﷽
⚪️ کتاب، فیلم و متن مناظرات فلسفه و عرفان.
◽️ کتاب عیار نقدها؛ بررسی تحلیلی نقدهایی بر عرفان و حکمت اسلامی.
▫️ گزارش مناظرههای استاد عبدالحمید واسطی و استاد محمدحسن وکیلی با دکتر مهدی نصیری
➕ درسنامه توحید قرآنی و وحدت وجود استاد وکیلی
➕ بررسی تاریخی عرفان و حکمت شیعی از قرن هفتم تا یازدهم
➕ نقد نشریۀ سمات
▫️ در این کتاب اصلیترین نقدها و ناقدین به طریقه حکمت متعالیه و عرفان فقاهتی شیعی با نقدی روشمند مورد ارزیابی دقیق علمی و محتوایی قرار گرفته و عیار نقد رونمائی شده است.
▫️ لینک خرید کتاب:
▫️ https://b2n.ir/n39066
#مبانی #هستیشناسی #حکمت_متعالیه #عرفان #فلسفه
⚪️ تفکر و تمدن شبکهای
⚪️ @vaseti
﷽
⚪️ مطالب تکمیلی مناظرات فلسفه و عرفان.
▫️ دانلود فیلمهای مناظره استاد واسطی:
▫️ https://b2n.ir/z91068
▫️ متن مناظره مکتوب استاد وکیلی:
▫️ https://b2n.ir/b51768
▫️ نقدی بر مناظره:
▫️ https://b2n.ir/h22064
#مبانی #هستیشناسی #حکمت_متعالیه #عرفان #فلسفه
⚪️ تفکر و تمدن شبکهای
⚪️ @vaseti
﷽
⚪️ ظرفیت عرفان در تمدنسازی.
▪️ عرفان اسلامی به مثابه یک دانش چه جایگاه و نقشی در شبکه کلانِ دین و ارائه تصویری سیستمی از دین جهت ساختارمندی برنامهریزیهای اجرایی دارد؟
▫️ عرفان، علم معادلات خلقت است و زیرساختی ترین روابط را که کیفیت تجلی «وحدت الهی» و ظهور «مخلوقات و کثرات» است، توصیف و تبیین میکند و نحوه روابط میان مراتب مختلف عوالم هستی را عرضه می نماید.
▫️ هویت «دین»، تشریع منطبق بر تکوین است و از لوازم آن تبعیت احکام از مصالح و مفاسد واقعیه است؛ لذا علومی که سازه هستی و خلقت را ترسیم میکنند بالخصوص اگر تا پایینترین لایه وجودی در عالم ماده نفوذ کنند، بیشترین افق دید را در نگرش سیستمی و شبکه ای به دین فراهم می نمایند.
▪️ آیا اساسا عرفان میتواند و چنین ظرفیتی را دارا است که روشی برای مدل سازی ارائه دهد؟ ممکن است گفته شود منبع عرفان، کشف و شهود است؛ در نتیجه چگونه می توان از چنین دانش شهودی که گزارهها را شخصی میکند، منطقی تعمیم یافته برای مدل سازی استخراج نمود؟ اساسا در علوم اسلامی چه دانشی ظرفیت مدلسازی برای پیشرفت اسلامی را دارد؟
▫️ پاسخی که در کلام جدید به فرضیه «وحی، تجربه شخصی نبی است و قابل تعمیم نیست» داده میشود در اینجا جاری است. دو قرینه موجه سازِ «اعجاز» و «برهان»، جواز تعمیم را صادر میکنند. این ملاک، مربوط به تمام معرفت های شهودی است و علت بقاء و گسترش علم عرفان نیز تلاش موفق صاحبان آن برای برهانی سازی عرفان بوده است.
▫️ عرفان، بهدلیل تلاش معرفتی و بالخصوص «عملی»، برای کشف وحدت در کثرات و جاری ساختن وحدت در کثرات، تناسب حداکثری با «مدل سازی» دارد؛ جوهره «مدل سازی»، کشف روابط میان اجزاء و متغیرهای یک سیستم است به طوری که مجموعه اجزاء جدا از هم (کثرت زده) را به وحدتِ حداکثری برساند تا تضاعف نیروها سبب حرکت و رشد و تولید خروجی در مدل شود.
