فانی اصفهانی
بسم الله الرحمن الرحیم وصلی الله علی محمّد وآله الطاهرین.
بیماری و ارتحال حضرت امام خمینی در بهار سال ۱۳۶۸ باعث شده بود بسیاری اخبار مقارن آن واقعهی جانگداز، تحتالشعاع قرار گرفته، انعکاس و انتشار در خور نیافته باشند.
یکی از ایندسته وقایع آن ایام و روزگار، وفات عالم فرهیخته و فقیه فرزانه، مرحوم حضرت آیتالله حاج میر سید علی فانی اصفهانی بود که پنج روز پیش از امام بزرگوار امت رخت از جهان فانی بربسته، راهی دیار باقی گشت.
مرحوم فانی اصفهانی ۶ ساله بوده که از نعمت پدر محروم میشود؛ و یازده ساله بوده که تحصیل علوم دینی را با آموزش زبان و ادبیات عربی آغاز مینماید.
ایشان تا زمان درگذشت استاد برجستهاش آیتالله سید علی نجفآبادی ملازم مجلس درس وی بوده، پس از درگذشت نامبرده، آهنگ نجفاشرف نموده، در زمرهی تلامذهی فقیه بزرگ شیعه، مرحوم آیتالله العظمیٰ سید ابوالحسن اصفهانی و سید عبدالهادی شیرازی لیاقت و شایستگی در خور توجه و تحسینی از خود نشان میدهد.
رشد سریع علمی و اخلاقی فانی در نجف، خیلی زودتر از آنچه انتظار میرفت اتفاق افتاده، او را در عِداد اساتید مطرح آن حوزهی کهن ارتقاء میبخشد؛ به گونهای که مورد تکریم و تعریف و توصیف بسیاری از اجلای اصحاب امامیه در عصر و زمان معاصر (علامهی امینی، الغدیر، ج۱۱؛ محمدشریف رازی، گنجینهی دانشمندان، ج۲، ص۲۱۰؛ و ...) قرار گرفته، مقام علمی و سجایای اخلاقیاش را ستودهاند.
آیتالله فانی اصفهانی در سن ۶۰سالگی و به دنبال اخراج ایرانیان مقیم عراق توسط حزب بعث، به شهر مقدس قم هجرت نموده، در مسجد اعظم مجموعهی حرم مطهر به تدریس فقه و اصول و تفسیر و ... همت گماشت.
از جمله شاگردان معظمله در دوران تدریس در قم، مرحوم آیتالله حاج سید محمود دهسرخی اصفهانی بود که سال ۱۳۷۲ که من طلبه شدم، کتابی از ایشان در موضوع طب اسلامی در بین طلاب محبوبیت فراوانی داشت.
فانی اصفهانی در مدت عمر پربرکتاش بیش از سی اثر مکتوب در قالب کتاب و رساله در موضوعات مختلف علوم اسلامی از خود به یادگار گذاشت.
ایشان که علاوه بر فارسی و عربی، به دو زبان انگلیسی و فرانسوی هم تسلط کامل داشت، برخی آثار خود را به این زبانها برگردانده، در اختیار طالبین قرار داد.
ذوق و قریحهی شعری از دیگر امتیازات فانی بود که دو دفتر شعر در ادبیات آئینی و یک دیوان اشعار در شمار تراث ادبیاش به یادگار مانده است.
آیتالله فانی اصفهانی سرانجام در تاریخ هشتم خردادماه سال ۱۳۶۸ در اثر سکتهی قلبی به لقاءالله پیوست و پیکر مطهرش پس از تشییعی باشکوه، و نماز میت توسط مرحوم آیتالله العظمیٰ سید محمدرضا گلپایگانی (همان بزرگمردی که شش روز بعد، در ۱۴ خرداد در تهران بر پیکر شریف حضرت امام نماز گزارد) در حرم مطهر حضرت فاطمهی معصومه سلام الله علیها رخ در نقاب خاک کشید.
به روح مطهر و منورش صلوات.
والسلام علیکم ورحمةالله وبرکاته
علیرضا احمدی دهبالایی (ایلامی)
دوشنبه ۸ خرداد ۱۴۰۲ ؛ ۹ ذیالقعده ۱۴۴۴
https://eitaa.com/vaqayeolayam
بَشر واجب الاطاعه!
بسم الله الرحمن الرحیم و صلی الله علی محمد و آله الطاهرین.
امروز یازدهم ذیالقعده، هزار و دویست و نود و ششمین سالروز ولادت باسعادت هشتمین امام شیعه، حضرت ابوالحسن علی بن موسی بن جعفر ملقب به «امام رضا» علیه وعلیهم السلام است.
امام رضا علیه السلام در میان امامان متأخر، یک شاخص است و ائمهی پس از ایشان را با عنوان «ابن الرضا» خطاب میکردند.
