.
در و دیوار این منزل روز قیامت شهادت میدهند که چه کسانی در این روضه شرکت کردهاند!
.
آیت الله یحیی انصاری شیرازی میفرمودند:
علامه طباطبایی حکیم متشرعی بودند و در مسائل شرعی بسیار دقت داشتند.
ایشان در روضه مرحوم آقای سید عبدالله برقعی و بعد پسرشان مرحوم آسید مصطفی شرکت میکردند.
اواخر عمر علامه، ایشان سکته کرده بودند و چون دستشان میلرزید، عصا هم داشتند.
روزی ایشان را دیدم و عرض کردم: کجا تشریف میبرید؟
فرمودند: میروم روضه آسید عبدالله!
بعد علامه میفرمودند:
در و دیوار این منزل روز قیامت شهادت میدهند که چه کسانی در این منزل در روضه شرکت کرده و گریه کردهاند.
.
گفتگو با علی انصاری شیرازی- فرزند آیت الله یحیی انصاری شیرازی- ۹۸/۸/۲۵.
.
جهت تسلای قلب نازنین حضرت بقیةاللهالاعظم روحیوارواحالعالمینلترابمقدمهالفداء صلواتی قرائت بفرمایید
.
#امام_حسین علیهالسلام
#سیدالشهدا علیهالسلام
#محرم
#کربلا
#روضه
#علامه_طباطبایی
@varesoon
بمناسبت سالروز شهادت آیت الله حاج شیخ فضل الله نوری ره:
🔰نسبت به شیخ شهید کوتاهی کردهام
🔻آیت الله آقای آخوند ملامحمد جواد صافی قدس سره، از رفقای صمیمی آیت الله شهید آقای حاج شیخ فضل الله نوری رضوان الله تعالی علیه بود که دیدارها و گفتوگوهای فراوانی بین این دو فقیه مجاهد، رد و بدل شده است.
✔️آیت الله العظمی صافی گلپایگانی اعلی الله مقامه همواره حکایاتی را از این رابطه صمیمانه نقل میفرمودند که نوشتن آن، وقت و فرصتی دیگر میطلبد.
🔸خود مرحوم آقا نیز علاقه عجیبی به آقای حاج شیخ رحمه الله داشتند و میفرمودند والدشان نمازهای مغرب و عشا را در مقبره حاج شیخ فضل الله میخواندند و مرحوم آقا هم هر بار که از صحن بزرگ وارد حرم مطهر میشدند به مقبره آن فقیه شهید میرفتند؛ فاتحهای میخواندند و اگر جمعی آنجا بودند، برایشان از عظمت و غیرت دینی شیخ شهید میفرمودند.
🖊از خاطرم نمیرود در یکی از روزهای سالهای آخر حیات مبارکشان که در معیّت معظم له به حرم مشرّف میشدم ایشان در ماشین فرمودند که دیشب خوابی دیدند و اجمال تعبیرش این است که نسبت به مقام حاج شیخ کوتاهی داشتهاند.
همان روز از هنگامی که از ماشین پیاده شدند تا موقعی که به مقبره آیت الله شهید رسیدند هر کدام از آقایان طلاب و فضلا را میدیدند میفرمودند: ما به مقبره آقای حاج شیخ فضل الله میرویم؛ تشریف بیاورید.
بالاخره در آن روز، جمعیتی در مقبره جمع شدند و آقا برایشان از بزرگی و شدّت دینداری شیخ شهید فرمودند.
در خروج از حرم هم، هر کسی از آقایان اهل علم را میدیدند همین توصیه را داشتند. یادم هست همان روز یکی از مراجع معظم را که در صحن بودند دیدند. پس از احوالپرسی، اجمالاً قضیه خوابشان و کوتاهی نسبت به حاج شیخ را نقل کرده و فرمودند: شما مقبره حاج شیخ فضل الله تشریف میبرید؟ آن مرجع بزرگوار فرمودند: کم و بیش.
آقا فرمودند: ما الان مشرّف شدیم، شما هم تشریف ببرید؛ و ایشان هم به توصیه آقا عمل کردند و تشریف بردند.
◀️در برگشت، داخل ماشین، خدمت آن رجل الهی عرض کردم: آقا جان! امروز همهاش تبلیغ آیت الله شهید حاج شیخ فضل الله رحمه الله بود!
تبسّمی کرده و فرمودند: ما هر چه از مقام آقای حاج شیخ فضل الله تجلیل کنیم کم است.
اعلی الله مقامهما الشریف و حشرهما مع الامام الحسین علیه الصلاه و السلام.
📚 منبع: کتاب (محضرِ آفتاب) نکوداشت مرجع عالیقدر شیعه حضرت آیت الله العظمی حاج آقا لطف الله صافی گلپایگانی قدس سره/محسن اکبری شاهرودی
@varesoon
🌴🌴 عرض ارادتی به یتیم امام مجتبی، حضرت عبدالله بن الحسن سلام الله علیهما
🔰 محمد ابراهیم لواسانی؛ شب پنجم محرّم الحرام
در کنار عمّه اش داشت تماشا میکرد
با دل پر زِ غمش طرحِ معمّا میکرد
ناگهان چشم و نگاهش به میدان اُفتاد
دید عمّش به غریبی، به گودال افتاد
نیزه ها بود که چو باران زِ بالا میرفت!!
به هدف، جان حسین را هویدا میرفت
لب گودال شده بود پر زِ هجوم خنجر
همه میرفت به سوی تنِ پور حیدر
آتش عشق عمو بر دل او بیداد کرد
دلِ او رفت به گودال، سخنش ایراد کرد:
همه رفتند بفدای عمویم، من ماندم
نیستم که ببینم چه کشیده ست آن دم!!