▫️ این عملیات براساس شهود موجّه، از عالَم «خزائن» تا اسفلالسافلین (عاَلم ماده) امتداد می یابد و تجلی آخرین لایه آن «علم فقه» است. بنابراین «عرفان» بدون «فقه» نمی تواند وحدت را در کثرات جاری کند و «فقه» بدون «عرفان» نمیتواند کثرات را به وحدت برساند.
▫️ صراط مستقیم در جمع ظاهر و باطن است و بر همین ملاک، مدل سازی نیازمند «فقه»، برای تعیین اجزاء و روابط در فرآیند میان کثرات، و نیازمند «عرفان»، برای تعیین کیفیت و جهت روابط (بههدف رسیدن به فرآیند بهینه) است. برای تمدن سازی در محیط رقابت فرهنگی، برگ برنده به دست «فرآیندهای بهینه» است.
▪️ غایت عرفان، فناء فی الله و مندک شدن در ذات ربوبی است که ماسوی الله دیده نشود. انسان با این حال، چگونه می تواند متغیرات و تکثرات جامعه را درک کند و به مدیریت عینیت خارجی مانند توسعه بپردازد؟
▫️ غایت عرفان، بقاء بالله است که از آن، تعبیر به «سفر چهارم» میشود و توصیف آن، «السیر مع الله فی الخلق» است؛ در حالیکه «فناء فی الله» از «سفر دوم» که سیر فی الله است شروع میشود و سیر در اسماء و صفات الهی است، لذا عارف بالله که اسفار اربعه خود را طی کرده است، میتواند مجرای جریان علم و اراده الهی در عالم کثرت شود.
▪️ عرفان چگونه می تواند با مدل غربیِ توسعه و زندگی بر اساس اصول مدرنیته مقابله کند؟
▫️ جوهره نگرش و تربیت عرفانی، محو «خودیت» و تمایلات و گرایش های مبتنی بر «حب ذات» و قرار گرفتن در مجرای تجلی الهی و «حبالله» و جاری شدن «ارادهالله» به جای اراده خود است، و جوهره مدرنیته دقیقا بالعکس، فعال شدن «تمایلات حداکثری فردی» و کفایت اراده بشر برای زندگی است.
▫️ بنابراین نگرش و تربیت عرفانی، جوهره مدرنیته را مضمحل می سازد و قدرتمندی آن از تمام مولفه ها و عناصر دیگر علمی و فرهنگی بیشتر است.
▪️ بنیان روشیِ عرفان با روش فقه کاملا متفاوت است. در نتیجه چگونه میتوان معرفت عرفانی با معرفت فقهی را به وحدت و انسجام رساند تا با هرج و مرج و تشتّت در عرصه مدیریت اجتماعی مواجه نشویم؟
▫️ وحی، با قرار گرفتن در مسیر تنازل به عالم کثرت، لایه های معنایی پیدا می کند و در نهایت به نازل ترین تجلی خود که احکام عملی است می رسید؛ لذا تمام گزاره های فقهی دارای لایه های معنایی فوقانی هستند که در لایه عقلانی به «فلسفه احکام» معروف شده اند و در لایه شهود ملکوتی و تاثیر اعمال بر ملکوت و تاثیر ملکوت بر اعمال، «اسرار الاعمال» یا «علوم باطن» هستند.
▫️ عرفان، تلاش برای کشف سرچشمه احکام در ملکوت است لذا نسبت به مقاصدالشریعه و مذاق شارع و نظامات دینی و معادلات حاکم بر تشریع و تاثیر اعمال و احکام در نفوس، ایجاد «اِشراف» می کند و فقیه عارف که از او در روایات تعبیر به «العالم بالله و بامرالله» می شود، مجرای ولایت امر در اجتماع می گردد.