دلیل این امر، شبههی خطرناکی بود که از سوی یک عده دنیاپرستِ سست عنصر و فاسدالعقیده پیرامون امامت ایشان القاء شد و معالأصف به عقیده و مذهب باطلی به نام «وقف» انجامید.
[واقفیه] معتقد شدند: «ائمه هفت نفر بیشتر نیستند؛ موسی بن جعفر علیهما السلام از دنیا نرفته و غایب شده و روزی ظهور خواهد کرد و ...».
«ابن ابی یحیی» یکی از شیعیان و اصحاب امام کاظم علیه السلام بود که فریب شبههافکنان را خورده و امامت امام هشتم علیه السلام را انکار کرده بود؛ او خود میگوید: سالی، به قصد انجام مناسک حج در مکه بودم؛ روزی به مسجدالحرام وارد شدم و خواستم مشغول طواف شوم، دیدم امام رضا سلام الله علیه در مطاف است. نیتی در دل کردم و این آیه را خواندم:
«أَبَشَرًا مِّنَّا وَاحِداً نَّتَّبِعُهُ ...» قمر/ ۲۴.
ﺁﻳﺎ ﻣﺎ ﺑﺸﺮﻯ ﺍﺯ ﺟﻨﺲ ﺧﻮﺩ ﺭﺍ که تنهاست و ﺟﻤﻌﻴﺖ ﻭ ﻧﻴﺮﻭﻳﻰ ﺑﺎ ﺧﻮﺩ ﻧﺪﺍﺭﺩ، ﭘﻴﺮﻭﻯ ﻛﻨﻴﻢ؟! ... »
ناگهان دیدم آنحضرت قدمهای خود را سرعت بخشیده، خود را به من رسانده، فرمود: «به خدا سوگند من همان بشری هستم که بر تو واجب است از من تبعیت کنی»!!!
و این شد که به حقانیت حضرتشان اعتراف کردم و از محضرشان عذرخواهی کردم و ایشان هم مرا مورد عفو قرار دادند.
رک: القطره فی فضائل النبی و العتره علیهم السلام.
اللهم صلی علی علی بن موسی الرضا المرتضی الامام التقی النقی و حجتک علی من فوق الارض و من تحت الثری ...
والسلام علیکم ورحمةالله وبرکاته
علیرضا احمدی دهبالایی (ایلامی)
چهارشنبه ۱۰ خرداد ۱۴۰۲ ؛ ۱۱ ذیالقعده ۱۴۴۴
https://eitaa.com/vaqayeolayam
وقایعالایام
سخنرانی روز میلاد امام رضا علیه السلام، بابل، دفتر آیتاللهالعظمی مکارم شیرازی، سال ۱۴۴۴ هق
https://eitaa.com/vaqayeolayam
شخصیت جنجالی قطبالدین رازی
بسم الله الرحمن الرحیم وصلی الله علی محمّد وآله الطاهرین.
- سال ۶۴۷ هق در ورامین دیده به جهان گشود.
- در سلسلهی نسباش بین اینکه از نوادگان دیالمه است یا به شیخ صدوق میرسد، اختلاف است.
- نزد بزرگانی از علمای فریقین، همچون علامهی حلی و سعد تفتازانی شاگردی کرد.
- بزرگانی مانند شهید اول از محضرش استفاده نمودند.
- در دمودستگاه آل بویه از احترام شایانی برخوردار بود، و تحت حمایت ایشان توانست به ترویج مذهب جعفری اثنیعشری بپردازد.
- قتل سلطان ابوسعید بویهای و وزیرش باعث هرج و مرج ایران، و به دنبال آن، مهاجرت قطبالدین از ایران به شام شد که تا پایان عمرش (۱۲ ذیالقعدهی ۷۶۶ هق) در آنجا ساکن بود.
- رازی از پیشوایان علوم عقلی بود که تألیفات بسیار ارزشمندی نیز در این حوزه از خود به یادگار گذاشت.
- البته در کنار این امتیاز ویژه، نداشتن هیچ اثر مکتوبی در فقه و اصول، طعن برخی بزرگان را نسبت به وی برانگیخته، به طوری که مرحوم خوانساری در روضاتالجنات حتی در تشییع وی تردید کرده است!
- در مقابل، مرحوم حاجی نوری در مستدرک، او را از اجلای اصحاب امامیهی اثنیعشریه معرفی کرده و گفته است:
«بودهاند عالمانی که اثری در اصول و فروع نداشتهاند ولی این دلیلی بر عدم صحت عقیدهی ایشان قلمداد نشده است»
- نظرات فقهی رازی مورد استفادهی بسیاری از بزرگان قرار گرفته؛ از جمله شهید ثانی در روضالجنان و مسالک، شیخ انصاری در مکاسب و فرائد، و ...