طرفة العین دوید سوی عمویش حسین ع
کرد خود را سپر جان عمو، نور دو عین
دست او شد سپر قلب عمویش حسین ع
چه وصالی، صنمی، جان به آغوش حسین ع
کرد پرواز زِ گودال عرش رو به بهشت
پسر سید بطحا، گل نیکو به سرشت
این پسر بود نمک سفره احسانِ حسن ع
که به آغوش عمویش شده است غرق مِحَن
"لا اُفارِق" زِ عمو داشته و یک دنیا حرف!
از دهان و لب آن گوهر ایمان و شرف
گرچه پرواز نمود، عرش خدا را پیمود!
آتش و آه و فغان بر دل زینب افروخت
خیمه ها شیون و غوغا به افلاک شدند
زِ عزای پسر حیدر کرّار اسفناک شدند
همه دار و ندارم به درگاه این دُرّ حَسَن
اشک چشمم بُوَد و مدح زبانم به سخن
@varesoon
.
حضرت آیتالله بهجت:
بکاء(گریه) بر سیدالشهدا علیهالسلام، از مراتب شهادت[با آن حضرت] است.
.
📚رحمت واسعه، ویراست سوم، ص٣۵ (مجموعه فرمایشات حضرت آیتاللّٰه بهجت پیرامون حضرت سیدالشهداء علیهالسلام و اصحاب و یاران آن حضرت)
.
#آقا #آیت_الله_بهجت #بهجت_عرفا #محمدتقی_بهجت #شیخ_محمد_تقی_بهجت #شیخ_بهجت #عرفان #آیت_الحق_قاضی #علامه_طباطبایی #بهجت #سیر_و_سلوک #سایت_وارثون #علما
@varesoon
39.68M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
.
حضرت آیت الله سید احمد نجفی:
حسین جان؛
ما بی تو خرابیم، تو بی ما چونی؟
.
#سیدالشهدا علیهالسلام
#امام_حسین علیهالسلام
#کربلا
#آیت_الله_سید_احمد_نجفی
#سید_احمد_نجفی
@varesoon
قال امیرالمومنین (علیه السلام):
الْمُتَّقُونَ قُلُوبُهُمْ مَحْزُونَةٌ وَ شُرُورُهُمْ مَأْمُونَةٌ
پرهیزگاران، دل هایشان اندوهناک است و مردم از بدی و شرارت آنها در امان هستند.
غررالحکم / حدیث ۵۹۷۹
@varesoon_najaf
قَالَ أَبُو عَبْدِ اللَّهِ (علیه السلام ) إِذَا بَعُدَتْ بِأَحَدِكُمُ الشُّقَّةُ وَ نَأَتْ بِهِ الدَّارُ فَلْيَعْلُ أَعْلَى مَنْزِلٍ لَهُ فَيُصَلِّي رَكْعَتَيْنِ وَ لْيُومِ بِالسَّلَامِ إِلَى قُبُورِنَا فَإِنَّ ذَلِكَ يَصِيرُ إِلَيْنَا
حضرت امام صادق (عليه السّلام) فرمودند:
هر گاه منزل و وطن يكى از شما به ما دور بود بالاترين مكان منزل را انتخاب كند و در آنجا دو ركعت نماز خوانده و با اشاره به قبور ما سلام دهد، سلام وى حتما به ما خواهد رسيد.
کامل الزیارات / باب نود و ششم
@varesoon_karbala
🩸حضرت قاسم بن الحسن عليه السلام
*قال الخوارزمي:
... ثم خرج من بعده عبد الله بن الحسن بن علي بن أبي طالب عليه السلام وفي أكثر الروايات أنه القاسم بن الحسن عليه السلام وهو غلام صغير لم يبلغ الحلم فلما نظر الحسين إليه قد برز اعتنقه وجعلا يبكيان حتى غشي عليهما ثم استأذن الحسين عليه السلام في المبارزة فأبى الحسين أن يأذن له فلم يزل الغلام يقبل يديه ورجليه حتى أذن له فخرج ودموعه تسيل على خديه وهو يقول :
«إن تنكروني فأنا ابن الحسن
سبط النبي المصطفى والمؤتمن
هذا حسين كالأسير المرتهن
بين أناس لا سقوا صوب المزن» د
وكان وجهه كفلقة القمر فقاتل قتالا شديدا حتى قتل على صغره خمسة وثلاثين رجلا.
◾️ ترجمه
¬ پس از او، عبد الله بن حسن بن علی علیهم السلام به میدان رفت در اکثر روایات، قاسم بن حسن علیهما السلام است که نوجوانی بود به سن بلوغ نرسیده، چون حسین علیه السلام به او نگریست، دست در گردن او آویخت و هردو آن قدر گريستند تا از هوش رفتند. سپس آن نوجوان اذن میدان خواست. عمویش حسین علیه السلام به او اجازه نداد. آن جوان پیوسته دست و پای عمو را بوسه میزد و اذن می طلبید تا آنکه به وی اذن میدان داد. در حالی که اشکهایش بر صورتش جاری بود، به میدان رفت و اینگونه میگفت :
«اگر مرا نمیشناسید، من فرزند حَسَنَم
فرزند پیامبرِ برگذیده و امين
این حسین است که همچون اسیر گروگان
مردمی است که هرگز مبادا از آب سیراب شوند»
چهره اش همچون نیمه ی ماه می درخشید و جنگید و با آن سن اندک، سی و پنج نفر را هلاک کرد
📕 مقتل الحسين عليه السلام ۲ : ۲۷،
بحار الأنوار ۴۵ : ۳۴ .
#قاسم_بن_الحسن_علیه_السلام
#اذن_میدان
#غش_کردن_امام_حسین_و_حضرت_قاسم_علیهما_السلام_از_شدت_گریه_کردن
@varesoon