eitaa logo
وارثین (کانال مدرسه علمیه ولیعصر کرمانی‌ها «عج» ارائه مطالب علمی ، اخلاقی، آموزشی و پژوهشی)
553 دنبال‌کننده
1.6هزار عکس
752 ویدیو
1.3هزار فایل
مشاهده در ایتا
دانلود
اصول فقه، دانشی است که قواعد لازم برای و استنباط احکام شرعی فرعی در را در بردارد. يعني راهكار اجتهاد و استنباط از قران و سنت و ساير ادله را ارائه ميكند. تاریخی این دانش به بعد از رحلت پیامبر(ص) بازمی‌گردد. اصول فقه علمی اسلامی است که در آن قواعد استنباط احکام شرعی مورد بحث قرار می‌گیرد. ارتباط علم اصول با فقه همانند رابطه منطق نسبت به فلسفه است يعني همانگونه كه در فلسفه نياز به منطق داريم، در فهم فقه و اجتهاد هم نيازمند به اصول فقه هستيم. در واقع اصول علمي است كه راه و روش اجتهاد و استنباط را تبيين ميكند. اصول فقه یک عبارت به صورت مرکب اضافی است که از دو جزء ساخته شده است. ١- اصول ٢- فقه اصول جمع اصل است. اصل دارای یک معنای لغوی و یک معنای اصطلاحی است. در لغت اصول فقه به معنای بخشی از یک چیز است که سایر بخش‌های آن چیز، بر آن بنا می‌شوند. برخي گفته اند که اصل چیزی است که چیز دیگری بر ان بنا می‌شود مانند پايه ديوار كه ديوار را بر ان استوار مي كنند. ✅ اما اصل در اصطلاح فقیهان و اصولیان در یکی از معانی زیر بکار می‌رود: 👌اصل در برابر فرع.. مثلاً در باب قیاس گفته می‌شود که خمر اصل است برای اب جو. به این معنا که حکم اب جو از حکم خمر استفاده می‌شود. 👌اصل به معنای راجح و ظاهر. همانند این که حقیقت اصل مجاز است. مثلاً زمانی که امر دایر باشد بر این که کلامی را بر معنای حقیقی ان حمل کنیم یا معنای مجازی آن، اصل ان است كه حمل بر حقیقت شود. ( بعدا در مورد معناي حقيقي و مجازي بحث مفصلي خواهيم داشت ) 👌اصل به معنای دلیل یعنی کاشف از چیزی و راهنمای بدان چیز. یعنی دلیل اثبات حکمی را همان اصل یا دلیل می‌گویند. 👌اصل به معنای قاعده یعنی پایه‌ای که چیزی بر روی آن قرار می‌گیرد. 👌اصل به معنای آن چیزی که برای تشخیص پاره‌ای از احکام ظاهری یا تشخیص وظائف مکلف در جایی که دسترسی به حکم واقعی میسر نیست قانونگذاری شده باشد. مانند اصل استصحاب و اصل برائت. كه به انها اصول عمليه ميگويند. ( بعدا معناي حكم واقعي و ظاهري و تفاوت انها را توضيح خواهيم داد) احكام شرعي به دو دسته تقسيم ميشوند ١- ٢- نظر مشهور این است که حکم واقعی حکمی است که به عنوان مجعول اولی برای موضوع خودش جعل شده، و در این موضوع، هیچ ملاحظه‌ی جهل به واقع و یا شک در واقع اخذ نشده است اما حکم ظاهری آن حکمی است که در موضوعش جهل به حکم واقعی و شک در حکم واقعی اولی اخذ شده است یعنی می‌گوید حکم ظاهری جایی است که اگر کسی فحص از حکم واقعی کرد و دلیلی بر آن پیدا نکرد و در حال شک باقی ماند، در این فرض ببیند چه حکمی وجود دارد. توضيح مطلب ان است كه اگر مجتهد بعد از مراجعه به قران و روايات دليل قطعي بر حكم شرعي پيدا كرد به ان حكم واقعي گفته ميشود. مانند وجوب نماز كه از ايه أقم الصلوة استفاده شده است. نتيجه ان است كه حكم واقعي نماز ، وجوب است خواه مكلف بداند يا نداند. اما گاهي بنا به دلايلي فقيه قادر به يافتن حكم واقعي نيست كه يا اساسا نسبت به واقع جهل دارد و يا حالت ترديد و شك برايش حاصل شده است و خلاصه با مراجعه به ادله يقين به حكم واقعي پيدا نميكند. در اين حالت قواعد و قوانين خاصي وجود دارند كه راهگشاي شخص فقيه هستند و حكم بدست امده از اين راه را حكم ظاهري ميگويند. مثلا اگر شخص فقيه در وجوب يا حرمت چيزي شك كند و نتواند حكم واقعي ان را بدست اورد لازم است به اصول عمليه (مانند برائت يا احتياط و يا تخيير يا استصحاب) مراجعه كند. در همان مثال فوق الذكر يعني شك در حرمت يا وجوب ، مثلا اصل برائت جاري شده و حكم ميكنند كه ان مورد مشكوك مثلا حرام و واجب نيست. اينگونه احكام كه در مواقع شك و يا جهل به حكم واقعي ، بر اساس ضوابط خاص مانند اجراي اصول عمليه ، صادر ميشوند را حكم ظاهري ميگويند. •┈┈••••✾•🌿🌺🌿•✾•••┈┈•                                              ( ارائه مطالب علمی وپژوهشی و مشاوره پژوهشی) 🆔️@valiasrk