ششصد و هفتاد و هشتمین سال درگذشتاش گرامی باد
والسلام علیکم ورحمةالله وبرکاته
علیرضا احمدی دهبالایی (ایلامی)
پنجشنبه ۱۱ خرداد ۱۴۰۲ ؛ ۱۲ ذیالقعده ۱۴۴۴
https://eitaa.com/vaqayeolayam
بزرگ خاندان علمی حکیم
بسم الله الرحمن الرحیم وصلی الله علی محمّد وآله الطاهرین
نسب خانوادگیشان به «سید علی» پزشک مخصوص شاه عباس صفوی میرسد و نام خانوادگی «حکیم» را نیز به همین مناسبت دارند.
سال ۱۳۰۶ هق در نجف زاده شد
بعد از درگذشت مرحوم آیتالله بروجردی، مرجعیت او رسمیت بیشتری یافت
مشهورترین اثر فقهیاش «مستمسک عروةالوثقی» است که شرحی مبسوط و استدلالی بر میراث علمی مرحوم سید محمدکاظم یزدی است.
گویند در نامگذاری این اثر، به قرآن کریم تفأل زده، این آیه آمد:
وَمَن يُسْلِمْ وَجْهَهُ إِلَى اللهِ وَهُوَ مُحْسِنٌ فَقَدِ اسْتَمْسَكَ بِالْعُرْوَةِ الْوُثْقَىٰ
ولذا نام آن را عروةالوثقی گذاشت.
سید محسن طباطبایی حکیم نزد بزرگانی چون محمدحسین نائینی و آخوند خراسانی تلمذ کرد.
نیز، آیتالله العظمیٰ حسین وحید خراسانی که در حال حاضر شیخ المراجع جهان اسلام است از جمله شاگردان معظمله بوده است.
آیتالله العظمیٰ حکیم در قبال حکومت پهلوی و تحولات جامعهی ایران موضع مخالف داشت؛ در خصوص انجمنهای ایالتی و ولایتی بیانیهی اعتراضی داد و ...
شهید محراب آیتالله سید محمدباقر حکیم و برادرش سید عبدالعزیز، از جمله فرزندان سید محسن حکیم هستند.
آیتالله حکیم سرانجام در ۱۲ خرداد سال ۱۳۴۹ هش دار فانی را وداع گفته، در بابالقبلهی حرم مطهر امیرالمؤمنین علیه السلام در ورودی مدرسهی علمیهی هندی به خاک سپرده شد. رضوان الله علیه
والسلام علیکم ورحمةالله وبرکاته
علیرضا احمدی دهبالایی (ایلامی)
جمعه ۱۲ خرداد ۱۴۰۲ ؛ ۱۳ ذیالقعده ۱۴۴۴
https://eitaa.com/vaqayeolayam
📛 مرجع انقلابی کجا ؛ مرجع خودخوانده کجا؟!!!
بسم الله الرحمن الرحیم وصلی الله علی محمّد وآله الطاهرین.
۱۳ خرداد سال ۱۳۴۲ (عاشورای سال ۱۳۸۳ هق) بود که انقلابیترین مرجع تقلید عصر غیبت کبری، حضرت آیتاللهالعظمیٰ حاج سید روحالله الموسوی الخمینی در سخنرانیای کوبنده و طوفنده، رژیم دیکتاتوری دستنشاندهی پهلوی را مورد شدیدترین حملات و انتقادها قرار داد؛ وابستگی شدید شاه به بیگانگان در رأسشان آمریکا، حمایت از اسرائیل، «ارتباط با بهائیان»، ظلم و ستم گستردهی اطرافیان و درباریان، و ... را نکوهش کرده، شجاعانه و دردمندانه و پدرانه به نصیحت محمدرضا پهلوی پرداخت.
آن سخنرانی افشاگرانه و انقلابی، دستگیری و زندانی شدن امام امت را در پی داشت که قیام عمومی مردم، نتیجهی اقدام اشتباه رژیم شد و دیری نپائید که حکومت مجبور به آزاد کردن رهبر انقلاب گردید.
📛 شصت سال بعد ...!
اگرچه بشخصه و به عنوان یک طلبه، برای بیت شریف و معظم و مکرم مرجع تقلید بزرگ شیعه، مرحوم حضرت آیتاللهالعظمی حاجآقا حسین طباطبایی بروجردی [که تلاشهای روشنگرانه و افشاگرانهاش در مبارزه با فرقهی ضالّه و مضلّهی بهائیت زینتبخش صفحات تاریخ زندگیاش است] نهایت احترام و تکریم و تعظیم را قائلام، ولی این روزها از اظهارات عجیب و تأسفبار یکی از منتسبین به آن فقیه والامقام (آقای سید محمدجواد علوی) در حمایت از آن فرقهی کثیف صهیونیستی، سرخورده و دلآزرده شدهام.
