eitaa logo
وارثین (کانال مدرسه علمیه ولیعصر کرمانی‌ها «عج» ارائه مطالب علمی ، اخلاقی، آموزشی و پژوهشی)
552 دنبال‌کننده
1.6هزار عکس
771 ویدیو
1.4هزار فایل
مشاهده در ایتا
دانلود
سوال چرا نام امیرالمومنین در قرآن نیست؟ منظور از نام بردن چیه؟ معمولا اهل سنت ایراد میگیرن که اگر علی خلیفه الله است چرا اسمش در قرآن نیست؟ شما میتوانید بگویید خلفای ثلاثه خلیفه الله هستند یا نه اگر بگویند بله شما همین سوال رو ازشون بپرسید و اگر گفتن نه شما بگویید پس چگونه به خودشون حق دادند بر جان و مال و عرض مردم تسلط پیداکنند در حالیکه از طرف خدا ولایتی نداشتند این یک جواب نقضی اما جواب دوم نقضی شما به اهل سنت بگید اینکه نماز صبح ۲ رکعت است اینکه حمد و سوره باید در نماز خوانده شود اینکه نکاح میسار را شما اهل سنت قائلید و هزارن حکم دیگری که قائل هستید آیا به نظر شما حکم صحیح و به حقی هستند یا نه؟ اگر بگویند این احکام صحیح و به حق هستند می گوییم پس چرا در قران نیامده اند و اگر بگویند این احکام ناصحیح و ناحق هستند می گوییم پس چرا به آن ملتزم هستید اما پاسخ حلی پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم برای امیرالمومنین اوصاف حسنه بیشماری را نقل کرده است مانند صدیق و فاروق سیف الله یدالله اما از آنجا که امیرالمومنین دشمنانی داشت تمام این اوصاف تحریف شده و نا اهلان به آن متصف شدند پیامبر همچنین احادیث فراوانی در مدح علی بیان داشت که در دوران امویه و بعدها در دوران بن العباس ، دشمنان اهل بیت بسیاری از احادیث را به نفع خود تحریف کردند لذا باتوجه به اینکه قرآن معجزه جاودان پیامبر برای آخرین دین خداست و باید از تمام تحریفات و تغییرات محفوظ بماند از این رو اسمی از امیرالمومنین علی بن ابیطالب علیه السلام در آن برده نشده است اما آیات فراوانی مثل آیه تطهیر آیه ولایت و... شان نزولش درباره ایشان است. رجوع کنید به الغدیر علامه امینی sapp.ir/valiasrkermani @valiasrk
وارثین (کانال مدرسه علمیه ولیعصر کرمانی‌ها «عج» ارائه مطالب علمی ، اخلاقی، آموزشی و پژوهشی)
#پاسخ_به_یک_شبهه بیان شبهه طبق آنچه در کتاب کافی آمده، حضرت مهدی (علیه‌السّلام) متولد نشده است. چون
قسمت دوم در این قسمت سه پاسخ حلی بیان و مورد بررسی قرار می‌گیرد. ←← ولادت حضرت قبل از شهادت امام عسکری بنابر فرضی که در حکایت مذکور بیان شده مبنی بر اینکه پس از شهادت امام حسن عسکری (علیه‌السّلام) در هیچ‌یک از همسران آن حضرت آثار حمل آشکار نبود، این مسئله کوچکترین منافاتی با ولادت امام عصر (علیه‌السّلام) ندارد. زیرا برابر با احادیث متعدد مورد قبول دانشمندان شیعه، حضرت مهدی (ارواحنا‌فداه) حدود پنج سال قبل از شهادت پدر بزرگوارشان یعنی حدود سال ۲۵۵ قمری، ولادت یافتند و در هنگام شهادت پدر، تقریبا پنج ساله بودند. محدّث بزرگ شیعه، جناب شیخ کلینی در این‌باره می‌گوید: ولد (علیه‌السّلام) للنصف من شعبان سنة خمس وخمسین ومائتین.   حضرت امام مهدی (ارواحنا‌فداه) در نیمه شعبان سال ۲۵۵ قمری ولادت یافتند. شیخ مفید نیز در این‌باره می‌گوید: و کان مولده (علیه‌السّلام) لیلة النصف من شعبان، سنة خمس و خمسین و مائتین.   