#مبانی #روششناسی #عرفان #تمدنسازی #مدلسازی #مدرنیسم
⚪️ تفکر و تمدن شبکهای
⚪️@vaseti
4_5920232102476906603.pdf
362.1K
﷽
⚪️ عقلانیت تمدنی و تمدن عرفانی.
استاد حمید پارسانیا
استاد عبدالحمید واسطی
⚪️ تفکر و تمدن شبکهای
⚪️ @vaseti
﷽
⚪️ احساس حضور و عظمت خدا| بخش اول
موضوع بحث
«احساس حضور و عظمت خداوند» چیست؟ ممکن است؟ چگونه؟ چه موقعیتی در علوم و معارف اسلام دارد؟
مسأله بحث
برای اندازهگیری «عبودیت»، «معنویت»، «ایمان» و در نتیجه هسته مرکزی «توسعه و پیشرفت در اسلام» چه شاخص اصلیای باید مورد سنجش قرار گیرد؟
پیشفرضها
فرضیه بحث
۱. احساس حضور خدا، یک ادراک قلبی و نه ذهنی است که شاخص آن، احساس درونیِ تجلی یک آگاهی، یک اراده و یک وجود بینهایت در کل هستی است که تمام زیباییها و کمالات را در خود دارد.
۲. رسیدن به این ادراک ممکن است.
۳. راه رسیدن به آن عرفان عملی است.
۴. این بحث در شبکه علوم و معارف اسلام، هسته مرکزی و اولویت اول و شاخص سنجش رشد و توسعه است.
۵. عبودیت = محو اراده خود و جایگزینسازی اراده و خواست خداوند (وَمَا تَشَاءُونَ إِلَّا أَنْ يَشَاءَ اللَّهُ رَبُّ الْعَالَمِينَ)
شواهد نقلی تایید کننده فرضیه:
در نگرش اسلام، به استناد آیه ۵۵ سوره نور «وَعَدَ اللَّهُ الَّذينَ آمَنُوا مِنْكُمْ وَ عَمِلُوا الصَّالِحاتِ لَيَسْتَخْلِفَنَّهُمْ فِي الْأَرْضِ كَمَا اسْتَخْلَفَ الَّذينَ مِنْ قَبْلِهِمْ وَ لَيُمَكِّنَنَّ لَهُمْ دينَهُمُ الَّذِي ارْتَضى لَهُمْ وَ لَيُبَدِّلَنَّهُمْ مِنْ بَعْدِ خَوْفِهِمْ أَمْناً يَعْبُدُونَني لا يُشْرِكُونَ بي شَيْئاً» هدف و مقصود از تمام تغییر و تحولات در طول تاریخ این است که بشریت به «عبودیت خالص فراگیر» برسد.
علامه طباطبایی رحمة الله علیه در تفسیر این آیه چنین آوردهاند:
مراد از عبودیت، خداپرستى خالص است، به طورى كه هيچ شائبهاى از شرك- چه شرك جلى و چه شرك خفى- در آن راه نداشته باشد، و خلاصه معنا اين مىشود كه خدا جامعه آنان را جامعهای ايمن مىسازد، تا در آن جز خدا هيچ چيز ديگرى پرستش نشود. [1]
روایت قُدسی زیر از امام صادق علیهالسلام نیز شاهدی است بر این که هویت «توحید» و «عرفان» در نگرش شیعی، «لمس قلبی وجود بینهایت خداوند» است:
«أَفْتَحَ عَيْنَ قَلْبِهِ وَ سَمْعَهُ حَتَّى يَسْمَعَ بِقَلْبِهِ وَ يَنْظُرَ بِقَلْبِهِ إِلَى جَلَالِي وَ عَظَمَتِي» [2] ترجمه: هر کسی که رضای مرا بر رضای خود مقدم بدارد محبت من را به خودش جلب میکند و من چشم و گوش قلب او را باز میکنم تا تجلیات و عظمت مرا ادراک کند.