اگرچه به خاطر حق استادیای که نامبرده بر گردن حقیر دارد (مدتی در درس خارج ایشان حاضر میشدم) نمیتوانم رعایت ادب شاگردی را در حقاش ننمایم، اما نمیتوانم از کنار ظلم فاحش و بیّن «متهم نمودن نظام اسلامی به کشتار بهائیان»؟!!! نیز به آسانی بگذرم!
معلوم نیست چه عاملی باعث اینگونه لغزشها در بزرگان میشود؛ آنچه برابر تجربه، به عقل قاصر این کمترین میرسد، عدم تهذیب، حب ریاست، عدم فطانت و تیزبینی و کیاست، و ... و بعضاً فساد اطرافیان است که چنین فجایعی را رقم میزند.
اما از همهی اینها که بگذریم، امتحان شدید شیعه (اعم از خواصّ و عوام) در آخرالزمان را نباید از نظر دور داشت که غربالگری وسیع و گستردهی مدعیان دینداری و دینمداری از مهمترین نشانهها و شرایط حتمی و تحقیقی ظهور موفورالسرور منجی عالم بشریت حضرت بقیةالله الاعظم حجت بن الحسن المهدی ارواحنا فداه است.
اعاذنا الله الرحمن الرحیم من شرور انفسنا و جعل الله عواقب امورنا خیرا؛ بحق محمّد وآله الطاهرین.
والسلام علیکم ورحمةالله وبرکاته
علیرضا احمدی دهبالایی (ایلامی)
شنبه ۱۳ خرداد ۱۴۰۲ ؛ ۱۴ ذیالقعده ۱۴۴۴
https://eitaa.com/vaqayeolayam
یادی از آن روزها (خاطرهی کودکانهی نگارنده از اولین چهارده خرداد)
بسم الله الرحمن الرحیم و صلی الله علی محمد و آله الطاهرین.
آنچه در زیر میخوانید، خاطره و حال و روز خودم در ۱۴ خرداد سال ۶۸ است؛ اگر با زبان عامیانه نوشتهام، عذرخواهی میکنم:
... إنا لله و إنا إلیه راجعون! روح بلند پیشوای مسلمانان و رهبر آزادگان جهان حضرت امام خمینی به ملکوت اعلیٰ پیوست ...
اینها اولین کلماتی بود که ساعت هفت صبح روز یکشنبه ۱۴ خرداد پیچ رادیو رو که باز کردیم، ناباورانه از «محمدرضا حیاتی» شنیدیم و چونان پتکی سنگین بر روح و جسم و جان و قلبمون فرود اومد!
اون روزا، ایام امتحانات آخر سالمون بود و یادمه دو روز بعدش امتحان «ریاضی» داشتیم.
شب قبلش اخبار ساعت ۱۹ تلوزیون اعلام کرده بود در روند معالجهی امام، برا قلبشون مشکلی پیش اومده، مردم دعا کنن
خونهی ما مثل همهی خونههای دیگه ماتمسرا شده بود. مونده بودیم چه بکنیم؛ جز دعا هیچ کاری ازمون ساخته نبود. مادرم رو یادمه شدیداً بیتاب بود و سیلاب اشک بود که لحظهای امونش نمیداد.
خبر رو که از رادیو شنیدیم، شیون بود و گریه و زاری ... خانوادهی دایی مرحومم منزل ما مستأجر بودن؛ ... انگار یکی از اعضای خانواده از دست رفته باشه، ...
با داداش کوچکترم حسن از خونه زدیم بیرون و یواشیواش از کنار دیوارها و کوچه پس کوچهها و خیلی با احتیاط خودمون رو به مسجد جامع رسوندیم.
تصور کودکانهی ما این بود حالا که امام رفته پیش خدا، شاه دوباره برمیگرده و حالا نوبت ماست مبارزه کنیم و بجنگیم تا کی خدا یه امام خمینی دیگه رو به فریادمون برسونه!
چندتا از همکلاسیهامون رو دیدیم تو یه زمین خاکی مشغول بازی بودن؛ یکیشون (آقای علی میرزاد که بعدها کارمند بانک ملی شد) رو صدا زدم: علی! بیا اینجا ببینم!
... هول کرده بود! اومد با تعجب و ترس گفت: ها؟! چیه؟! چتونه؟ چرا رنگتون پریده؟! چرا چشماتون سرخه؟! گریه کردین؟! خب بگین چی شده کشتیمون!!!
گفتم خاک تو سرتون فوتبال بازی میکنین؟! بیچارهها امام خمینی مرد😭
اینا رو گفتم در حالی که گریه امونم نمیداد ...