ولادت حضرت امام مهدی (ارواحنا‌فداه) در نیمه شعبان سال ۲۵۵ قمری بود. شیخ طبرسی به همین مسئله تصریح کرده است: ولد (علیه‌السّلام) بسر من رای لیلة النصف من شعبان قبل طلوع الفجر سنه ۲۵۵ خمس و خمسین وماتین من الهجرة.   حضرت مهدی (علیه‌السّلام) در سامراء در شب نیمه شعبان قبل از طلوع فجر در سال ۲۵۵ هجری ولادت یافتند. حال آنکه حکایت موجود در کافی، ولادت فرزند پس از شهادت امام عسکری (علیه‌السّلام) را نفی می‌کند. ما هم معتقدیم دلیلی نداریم که پس از شهادت امام عسکری، فرزندی برای آن حضرت به‌دنیا آمده باشد. بلکه قائلیم فرزند حضرت عسکری (علیه‌السّلام) در زمان حیات آن حضرت به‌دنیا آمدند و البته این ولادت مخفیانه بود و به غیر از خواص شیعیان، عموم مردم و به‌ویژه دشمنان از آن با خبر نشدند. ←← ناصبی بودن ناقل حکایت نکته شایان ذکر در این مجال این است که اولا: گفتار امام معصوم (علیه‌السّلام) برای ما حجت است نه گفتار غیر امام معصوم و این گفتار نیز باید با علم به صدور آن از امام معصوم (علیه‌السّلام) و قواعد علم درایه و علم رجال برای ما ثابت شود. ثانیا: آنچه در کتاب کافی آمده است؛ نه تنها کلام امام (علیه‌السّلام) نیست، بلکه به تصریح راویان حکایت، این ماجرا از شخصی ناصبی و دشمن امام (علیه‌السّلام) نقل شده است. بنابراین برای ما حجیتی ندارد. چنانکه در ابتدای این حکایت آمده است: الحسین بن محمد الاشعری و محمد بن یحیی وغیرهما قالوا: کان احمد بن عبید الله بن خاقان علی الضیاع والخراج بقم فجری فی مجلسه یوما ذکر العلویة و مذاهبهم وکان شدید النصبف قال: ... حسین بن محمد اشعری و محمد بن یحیی و غیر از این دو گفتند: احمد بن عبیدالله بن خاقان مامور مالیاتی و خراج قم بود. روزی در مجلس او یادی از شیعیان و مذاهبشان شد درحالی‌که به‌شدت ناصبی و دشمن اهل بیت (علیهم‌السّلام) بود. پس گفت: ... ←← تصریح به ولادت حضرت در کافی در خود کتاب کافی بلافاصله پس از باب مورد بحث به صراحت بابی ذکر شده است که عنوان آن عبارت است از: مولد الصاحب (علیه‌السّلام)» ولد (علیه‌السّلام) للنصف من شعبان سنة خمس وخمسین و مائتین.   ولادت حضرت صاحب الزمان (علیه‌السّلام)؛ آن حضرت در نیمه شعبان سال ۲۵۵ قمری ولادت یافتند. در این باب بیش از سی حدیث در اثبات ولادت حضرت ولی عصر (ارواحنافداه) نقل شده است. بدین ترتیب سخیف بودن این شبهه کاملا روشن می‌گردد. چراکه از دو حال خارج نیست: یا اینکه سؤال کننده مغرضانه و گزینشی عمل کرده و چشم خود را بر روی باب مفصّلی که ولادت امام عصر (علیه‌السّلام) را اثبات می‌کند بسته است و یا اینکه به قدری از نظر علمی ضعیف است که‌اندکی تلاش ننموده و تنها چند صفحه‌ی بعد را مطالعه نکرده است. افزون بر کتاب کافی و ده‌ها کتاب دیگر که علمای شیعه در آنها ولادت امام عصر (ارواحنافداه) را امری مسلّم و مستدل دانسته‌اند، در میان اهل سنت نیز علمای متعددی قائل به ولادت حضرت مهدی (علیه‌السّلام) هستند که برخی از آنها عبارتند از: ذهبی، ابن حجر عسقلانی، ابن حجر هیثمی، ابن اثیر جزری، عبدالوهاب شعرانی، فخر رازی، سبط بن جوزی، مسعودی شافعی، ابن خلکان و ... . بنابراین ولادت امام عصر (ارواحنافداه)، در حدود پنج سال قبل از شهادت پدرشان امام حسن عسکری (علیه‌السّلام) نزد علمای شیعه مسئله‌ای قطعی و ثابت شده است که حتی برخی علمای اهل سنت نیز بدان اعتراف کرده‌اند. و نقل فوق نیز که توسط سؤال کننده مطرح شده، ‌ هیچ ارتباطی به این موضوع ندارد علاوه بر اینکه ناقل آن نیز فردی ناصبی بود. حال در ادامه به ذکر برخی از موارد می‌پردازیم که در تقابل با شبهه، سؤال کننده می‌باشد. •┈┈••••✾•🌿🌺🌿•✾•••┈┈•                                              ( ارائه مطالب علمی وپژوهشی و مشاوره پژوهشی) 🆔️@valiasrk
