6.1M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🏴کلیپ تصویری: دروازه ساعات
▫️قبل از ورود اسرا به شهر شام حضرت ام کلثوم (س) به شمر(لع) فرمود: مارا از دروازه ای وارد دمشق کنید که مردم کمتری آنجا باشند تا چشم هایشان به نوامیس جلب نشود. شمر(لع) نیز برخلاف گفته آن حضرت، اسرا را به همراه نوامیس رسول خدا از شلوغ ترین دروازه شهر وارد دمشق کرد.
🔸حجت الاسلام انصاریان
@varesoon
💠علامه طهرانی:
🔸روزی به جهت عیادت خدمت آیت الله سیدجمال الدین گلپایگانی رسیدم، زیرا آقا سید جمال الدین مدتی بود که به بیماری پروستات مبتلا و بستری بودند و از طرفی برای یکی از فرزندان ایشان حادثه مولمه ای پیش آمده بود که موجب نگرانی ایشان و اهل منزل شده بود، و از طرفی فقر و مضیقه به شدت اهل خانه را تحت تاثیر قرار داده بود.
🔸هنگامی به خدمت ایشان رسیدم دیدم در بستر خوابیده و صحیفه سجادیه را می خواند و همین طور گریه می کند.
🔸من رفتم و کنار ایشان نشستم و از این وقایعی که برای ایشان پیش آمده بود می خواستم ابراز تاسف و تالم کنم که دیدم ایشان صحیفه را بستند و رو کردند به من و فرمودند:
🔸آقا سید محمد حسین! من خوشم خوش!
کسی که عرفان ندارد نه دنیا دارد نه آخرت! مرا که می بینی با این گرفتاری ها خوشم و هیچ احساس ناراحتی و شِکوِه ابدا و ابدا ندارم.
📚 مطلع انوار/جلد۲ص۴۲۰
@varesoon
❁﷽❁
📚دوره و کلاس ها در «آداب المُتَعَلِّمِيٖنْ» :
☑️ کتاب شرح الامثله : تکمیل است
⏸ کتاب صرف میر :در حال برگزاری
⏸ کتاب نحو میر در علم نحو: در حال برگزاری
⏸ کتاب شرح العوامل فی النحو : درحال برگزاری
⏩ سایر کتب طبق سیر سنتی: بزودی
✔️مزایای دوره ها:
1⃣بارگزاری پی دی اف کتب ونسخ کمیاب ومنبع
2⃣گروه پرسش وپاسخ و پشتیبانی
3⃣امکان جستجو همبحث بابت دروس
┏━━ °•📖•° ━━┓
https://eitaa.com/joinchat/3104834322Cec4834cdca
┗━━ °•📚•° ━━┛
📸 تصویر 👇
از راست به چپ > حضرات جنابان آقایان :
۱. آقا سیّد جمال الدّین خوئی
۲. المرجع الدّینی آقا سیّد ابوالقاسم خوئی
۳. آقا سیّد محمّد لواسانی إبن علامه لواسانی
نشسته : آقا سیّد علی خوئی
@varesoon_lavasani
بِـمناســبتِ یادبودِ ۱۷ مرداد ۱۳۷۱ هـ ش
سـی و دوّمین سـالروزِ رحلتِ ملکوتیء
مرجعیّت دینی حضرت آیةاللّٰه المعظّم
آقای حاج ســیّد ابوالقاسم خوئی (ره)
@varesoon_lavasani
تاریخ عکسبرداری : قریب به واقع ۱۳۱۲ ه ش
8.51M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
بشارت امام رضا (علیه السلام) به آیت الله حق شناس
رو آر سوی ما
که به سوی تو رو کنیم
وز غیر ما به سوی تو
رو آورد بلا
💠آیت الله حق شناس:
🔸دیگه همین برای من در تمام عمر ، سرمشق شد.
@varesoon
💠آیت الله سید مرتضی مستجابی :
🔸یک تاجر اصفهانی که من از کودکی می شناختمش و از متدینین بود، برای زیارت رفته بود، عتبات. یه روز بعد از نماز که آسید اسماعیل(صدر) در محراب بوده، این تاجر اصفهانی، کفنش رو به ایشون می ده و می گه: «آقا این روبنویسید».