به یکباره همهی بچهها زدن تو سر خودشون و گریهکنان چنان فرار کردن که توپشون جا موند!
انگار همه همین حس من رو داشتن و شدیداً وحشت سراپای وجودشون رو فرا گرفته بود.
میدیدم مردم رو که چندتا چندتا به سمت مسجد جامع شهر در حرکتن و همه ناراحت و ...
در خیال خودم فکر میکردم الان اطراف مسجد، مردم دارن با مأمورای گارد و ساواک میجنگن و کوچه خیابونای اطراف مسجد پر از شهید و مجروحه!!!
آخه از بس خاطرات ایام مبارزه رو در کتابهای درسی و غیر درسی خونده بودیم و برامون تعریف کرده بودن که احساسمون این بود به محض از دست دادن امام دوباره «روز از نو روزی از نو»!
تقصیر هم نداشتیم. از بدو ورود امام و پیروزی انقلاب تا اون لحظه و ساعت، درگیر جنگ با دشمنان بودیم.
بله؛ خودمون رو آماده کرده بودیم که شعار بدیم و سنگ و کوکتل مولوتف پرتاب کنیم و شهید بشیم و ...!!!
در همین فکر و خیالها بودیم که رسیدیم مسجد و آنچه دیدم، با همهی تصورات و انتظاراتم متفاوت بود!
مردم سیاهپوش و با سر و صورت گلمالی مشغول عزاداری بودن؛ نه از درگیری خبری بود و نه ...
غریو غمبار «وایوای» مردم لرزهای غیر قابل توصیف بر در و دیوار مسجد انداخته بود؛ آدم بود که غش میکرد و روی زمین میافتاد!
هرکس روی زمین میافتاد بلافاصله روی دست مردم به بیرون و به بیمارستان هدایت میشد و واقعاً هنگامهای بود از مصیبت و عزا؛ و الان که به اون روزا فکر میکنم اشکم سرازیر میشه و قلبم به درد میاد😭
بزرگ و کوچک داشتن اشک میریختن و گریه و شیون میکردن. یکی روی زمین نشسته بود و چنان با مشت خودش رو میزد که چندنفری دستش رو گرفته بودن نمیتونستن کنترلش کنن ...
نفهمیدیم کی ظهر شد و کی بعد از ظهر شد؛ اصلا از خونه و مادرماینا خبر نداشتم.
طرفای عصر بود و مردم همچنان بیتاب، که ناگهان روزنامهی کیهان (که اون زمان روزنامهی عصر بود) در میان جمعیت توزیع شد با یک خبر باورنکردنی!
«خامنهای رهبر شد »!
نمیدونم چرا انگار آب سردی رو سر جمعیت پاشیده باشی!
به یکباره همه آرام شدن و خبر را با بهت و حیرت برا هم زمزمه کردن ...
این حالت یکی دو دقیقه بیشتر طول نکشید؛ فریاد مردم دوباره به هوا بلند شد:
«عزا عزاست امروز روز عزاست امروز خامنهای رهبر صاحب عزاست امروز»!
تا چهل شبانهروز کار ما شده بود رفتن به مسجد جامع و عزاداری ... امتحانات هم که افتاد مرداد!
خدا سایهی پر مهر رهبر عزیز رو تا ظهور ولیعصر عجل الله فرجه مستدام بدارد.
آقاجان سرت سلامت.
والسلام علیکم ورحمةالله وبرکاته
علیرضا احمدی دهبالایی (ایلامی)
یکشنبه ۱۴ خرداد ۱۴۰۲ ؛ ۱۵ ذیالقعده ۱۴۴۴
https://eitaa.com/vaqayeolayam
ارمغان بزرگ امام برای امت اسلامی
بسم الله الرحمن الرحیم وصلی الله علی محمّد وآله الطاهرین.
امروز، شصتمین سالگرد یوم الله ۱۵ خرداد و قیام مردم مسلمان ایران به رهبری حضرت امام خمینی در سال ۱۳۴۲ است.
در این وجیزه، میخواهم به این سؤال پاسخ بدهم که:
۱۵ خرداد چه پیامدی برای ملت داشت؟! به عبارت دیگر، قبل از آن مقطع چه نداشتیم که با آن خیزش عظیم واجد آن شدیم؟! امام چه ارمغانی برای امت و ملت آورده بود؟!
قرآن کریم میفرماید:
وَلَقَدْ بَعَثْنَا فِي كُلِّ أُمَّةٍ رَّسُولاً أَنِ اعْبُدُوا اللهَ وَاجْتَنِبُوا الطَّاغُوتَ «نحل، ۳۶»
ﻭ ﻫﻤﺎﻧﺎ ﺩﺭ ﻫﺮ ﺍمتی ﭘﻴﺎﻣﺒﺮی ﻓﺮﺳﺘﺎﺩﻳﻢ ﻛﻪ [ﺍﻋﻠﺎم ﻛﻨﺪ] ﺧﺪﺍ ﺭﺍ ﺑﭙﺮﺳﺘﻴﺪ ﻭ ﺍﺯ [سرسپردگی] ﻃﺎﻏﻮﺕ ﺑﭙﺮﻫﻴﺰﻳﺪ.