🔴 طرح شبهه یکی از شبهاتی که وهابیت زیاد مطرح می‌کنند این است که: اگر خلافت و امامت یک وظیفه الهی و انتصابی بود؛ پس چرا بعد از عثمان امیرمؤمنان (علیه‌السّلام) از قبول آن خودداری می‌کرد؟ تا این که نوبت به اصرار رسید و فرمود: «دعونی والتمسوا غیری... وانا لکم وزیراً خیراً لکم منی امیراً وان ترکتمونی فانا کاحدکم واسمعکم واطوعکم؛   مرا رها کنید و به سراغ دیگری بروید، وزیر و مشاور بودن من برای شما بهتر از آن است که امیر و زمامدار باشم. اگر مرا رها کنید، مانند شما از شما می‌شنوم و اطاعت می‌کنم.» پس معلوم میشود خلافت امری غیر الهی و غیر انتصابی است و خود حضرت علی علیه السلام ادعای شیعه را قبول نداشتند. 🔴قسمت اول در پاسخ به این شبهه، باید چند نکته اساسی را مورد توجه قرار داد: تعیین امام، به دست خدا، و تشکیل حکومت به خواست مردم است. باید توجه داشت که موضوع امامت با قضیه حکومت جدا است؛ چون امامت یک منصب خداوندی است؛ ولی حکومت یکی از شئونات امامت است؛ پس هر کسی را که خداوند او را به این مقام والا نصب کند، امام است؛ چه مردم بخواهند و یا نخواهند، اراده مردم در تعین امام هیچگونه نقشی ندارد؛ همانگونه که در تعیین پیامبر نیز نقشی ندارد. اما اینکه آن حضرت خواهان بیعت نبوده‌اند منافاتی با حق امامت آن حضرت ندارد؛ چون بیعت با مردم (حکومت)، نیاز به اقبال و آمادگی مردم دارد؛ اما امامت منصوب از طرف خداوند تبارک و تعالی نیازی به اقبال و آمادگی مردم ندارد و مثل نبوت پیامبر (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) می‌باشد. همچنانکه پیامبر (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم)، در شهر مکه سیزده سال قبل از هجرت، حکومت اسلامی را تشکیل ندادند؛ چون زمینه تشکیل حکومت در مکه فراهم نبود. تعیین خلیفه و امام در قرآن مجید خداوند متعال در قرآن مجید، انتخاب خلیفه و پیشوا را به خود نسبت داده است و در رابطه با تعیین پیامبر و خلیفه خود در زمین؛ می‌فرماید: «اللَّهُ اَعْلَمُ حَیْثُ یَجْعَلُ رِسالَتَه؛   خداوند آگاهتر است که رسالت خویش را کجا قرار دهد.» همچینین در رابطه با تعین امام می‌گوید: «وَاِذْ قالَ رَبُّکَ لِلْمَلائِکَةِ اِنِّی جاعِلٌ فِی الاَْرْضِ خَلِیفَة؛   به خاطر بیاور هنگامی را که پروردگارت به فرشتگان گفت: «من در روی زمین، جانشینی [نماینده‌ای] قرار خواهم داد.» «وَجَعَلْناهُمْ اَئِمَّةً یَهْدُونَ بِاَمْرِنا؛   و آنان را پیشوایانی قرار دادیم که به فرمان ما، (مردم را) هدایت می‌کردند.» «وَنُریدُ اَنْ نَمُنَّ عَلَی الَّذینَ اسْتُضْعِفُوا فِی الْاَرْضِ وَنَجْعَلَهُمْ اَئِمَّةً وَنَجْعَلَهُمُ الْوارِثین؛   ما می‌خواهیم بر مستضعفان زمین منّت نهیم و آنان را پیشوایان و وارثان روی زمین