#مبانی #مفاهیم #عرفان #الله
⚪️ تفکر و تمدن شبکهای
⚪️ @vaseti
﷽
⚪️ احساس حضور و عظمت خدا| بخش دوم و پایانی
تبیین بحث
بر اساس روش تحلیل مفهومی و اصل موضوعی:[3]
«عبودیت»، بر اساس تحلیل مفهوم عبارت است از: احساس «عبد بودن» در برابر خداوند. مفهوم «عبد بودن» مفهومی است که تا ارتباط با پدیدهای با خصلت «آقایی، مولا بودن، سرور بودن» برقرار نشود، درک نمیشود. (در اصطلاح علمی گفته میشود که این مفهوم با «اضافه» به مفهوم دیگر پدید میآید.)
از آن جایی که مقصود از عبد بودن در این جا عبد خدا بودن است لذا این حسّ در درون انسان فعال نمیشود مگر این که ادراک آقایی، سروری و برتری خداوند در وجود انسان لمس شود و دریافت کند که تمام ابعاد وجودی و آثار او همه و همه از تجلیات وجود خداوند است و او از خود چیزی ندارد. به هر مقداری که این ادراک قویتر شود، ادراک عبودیت نیز قویتر میشود.
بهعنوان پیشفرضِ اثبات شده در علم معرفتشناسی اسلامی میدانیم که [4] ادراکات ذهنی (علوم حصولی) فقط صورتبندی حقایق هستند و جوهره اصلیِ آنها را ندارند (تصور آتش سبب سوختن ذهن نمیشود)، و ادراکات قلبی (علوم حضوری) جوهره اصلی پدیده در درون انسان هستند. (ادراک هستیِ خود، ادراک حالات مختلف روحی روانی، ادراکات وجدانی و فطری).
بهعنوان پیشفرضِ اثباتشده در علم فلسفه اسلامی میدانیم که [5] «خدا» وجود بینهایت است پس محدوده و شکل و صورت ندارد.
از ترکیب پیشفرض قبلی و این پیشفرض به دست میآید که:
دریافت مفهومی و ذهنی از خداوند به طور مستقیم ممکن نیست. (به اصطلاح علمی، دریافت ذهنی انسان از خداوند به صورت «ایجابی» ممکن نیست بلکه به صورت «سلبی و عدمی» انجام میشود.) ذهن فقط اصل بودنِ خدا و مفهومِ «محدود نیست پس برترین است» را ادراک میکند و البته به همین اندازه نیز معرفت و آثار آن را ایجاد میکند.
پس برای برقراری ارتباط ادراکی بیشتر با خداوند و عبور از معرفت اجمالی، نیاز به ادراک از جنس علوم حضوری است (تجربههای معنوی درونی).
بهعنوان پیشفرضِ اثباتشده در علم اخلاق و عرفان اسلامی میدانیم که:[6] تجربههای معنوی درونی و احساسهای روحی و روانی یا از راه ارتباط با یک منبع معنوی فعال میشوند یا از راه تمرکز و مراقبه دائم فکری و روحی بر پدیده مورد نظر.
پس: تمرکز فکری و روحی بر خداوند در تمام حرکات و سکنات، سبب فعال شدن تجربه معنویِ حسّ وجود خداوند و در نتیجه حضور و عظمت او در قلب و دل انسان است.
از سوی دیگر به تجربه میدانیم که: از مقایسه میان نقص و کمال و احساس فاصله میان آن دو، حسّ کوچک بودن در طرف ناقص، و حس بزرگ بودن در طرف کامل ایجاد میشود. هر چه این فاصله بیشتر باشد این احساس فعالتر میشود و اگر فاصله به قدری باشد که امید رسیدن ناقص به کامل به وجود نیاید، حسّ «عظمت مطلق» ایجاد میشود.
پس: رسیدن به عبودیت محض و مقام «اخلاص» (که هیچ ارادهای جز اراده رضای الهی در وجود فرد فعال نیست)، نیازمند حرکت به سمت احساس «عظمت مطلق» خداوند است.