امام راحل، ولیّای از اولیاء خدا بود که «معنویت و خداباوری» و به دنبال آن، «خودباوری و امید به آیندهی بهتر» را فریاد برآورد و امت را بدانها فراخواند.
این دو عنصر مبارک، خود بخود، اجتناب از طاغوت (به عنوان سرمنشاء همهی ذلتها و بدبختیها) را در پی داشت.
امام بزرگوار امت، یک ملت را با تکیه بر نیروی ایمان احیاء کرد و احیاء ملت ایران، میرود که به احیای دیگر ملتهای مسلمان و حتی غیر مسلمان منجر شود؛ همان شرط اساسی و علتالعلل رسیدن به جامعهی آرمانی بشری یعنی دوران طلایی ظهور منجی عالم بشریت حضرت مهدی موعود عجل الله فرجه.
آری؛ امام کلید طلایی سعادت (یعنی قیام لله) را برای امت اسلامی به ارمغان آورد.
روح مطهر امام و شهدای ۱۵ خرداد و شهدای انقلاب اسلامی شاد؛ صلوات.
والسلام علیکم ورحمةالله وبرکاته
علیرضا احمدی دهبالایی (ایلامی)
دوشنبه ۱۵ خرداد ۱۴۰۲ ؛ ۱۶ ذیالقعده ۱۴۴۴
https://eitaa.com/vaqayeolayam
انگجی، فقیه مبارز آذربایجان
بسم الله الرحمن الرحیم وصلی الله علی محمّد وآله الطاهرین.
آسمان فقاهت و مرجعیت را در هر عصر و زمانی ستارگانی فروزان است که نورانیت و درخشششان، هدایت خلایق به شاهراه حقیقت بندگی و عبودیت را به بشریت ارزانی داشته است.
سر سلسله جنبان شریعت و طریقت، حضرت محمّد مصطفی صلی الله علیه وآله در وصف علمای راستین امت، ایشان را از انبیاء بنیاسرائیل علیهم السلام افضل دانسته، و حجت آخرین، مهدی موعود ارواحنا فداه، این نیکمردان را حجت خویش بر مردم، و خود را حجت خدا بر آنان معرفی فرموده است.
مرحوم آیتالله حاج سید ابوالحسن انگجی تبریزی یکی از فقهای عظیمالشأن شیعه بود که سیادت و فقاهت را با هم در کنار سیاست و صلابت، با بندگی و عبودیت ممزوج کرده، در قامت یک رهبر و مرشد بیدار و بیدارگر، هادی و راهنمای مردم خطهی عالمپرور آذربایجان گشته بود.
او که سلالهی حضرت سیدالشهداء علیه السلام و آیةاللهزادهی مرحوم سید محمد شیخالشریعهی تبریزی بود، در سال ۱۲۸۲ هق در تبریز متولد شد؛ تحصیلات علوم دینی را در زادگاهش تبریز نزد اساتید حوزهی آن سامان آغاز کرد و در سال ۱۳۰۴ هق راهی سرزمین پر رمز و راز نجفاشرف گردید تا سایهنشین ایوان باعظمت مولیالموحدین علیه السلام و خوشهچین خرمن علوم عالمان خودساخته و مهذب آن دیار باشد.
هوش سرشار و استعداد فوقالعادهی سید ابوالحسن، در اندکزمانی او را به مجتهدی زبردست مبدّل ساخت، به گونهای که تنها چهار سال بعد، یعنی در سال ۱۳۰۸ هق، نجف را به مقصد زادگاه خود تبریز ترک گفته، در آنجا مرجعیت و تمشیت امور دینی و تربیتی مردم را عهدهدار شد کما اینکه در طلبهپروری و تربیت شاگردان هم توفیقات بالایی به دست آورد.
«شیخ محمد خیابانی» رهبر قیام مردمی تبریز، و شوهرعمهی آیتالله العظمیٰ سید علی خامنهای از سرآمدان شاگردان انگجی به شما میرود.
نیز آیتالله سید حسین قاضی طباطبایی پدر عارف پرآوازهی تاریخ تشیع، آیتالله سید علی قاضی طباطبایی، در محضر علمی آیتالله انگجی بوده است.