قرار دهیم.» ادله انتصابی بودن خلافت و امامت ادله انتصابی بودن خلافت و امامت که شامل آیات و روایات می‌شود؛ بیش از آن هستند که بتوان همه آن را در این مقاله کوتاه؛ بررسی کرد، در این حال به صورت خلاصه به این مطلب خواهیم پرداخت. خداوند در این‌باره می‌فرماید: «وَاِذْ قالَ رَبُّکَ لِلْمَلائِکَةِ اِنِّی جاعِلٌ فِی الاَْرْضِ خَلِیفَة؛   به خاطر بیاور هنگامی را که پروردگارت به فرشتگان گفت: «من در روی زمین، جانشینی [نماینده‌ای ] قرار خواهم داد.» و در آیه شریفه دیگر (قضیه حضرت داوود (علیه‌السلام) می‌فرمایند: «یا داوُدُ اِنَّا جَعَلْناکَ خَلِیفَةً فِی الاَْرْضِ فَاحْکُمْ بَیْنَ النَّاسِ بِالْحَقِّ وَ لا تَتَّبِعِ الْهَوی؛   ‌ای داوود! ما تو را خلیفه و (نماینده خود) در زمین قرار دادیم.» آیه شریفه (اِنِّی جاعِلٌ فِی الاْرْضِ خَلِیفَة)، دلیل در منصوب بودن امام و خلیفه دارد. •┈┈••••✾•🌿🌺🌿•✾•••┈┈•                                              ( ارائه مطالب علمی وپژوهشی و مشاوره پژوهشی) 🆔️@valiasrk
وارثین (کانال مدرسه علمیه ولیعصر کرمانی‌ها «عج» ارائه مطالب علمی ، اخلاقی، آموزشی و پژوهشی)
🔴#پاسخ_به_یک_شبهه طرح شبهه یکی از شبهاتی که وهابیت زیاد مطرح می‌کنند این است که: اگر خلافت و امامت
🔴قسمت دوم تحولات نادرست دوران خلفا یکی از علت‌های نپذیرفتن خلافت بوده است این جملات حضرت که در طرح شبهه مطرح شد ، در واقع کنایه به کسانی است که قبل از آنکه به سراغ حضرت بیایند، سراغ سه خلیفه قبل رفته بودند! در حقیقت حضرت می‌فرمایند شما که قبل از من به سراغ دیگران رفتید، حال نیز به سراغ دیگران بروید! چطور، تا به حال که ممکن بود خلافت اسلامی به راحتی صورت گیرد و دین در جای خود مستقر شود به سراغ من نیامدید؛ اما اکنون به سراغ من آمده و طالب خلافت من هستید! اگر شبهه‌کننده تحولات نادرست دوران خلفای سه‌گانه را مطالعه می‌کرد هرگز این شبهه را نمی‌کرد و می‌دانست که نپذیرفتن خلافت در آن روز، دلیل بر این نیست که امامت آن حضرت، منصوص نبوده است؛ بلکه بدین سبب است که شرایط دوران حکومت اسلامی زمان پیامبر (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) به‌کلی دگرگون شده بود و ظرفیت و آمادگی برای پذیرفتن روش علوی و عدالت او از بین رفته بود؛ چنان‌که در ادامه همین خطبه می‌فرماید: فانامستقبلون امراً له وجوه و الوان. این سخن را حضرت در زمانی فرمود که جامعه اسلامی با بحران‌هایی روبرو بود؛ تحولات و دگرگونی‌هایی که در دوران عثمان به وجود آمد امت را با دشواری‌های جدی روبرو کرد؛ لذا حضرت فرمود: ما با ماجراهایی هستیم که چهره‌های گوناگونی دارد... بدانید اگر من درخواست شما را پذیرا باشم با شما آن‌گونه که خود می‌دانم رفتار خواهم کرد و به حرف ملامت‌گرها و این و آن گوش نمی‌دهم. امام (علیه‌السّلام) به خوبی می‌دانست که مردم مسلمان در زمان خلفا مخصوصا در زمان خلیفه سوم از اسلام راستین فاصله گرفته بودند. تقسیم دلخواه پست‌ها و مناصب حکومت اسلامی و بذل و بخشش غیر عادلانه و طبق امیال شخصی بیت‌المال که در زمان خلیفه سوم به اوج خود رسیده بود، مردم را چنین عادت داده بود که اگر کسی می‌خواست سنت پیامبر را دقیقاً اجرا کند با مخالفت‌های شدیدی