«عرفان عملی» عهدهدار چگونگی حرکت از وضعیت موجود به وضعیت مطلوب که عبور از محدودیت ادراکی درونی و اتصال به فضای بینهایت آگاهی و اراده الهی است میباشد.[7]
نتایج آثار و لوازم پذیرش بحث
اگر در نگرش اسلام به استناد آیه ۶۵ سوره الذاریات «ماخَلَقْتُ الْجِنَّ وَ الْإِنْسَ إِلاَّ لِيَعْبُدُونِ»، هدف خلقت انسان «عبودیت» است، و مقصود از عبودیت، «فعال شدن احساس حضور و عظمت الهی در قلب و دل» است، آنگاه فلسفه تاریخ بر اساس نگرش اسلام و مقصد تمام فرآیندها در تمدن اسلام «لقاء و مشاهده خدا با قلب» در همین دنیاست.
مفاهیم کلیدی
عرفان شيعی، سیروسلوک، توحید ذاتی، فناء فیالله و بقاء بالله، لقاءالله، تجربههای دینی، انسان کامل، مقام ولایت، مقام مخلَصین، فلسفه خلقت
پینوشتها:
[1]. تفسیر المیزان، علامه طباطبایی، ج۱۵، ص۲۱۲
[2]. الارشاد، شیخ مفید، ج۱ ص۲۰۴
[3]. مقصود از تبیین به روش تحلیل مفهومی این است که: با استخراج لوازم ذاتی هر مفهوم (با استفاده از روش تشخیص جنس و فصلهای مفهومی و روش استدلال مباشر در علم منطق) مفاهیم تشکیلدهنده مفهوم اصلی و لوازم آن کشف شوند.
و مقصود از تبیین به روش اصل موضوعی این است که: با استفاده از لوازم گزارههای تصدیقی و تصوری که در علم دیگری اثبات شده است و یا ترکیب اینگونه گزارهها، نتیجه جدیدی بهدست بیاید.
[4]. به کتابهای زیر مراجعه فرمایید:
علم حضوری، سنگبنای معرفت- حجتالاسلام دکتر محمدتقی فعالی
معرفتشناسی- حجتالاسلام دکتر محمد حسینزاده
[5]. به کتاب زیر مراجعه فرمایید:
نهایهالحکمه، علامه طباطبایی، بحث وحدت و کثرت
[6]. به کتاب زیر مراجعه فرمایید
جامعالسعادات، مرحوم نراقی
[7]. به کتابهای زیر مراجعه فرمایید:
مصباحالشریعه، منسوب به امام صادق علیهالسلام
منازلالسائرین، ملاعبدالرزاق کاشانی
#مبانی #مفاهیم #عرفان #الله
⚪️ تفکر و تمدن شبکهای
⚪️ @vaseti
﷽
◽️ نقشه محتوایی مختصر کانال:
▫️ https://eitaa.com/vaseti/77
﷽
▫️ فهرست مطالب عرفان و فلسفه.
▫️ https://eitaa.com/vaseti/203
﷽
⚪️ عصاره نظریه وحدت وجود.
▫️ تحلیل نظریه وحدت وجود:
▫️ eitaa.com/vaseti/191
▫️ آیات و روایات توحیدی:
▫️ eitaa.com/vaseti/199
▫️ وحدت وجود در قرآن:
▫️ eitaa.com/vaseti/201
#مبانی #نظریه #هستیشناسی #حکمت_متعالیه #عرفان #فلسفه
⚪️ تفکر و تمدن شبکهای
⚪️ @vaseti
﷽
⚪️ تحلیل نظریه وحدت وجود| بخش اول.
موضوع بحث
«وحدت در کثرت و کثرت در وحدت» چیست؟ چه آثار و لوازمی دارد؟ (نظریه وحدت شخصی وجود + نظریه تجلی)
مساله بحث
رابطه وجودی میان خالق و مخلوق چگونه است؟ (رابطه وجود بینهایت با وجود محدود)؛ رابطه نفْس یکپارچه انسان با افکار و احساسات و رفتارهای او چیست؟ رابطه نیروی واحد جاری در طبیعت با تنوع موجودات و پدیدهها چیست؟
پیشفرضها
وحدت = خصوصیت وجودی یکپارچگی که قابل تجزیه و تقسیم نیست.
