وصف زلال
🌱 قسمت دوم بعد از جدایی و ماجرای بی تابی کربلا نرفتن من:
دیگه ناامید از رفتن به #اربعین و زیارت کربلا شده بودم، و خودم هم علیرغم میل باطنی تلاشی نمیکردم، و به خوندن زیارت امام حسین علیه السلام تو مناسبتها و از دور کفایت میکردم
میدونستم رفتنم راحت نیست، بچهها رو چکار کنم، اصلا چطور کاروان پیدا کنم که مطمئن باشه، چطور کارها رو سرو سامون بدم، اداره، خونه و ...
تا اینکه یه روز یه استوری گذاشتم و خیلی هاتون واکنش داشتید ولی یه نفر اون وسط یه ریپلای زد و شد مقدمه بهترین سفر من به نجف و کربلا، هر چند اولش برای هماهنگی بازم یه کم اذیت شدم و میخواستم همه چیز رو ول کنم، چون طاقت کنسل شدن رو نداشتم، ولی بعدش اینقدر همه چیز راحت و مرتب جور شد، انگار امیرالمؤمنین برای لحظه لحظهی سفر من برنامهریزی کردن، کی برم، با کدوم کاروان، لحظه ورودم به حرم و ضریح، یه جایگاه ویژه نزدیک ضریح خودشون و در کربلا، دیدنیها، شنیدنیها حتی خوردنیها 😅، اینقدر در این سفر معجزه دیدم که بعضیهاش رو تا آخر عمر نمیتونم به کسی بگم. اینقدر راحت زیر قبه امام حسین علیه السلام رفتم، ایستادم، هر دعایی داشتم کردم، دور ضریحشون چرخیدم، ضریح رو بوسیدم و بوییدم، قربون صدقهاشون رفتم و کیف کردم...
.
اگه خدا، یا اهلبیت علیهم السلام یه خواستهای رو نمیدن یا دیر میدن، صبر کنیم، اونا تو بهترین موقعیت اتفاقای خوب رو برامون رقم میزنن، که لذتش هیچ وقت فراموشمون نشه.
این نظم سفر در عین این بود که من روزای منتهی به #عید_غدیر داشتم میرفتم، باید کار اداره که بخاطر جشن فشرده میشد رو تنظیم میکردم، خواستگاری که گفته بود برای مراسم قبل محرم میان رو باهاشون صحبت میکردم، وسایل و هزینه سفر، مهمانی #اطعام_غدیر که هر ساله داشتم باید همه چیزش آماده میشد، و نذر جدیدی که برای آش دادن در اداره داشتم اونم در روز بعد #غدیر باید انجام میشد.
تمام این کارها به بهترین شکل انجام شد، مهمانی با کمک بچههام مخصوصا دختر گلم و خواهر و برادرم بهتر از هر سال برگزار شد، آش رو از همون نجف هماهنگ کردم چند تا از همکاران زحمت کشیدن و آماده شد، اونم چه آش خوشمزهای و ..
فقط بگم که #خدا_هرگز_دیر_نمیکند
#وصف_زلال
#فقط_حیدر_امیرالمومنین_است
#امام_علی_جان_دوستت_دارم
@vasfezolal