه_ولیعصر_کرمانیها
🆔️ @valiasrk