آیتالله انگجی کوه مقاومت و ایستادگی در برابر قدرتها و حکام فاسد و زورگو و عمالشان بود؛ مبارزات او در ابتدا، در قالب مشروطهخواهی رخ نمود، اما با آشکارشدن علائم فساد مشروطه و مشروطهخواهان، از ایشان کناره گرفته، به دنبال راهی بود که هم منافع و مزایای مشروطیت مبتنی بر فقاهت را در بر داشته باشد و هم از مفاسد و معایب آن به دور باشد.
انگجی بر این باور بود تا رضاخان، آن قلدر بیهویتی که دست اجانب او را بر مقدرات کشور حاکم ساخته بود، بر سر قدرت است، هیچ مصیبتی از مصائب ملک و مملکت به سامان نخواهد شد؛ لذا میگفت حاضرم این سقف بر سرم فرود آید و بمیرم، اما پای رضاخان از این مملکت بریده شود!
آیتالله انگجی در اجرای احکام اسلام با هیچ احدالناسی تعارف و رودربایستی نداشت؛ تا جایی که یکی از صاحبمنصبان تبریز را که در روزهای تاسوعا و عاشورا مرتکب فسق علنی شده بود، حد شرعی زد!
او از مخالفین سرسخت طرح لباس متحدالشکل رضا پهلوی بود و هیچگاه به آن ملتزم نشد و عمل ننمود.
فرزندان ایشان همگی از بزرگان عرصهی علمی در حوزه و دانشگاه بودند؛ یکی از فرزندان ایشان شاگرد مرحوم حاج شیخ مؤسس بود، دیگری از علمای مبارز تبریز و نمایندهی خبرگان اول، و سومی نیز عالم بزرگی بود که کتابی نیز به نام جامعالاخبار از خود به یادگار گذاشت. دو فرزند دیگر ایشان هم از پزشکان متخصص و متعهد مملکت هستند.
آیتالله انگجی سرانجام در ۱۸ ذیالقعدهی سال ۱۳۵۷ هق (هشتاد و هفت سال پیش در چنین روزی) در تبریز وفات یافت و در مقبرهی خانوادگی به خاک سپرده شد.
امام خمینی در دیدار مردم آذربایجان با ایشان به مناسبت ۲۹ بهمن، از مبارزات و مردان مبارز تبریز و آذربایجان از جمله مرحوم آیتالله انگجی به بزرگی یاد کرد.
روح مطهرش شاد؛ حشره الله مع خاصة اولیائه
والسلام علیکم ورحمةالله وبرکاته
علیرضا احمدی دهبالایی (ایلامی)
چهارشنبه ۱۷ خرداد ۱۴۰۲ ؛ ۱۸ ذیالقعده ۱۴۴۴
https://eitaa.com/vaqayeolayam
محدث وشنوی
بسم الله الرحمن الرحیم و صلی الله علی محمد و آله الطاهرین.
یکی از روستاهای خوش آب و هوا در اطراف قم، روستای «وشنوه» است.
روزگاری در این روستای دورافتاده و کوچک، عالمی زاهد و عابدی فروتن و محدثی عالیمقام میزیست که «گمنامی» یکی از هزاران فضیلت و خصائص بارزش بود.
آری! مرحوم آیةالله «شیخ محمد وشنوی قمی» مؤلفی زبردست و چیرهدست بود که بیش از سی اثر گرانسنگ از خود به یادگار گذاشت که یکی از آنها «حیات النبی صلی الله علیه وآله و سیرته» است که به امر آیتاللهالعظمیٰ بروجردی از مصادر اهلسنت جمعآوری، و در سه مجلد تنظیم گردیده است.
وشنوی متولد ۱۳۲۵ هق بود که از سال ۱۳۴۵هق تحصیلات حوزوی را در قم آغاز کرد؛ سالها تلاش خستگیناپذیر در حوزههای قم و نجف و بهرهگیری از اعاظم و آیاتی همچون: حجت کوهکمری، مرعشی نجفی، حائری یزدی، مرتضی طالقانی و ... او را خبره و خریط فن بار آورده، در زمرهی گردآورندگان کتاب شریف «احقاق الحق» زیر نظر مرحوم مرعشی نجفی قرار داده بود.
از عمده اوصاف کریمه و اخلاق پسندیدهی ایشان عدم استفاده از وجوهات شرعیه و رسیدگی به امور ایتام و مستمندان و نیز کارهای عمرانی و عامالمنفعه در منطقهی خود و بلکه شهر قم بود.
از دیگر ویژگیهای قابل ذکر آن رادمرد بزرگ اینکه: در قاموس فکری و عملیاش چیزی به نام مکروه و مستحب معنا و مفهوم نداشت؛ بلکه تمام مستحبات را بر خود واجب، و مکروهات را بر خویشتن حرام میدانست!