🔸مرسوم بود که چهل و یک مومن، روی کفن چیزی می نوشتند. این فرد هم از آقا اسماعیل می خواد که بنویسه «اللهم انا لا نعلم منه الا خیرا و انت اعلم به منا». این را می نوشتند.
🔸وقتی می نویسه، میگه: «آقا یه جمله دیگه هم بنویسید» -من هم که الان تعریف می کنم، طاقت ندارم بگم، پریشون می شم- این روی حالات روحی خودش به آقا می گه: بنویسید: «بای ذنب قتلت» خب این جمله برای امام حسین (علیه السلام) هم نقل شده. آقا تا شنید، اون قدر خودش رو در محراب زد که غش کرد. یعنی از شدت غم مصیبت ابا عبدالله که به کدام گناه تو رو کشتند.
🔸نقل شده پدرشون هم (صدرالدین بزرگ) که برای زیارت به حرم امیرالمومنین (علیه السلام) می رفتند، گاهی در یه فرازی از زیارت، اون قدر تکرار می کرد که غش می کرد. بعد از حرم می آوردنش بیرون. از این حالات داشتند ، سجده های طولانی داشتند.
@varesoon
🔻روزی طلبه ای نزد ایشان[آقاسیدجمال گلپایگانی] آمد و کمک خواست. ایشان هیچ پولی نداشت و او هم اصرار می کرد که وضعم خوب نیست.
در آخر گفت: یعنی شما هیچ پولی نداری؟
ایشان فرمود: چرا فقط پول یک سال نماز قضای امانتی دستم هست.
آن طلبه گفت: همان را به من بده.
آقا پرسید خودت یک سال را می خوانی؟
گفت: بله محتاجم، چه کنم؟
🔻آقا پول یک سال نماز را به او داد. بعد از آن که چند قدمی فاصله گرفت گفت: یک رکعتش را هم نخواهم خواند.
🔻آقا یک کلمه به او چیزی نگفت، و خودش یک سال نماز را خواند.
📚جمال السالکین ص 160
@varesoon
✅ آیتالله محمدتقی بهجت:
🔻ما خود نمیخواهیم این راه را، که راه خدا و رسول و اولیای اوست طی کنیم، بلکه راهی را میخواهیم که در آن استغفار و ذکر و گریه نباشد.
🔻نظیر اینکه نزد شخصی رفتند و گفتند: ذکری به ما دستور بدهید. ایشان گفته بود: نماز بخوانید. گفته بودند: میخواهیم ذکری بدهید که نماز نخوانیم.
🔻خود را مریض نمیدانیم، وگرنه علاج آن آسان است.
📚در محضر بهجت، ج٣، ص٢۴۶
@varesoon
@varesoon_bahjat
خاطره ای از آیت الله شیخ مرتضی امامی ساروی
یکی از خانزاده های ثروتمند و خوشگذران و لغزش کار در ساری در میانه های عمر به نکبت و تهیدستی افتاده بود تا بدانجا که خویشان و حتی خانواده نزدیک او از دیدار و هم کناری اش ننگ داشتند و او را رانده بودند. خانزاده تاب اعتیاد و بدبختی نیاورد و پیش از ۵۰ سالگی درگذشت پس از مرگ او بازماندگان و دوستان قدیم به سراغ روحانیان شهر رفته و از آنها درخواست کردند برای خواندن نماز میت و تشییع جنازه بیایند هیچکدام نپذیرفتند و میت سرگردان در مسجد مانده بود تا اینکه نزدیکان اقای امامی داستان را برای ایشان گزارش کردند با شنیدن این داستان ایشان منقلب شدند و بسرعت برخاسته و به سوی ان مسجد حرکت کردند و با رسیدن به مسجد بدون درنگ کنار جنازه ایستادند و فروتنانه نماز میت را اغاز کردند و مردم در پی حضور ایشان به مسجد امدند و همراهی کردند
ایت الله امامی پس از پایان نماز بر سر جنازه گفتند
ناامیدم مکن از سابقه لطف ازل
تو چه دانی که پس پرده که خوب است و که زشت
و با حضور ایشان همتی شکل گرفت و مردم مرده را تا گورستان مشایعت و دفن کردند.
نویسنده :احمد داداشی
@varesoon_mazandaran