روبرو می‌شد و حوادث بعدی (مخالفت ناکثین و قاسطین و مارقین) هم درست بودن پیش‌بینی امام (علیه‌السّلام) را کاملا اثبات کرد؛ لذا هنگامی که مردم می‌خواستند با آن حضرت بیعت کنند به عنوان اعلام خطر فرمود: مرا رها کنید زیرا شما طاقت تحمل اجرای حق و عدالت مرا ندارید. این فرمایش امام (علیه‌السّلام) زمانی برای ما کاملا واضح می‌شود که موقعیت تاریخی آن زمان را به خوبی درک کنیم و بدانیم که بعد از قتل عثمان، کسانی از صحابه و تابعین که جهت بیعت با امام اجتماع کرده بودند، می‌کوشیدند نظیر بیعت با خلفای پیشین، با آن حضرت بیعت کنند، خلیفه در چنین جایگاهی، مشروعیّت خلافتش را از بیعت مردم می‌گیرد و این گونه خلافت، غیر از امامت الهی است که به واسطه تصریح پیامبر (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) در موارد متعدد (مثل «یوم الدار» و «غدیر خم» و...) بر امیرالمؤمنین علی (علیه‌السّلام) ثابت شده است؛ زیرا بیعت‌کنندگان در چنان شرایطی که پیش آمده بود فقط به فکر نصب خلیفه بودند، بدون اینکه توجهی به امامت مورد نصّ الهی برای امام علی داشته باشند و حضرت بخواهد خود را از قبول آن کنار بکشد و یا در قبول کردن و یا قبول نکردن آن خود را با اختیار ببیند. جامعه پس از حکومت خلفای سه‌گانه آمادگی چنین روشی را نداشتند. همچنانکه مردم شهر مکه هم سیزده سال قبل از هجرت پیامبر(صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) آمادگی حکومت اسلامی را نداشتند، به طوری که پیامبر (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) در شهر مکه حکومت اسلامی را تشکیل ندادند. •┈┈••••✾•🌿🌺🌿•✾•••┈┈•                                              ( ارائه مطالب علمی وپژوهشی و مشاوره پژوهشی) 🆔️@valiasrk
یکی از شبهات موجود این است که اگر تمام یاران ابی عبدالله علیه السلام به شهادت رسیدند پس خبر شهادت امام و اصحاب ایشان و کیفیت آن باید طبیعتا از طریق لشکریان عمرسعد برای آیندگان منتقل شده باشد که در اینصورت اخبار ایشان نمیتواند سندیت داشته باشد. در به این شبهه باید یاد آور شد که اولا زنان کاروان حسینی زنده مانده و بازگو کننده اتفاقات کربلا بودند. علاوه بر این امام سجاد علیه السلام خود نیز از باز ماندگان این حادثه هستند. افزون بر این افراد دیگری از همراهان امام حسین علیه السلام زنده ماندند و وقایع کربلا را نقل کردند مانند عقبه بن سلمان ،مرقع بن قمامه، مسلم بن ریاح،حسن بن حسن بن علی بن ابی طالب معروف به حسن مثنی،عمر بن حسن،قاسم بن عبدالله،محمد بن عقیل،زید بن حسن و در نهایت ضحاک بن عبدالله مشرقی که در روز عاشورا امام را تنها گذاشت و رفت ؛ این افراد ، از اصحاب امام بودند و زنده ماندند تا بازگو کننده وقایع کربلا و روز عاشورا باشند. •┈┈••••✾•🌿🌺🌿•✾•••┈┈•                                              ( ارائه مطالب علمی وپژوهشی و مشاوره پژوهشی) 🆔️ @valiasrk
6.97M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
⭕️ فلسفه 🔴حجاب اجباری با قرآنی که می فرماید لا اکراه فی الدین منافات دارد لذا قابل پذیرش نیست پاسخ شبهه از پاسخ ایشان بسیار منطقی و جالب و شنیدنی است. ┈┈••••✾•🌿🌺🌿•✾•••┈┈• ❇️ (ارائه مطالب‌ و) (عج) 🆔@valiasrk