کثرت = خصوصیت وجودیای که حد و مرز، ابعاد و زوایا، اجزاء و روابط از آن انتزاع میشود.
فرضیه بحث
۱. وحدت در کثرت = جریان وجود واحد در قالب کثرات و تلاش برای کشف مبدأ تجلی واحد در کثرات مختلف.
۲. کثرت در وحدت = ظهور و بروز وجود واحد در قالب کثرات و تلاش برای قرار دادن هر تجلی در موقعیت وجودی خاص به خود.
۳. رابطه خداوند (وجود بینهایت) با مخلوقات (وجودهای محدود)، رابطه تجلی و ظهور است. (موجودات ظهورات و نمودهای وجود خداوند هستند.)
۴. نظریه تجلی = مخلوقات، دارای وجود استقلالی در کنار خداوند نیستند بلکه وجودشان به نحو «تجلی» است که بازتابی از وجود خداوند است و شؤون و اطوار ظهورات الهی محسوب میشوند
۵. نظریه وحدت وجود (در تقریر عرفان شیعی) = هستی، یک وجود یکپارچه بینهایت است (وجود خداوند) و تمام موجودات ظهور و بروزهای آن میباشند.
تبیین بحث
خداوند، وجود بینهایت است و «وجود بینهایت» از همه جهات و جوانب و اعتبارات و ابعاد و سطوح و …. (هو، فوق ما لایتناهی بما لایتناهی شِدّهً عِدّهً مُدّهً؛ صرف الوجود المتأكد الشديد الذي لا يتناهى قوته و شدته بل هو فوق ما لا يتناهى فلا يحده حد و لا يضبطه رسم وَ لا يُحِيطُونَ بِهِ عِلْماً وَ عَنَتِ الْوُجُوهُ لِلْحَيِّ الْقَيُّومِ. [1]
وجود بینهایت جایی برای وجود دیگری باقی نمیگذارد؛ در این صورت، وضعیت مخلوقات که بالوجدان وجود آنها را حس میکنیم و اینطور نیست که توهمی و تابع اراده ما باشند، چه میشود؟
از سوی دیگر همیشه عقل بشر به وجود «وحدت» در فضای طبیعت، منتقل شده است و به دنبال تئوریای میگردد که همه نیروهای به ظاهر مختلف در عالم را به یک نیروی واحد برساند.
این دو مساله (بینهایت بودن خداوند + لمس وحدت در کثرات طبیعت) سبب شده است عقول به مساله کشف وحدت و نحوه ربط وحدت با کثرت بپردازند.
نظریات مختلفی در فلسفه با رویکردهای متنوعش و در عرفان با قرائتهای مختلفش و در فیزیک با دیدگاههای متفاوتش، پردازش شده است؛ در عرفان شیعی، نظریه «وحدت وجود و کثرت بالتجلی» از عهده کلیه ابهامات در این فضا برآمده است.
(برای تفصیل بحث، به کتاب مبانی و اصول عرفان نظری، حجتالاسلام سید یدالله یزدانپناه، نشر موسسه امام خمینی قم، مراجعه فرمایید.)
▫️ خلاصه فشرده نظریه وحدت وجود:
▫️ https://eitaa.com/vaseti/186
استدلال: (با استفاده از حد وسط ارائه شده در روايت: افتراق الحاد و المحدود. [2])
مقدمه اول: وجود محدود، محدودکننده میخواهد + محدودکننده نهایی نباید خود محدود باشد پس محدودکننده نهایی، نامحدود است.
مقدمه دوم: وجود نامحدود، هیچ مرتبه و موقعیتی برای وجود دیگری باقی نمیگذارد و الا اگر چیز دیگری موجود باشد به همان اندازه وجود نامحدود را محدود میکند. + مگر اینکه آن چیز وجودش در برابر وجود نامحدود نباشد بلکه ظهور و بروزی از خود او باشد. (مانند نفس)
نتیجه: پس تمام موجودات ماسوی الله، وجودی مستقل در کنار او و چسبیده به او ندارند بلکه جلوه و ظهور و نمود او هستند. عین او نیستند چون محدودند، غیر او نیستند چون او نامحدود است.