سرانجام پس از ۹۲سال بندگی، در ۱۸ خرداد سال ۱۳۷۶ (۲۶ سال پیش در چنین روزی) بدرود حیات گفته، در یکی از حجرههای صحن مطهر امام هادی علیه السلام (ایوان طلا) حرم مطهر حضرت معصومه سلام الله علیها به خاک سپرده شد. قدس الله روحه
والسلام علیکم ورحمةالله وبرکاته
علیرضا احمدی دهبالایی (ایلامی)
پنجشنبه ۱۸ خرداد ۱۴۰۲ ؛ ۱۹ ذیالقعده ۱۴۴۴
https://eitaa.com/vaqayeolayam
مفتی جعفر حسین، مبارز پاکستانی
بسم الله الرحمن الرحیم وصلی الله علی محمّد وآله الطاهرین.
امام خمینی که در میانهی قرن ۱۴ هجری، پرچم پرافتخار و عزتآفرین «قیام لله» را بر دوش گرفت، انگار جانی تازه به کالبد جهان اسلام دمید و آزادیخواهان مسلمان از گوشه و کنار سرزمینهای اسلامی یکییکی سر بلند کردند و فریاد ایستادگی و مقاومت در برابر دیکتاتورها و ابرقدرتها را هرچه رساتر سر دادند.
کشور اسلامی پاکستان نیز از این قاعده مستثنیٰ نبود و رهبری آگاه و بیدارگری دغدغهمند و دردآشنا، میرفت که حریّت و آزادگی به فراموشی سپرده شدهی هموطنان مسلماناش را به ایشان بازگرداند.
۶۹سال عمر پربرکت نور دیدهی حاج چراغدین، در همین راه سپری گشت؛ از وقتی خود را شناخت، یا در حال تعلیم بود، یا در حال تعلّم، یا در حال تبلیغ بود، یا در حال ارشاد و روشنگری، یا در حال مبارزه و افشاگری بود، یا مطالبهگری و عدالتخواهی، ...
چراغ پرفروغ ایالت پنجاب، در همان اوان کودکی و خردسالی، فراگرفتن قرآن و حدیث را آغاز نمود، و در ۱۲ سالگی راهی حوزهی علمیه شده، رسماً تحصیل علوم دینی را دنبال کرد. او بعدها در مدرسهی علمیهی ناظمیه در لکهنو هند، و چند سال بعد، در شهر نجفاشرف، برای تکمیل مبانی علمی و نظری خویش، کوششی جهادگونه داشت تا اینکه بلاخره پس از طی دوران طولانی هجرت علمی، به پاکستان بازگشته، ملقب به «مُفتی» شد.
مُفتِی جعفر حسین در کنار همهی مشغلههای علمی، از امور اجتماعیسیاسی جامعهی پاکستان غافل نبود؛ او در زمان خودش، رهبر شیعیان پاکستان، رئیس حزب اسلامی نفاذ فقه جعفریه، و ... بود که خدمات بسیار ارزنده و ارزشمندی از خود به یادگار گذاشت.
از جمله اقدامات سیاسیاجتماعی مفتی در طول دوران زعامت و مسؤلیتاش:
- مبارزه بر علیه قانون زکات بر اساس فقه اهلسنت.
- تنظیم کتابها و متون آموزشی دانشآموزان شیعه بر طبق آموزههای تشیع جعفری اثنیعشری.
- و ... که طی معاهدهی اسلامآباد به امضای ایشان و حکومت وقت پاکستان رسید.
خدمات علمی مفتی جعفر حسین هم قابل توجه است:
- تأسیس حوزهی علمیهی جعفریه.
- ترجمهی قرآن کریم و نهجالبلاغه و صحیفهی سجادیه به زبان اردو.
- تألیف کتاب دو جلدی سیرة امیرالمؤمنین علیه السلام.
- و ...
از آن جمله است.
ناصر عباس جعفری (دبیر کل مجلس وحدت مسلمین پاکستان) در بارهی شخصیت والای مفتی جعفر حسین چنین گفته است:
«از حکمت اندیشه و رفتار نترس وی، حتی دیکتاتورهایی مانند ضیاءالحق هم وحشت داشتند. هیچ قدرتی نمیتوانست وی را از بیان حقیقت در مقابل بزرگترین دیکتاتور و تأیید موقعیت اصولی و اخلاقی خود بازدارد.
مفتی جعفر حسین سرانجام در ۲۰ ذیالقعدهی ۱۴۰۳ (۷ شهریور ۱۳۶۲) بر اثر عارضهی ریوی دار فانی را وداع گفته، پس از تشییعی باشکوه، در لاهور به خاک سپرده شد. روحش شاد.
والسلام علیکم ورحمةالله وبرکاته
علیرضا احمدی دهبالایی (ایلامی)
جمعه ۱۹ خرداد ۱۴۰۲ ؛ ۲۰ ذیالقعده ۱۴۴۴
https://eitaa.com/vaqayeolayam