پاسخ حکمت متعالیه و عرفان شیعی به اين سؤال، «وحدت وجود» را بهصورت قضيه زير عرضه كرده است:
نظريه «هستی يكبخشی» در برابر نظريه «هستی دوبخشی»
كل هستی يكپارچه است و تنها يك وجود، واقعی و مستقل است و ساير موجودات ظهورات او هستند.
وحدت + كثرت
▫️ چهل حدیث توحید عرفانی:
▫️
#مبانی #نظریه #هستیشناسی #وحدت_وجود #حکمت_متعالیه #عرفان #فلسفه
⚪️ تفکر و تمدن شبکهای
⚪️ @vaseti
﷽
⚪️ تحلیل نظریه وحدت وجود| بخش دوم.
◽️ قرائتهای مختلف برای نحوه ربط وحدت با کثرت: (که فقط یک مورد آن صحیح است و باقی مغالطه و توهمی است)
◻️ برای دريافت انواع تقريرهای ممكن از اين جمله بايد به موارد زير توجه كرد:
◽️ رابطه ميان موضوع و محمول در يك قضيه به هشت «حيث» قابل برقراری است: (از کتاب مبانی و اصول عرفان نظری، استاد یزدانپناه)
۱. حيث تعليلی [3]
۲. حيث تقييدی [4]
۳. حيث اضافی [5]
۴. حيث تقييدی نفادی [6]
۵. حيث تقييدی اندماجی [7]
۶. حیث تقییدی شأنی [8]
۷. حیث اطلاقی [9]
۸. حیث اشراقی [10]
◽️ اقسام یكی بودن یا وحدت به سه صورت قابل لحاظ است:
۱. وحدت واقعی (یك مورد است و دومی ندارد)
۲. وحدت اعتباری (مصادیق متعدد دارد اما همه آنها در یك مفهوم ذهنی مشتركند)
۳. وحدت اطلاقی (حد و مرز ندارد تا دومی داشته باشد)
◽️ اقسام ظهور به صورتهای زیر قابل لحاظ است:
۱. ظهور ذات
۲. ظهور اسماء و صفات
۳. حلول در غیر
۴. اتحاد با غیر
۵. ظهور كلی در جزئی
۶. ظهور مطلق در مقید
۷. ظهور ماهیت در افرادش
۸. ظهور اضافه در نسبتها
۹. ظهور اشراقی
۱۰. ظهور نزولی
۱۱. ظهور عروجی
۱۲. ظهور تجلی
◻️ ضرب لحاظهای فوق در یكدیگر حالات بسیاری را برای تفسیر نظریه وحدت وجود حاصل میکند.
#مبانی #نظریه #هستیشناسی #وحدت_وجود #حکمت_متعالیه #عرفان #فلسفه
⚪️ تفکر و تمدن شبکهای
⚪️ @vaseti
﷽
⚪️ تحلیل نظریه وحدت وجود| بخش سوم.
◽️ در یك تقسیم بندی كلی، تقریرات وحدت وجود به دو دسته زیر تقسیم میشوند:
۱. تقریرات یگانهانگاری خدا و مخلوقات (خدا = جهان خلقت)
۲. تقریرات دوگانهانگاری خدا و مخلوقات (خدا < جهان خلقت؛ یا، خدا ≠جهان خلقت)
◀️ حاصل ضرب مفاهیم فوق: (که فقط مورد آخر صحیح است)
1⃣ خدا وحدت اعتباری دارد و جهان كثرت حقیقی.
(جهانخدایی، همهخدایی، همسنخی مطلق، همگوهری)
خدا نام دیگری برای جهان است.
ذات خداوند تحقق مستقل بالفعل جدای از مظاهر و جلوهها ندارد و خدا اصلا چیزی جز مجموعه صور و اشیاء نیست.
اشیاء اجزاء وجودی خداوند هستند مانند درختی كه از ریشه و تنه و شاخ و برگ است.
خدا همان طبیعت است.
خدا آگاهی مطلق است كه از ارواح مختلف موجودات تشكیل شده است.
ظهور خداوند در موجودات به نحو كلی و جزیی است.
ظهور خداوند در موجودات به نحو ماهیت و افراد آن است.
ظهور خداوند در موجودات به نحو مطلق در مقید است.
ظهور خداوند در موجودات به نحو عروج و اتحاد است.
ظهور خداوند در موجودات به نحو نزول و حلول است.
ربط موجودات با خداوند به نحو اضافی است.
2⃣ خداوند وحدت حقیقی دارد و جهان كثرت حقیقی دارد، كثرت به وحدت باز میگردد و وحدت در كثرت ظهور دارد.
ظهور خداوند در موجودات به نحو كلی و جزیی است.
ظهور خداوند در موجودات به نحو ماهیت و افراد آن است.
ظهور خداوند در موجودات به نحو مطلق در مقید است.
ظهور خداوند در موجودات به نحو عروج و اتحاد است.
ظهور خداوند در موجودات به نحو نزول و حلول است.
ربط موجودات با خداوند به نحو اضافی است.
3⃣ خداوند وحدت حقیقی دارد و جهان كثرت اعتباری و كثرت به وحدت بازمیگردد و وحدت در كثرت ظهور دارد.
اعتباری به معنی توهمی (اگر مُدركی در كار نباشد، كثرتی وجود نخواهد داشت.)
ظهور خداوند در موجودات به نحو كلی و جزیی است.
ظهور خداوند در موجودات به نحو ماهیت و افراد آن است.
ظهور خداوند در موجودات به نحو مطلق در مقید است.
ظهور خداوند در موجودات به نحو عروج و اتحاد است.
ظهور خداوند در موجودات به نحو نزول و حلول است.
ربط موجودات با خداوند به نحو اضافی است.
4⃣ خداوند وحدت حقیقی دارد و جهان كثرت اعتباری و كثرت به وحدت بازمیگردد و وحدت در كثرت ظهور دارد.
اعتباری به معنی دارای منشاء انتزاع خارجی حقیقی.
نحوه ارتباط این اعتبار با منشاء انتزاعش حیث تقییدی نفادی است.
نحوه ارتباط این اعتبار با منشاء انتزاعش حیث تقییدی اندماجی است.
نحوه ارتباط این اعتبار با منشاء انتزاعش حیث تقییدی شأنی است.
ظهور خداوند در موجودات به نحو كلی و جزیی است.
ظهور خداوند در موجودات به نحو ماهیت و افراد آن است.
ظهور خداوند در موجودات به نحو مطلق در مقید است.
ظهور خداوند در موجودات به نحو عروج و اتحاد است.
ظهور خداوند در موجودات به نحو نزول و حلول است.
ربط موجودات با خداوند به نحو اضافی است.
آنچه مورد پذیرش است و اوفق و انسب با قواعد است، نظر زیر است:
خداوند وحدت حقیقی دارد و جهان كثرت اعتباری و كثرت به وحدت باز میگردد و وحدت در كثرت ظهور دارد، كه ظهورش بهنحو مطلق در مقید است و نحوه ارتباط این اعتبار با منشاء انتزاعش حیث تقییدی شأنی است. (نظریه تجلی)
نتایج آثار و لوازم پذیرش بحث
امتداد نظریه «وحدت وجود» در امور اجتماعی:
تمام فرآیندها و سیستمهای تمدنی در آرمانشهر اسلام، علاوه بر اینکه کارکرد رفع نیازی خود را دارند، فکر و احساس شهروندان را به سمت احساس حضور خداوند سوق میدهند. (سریان توحید در کلیه شبکههای زندگی)
مفاهیم کلیدی
دینشناسی، حکمت متعالیه، مبانی هستیشناسانه، وحدت وجود، وحدت در کثرت، الگوی پیشرفت
#مبانی #نظریه #هستیشناسی #وحدت_وجود #حکمت_متعالیه #عرفان #فلسفه
⚪️ تفکر و تمدن شبکهای
⚪️ @vaseti