دیروز تو جلسه بانوان تاثیرگذار!!! کنار مادر ش،هید مد افع حرم فا طمیون #حسین_فیاض با نام جهادی شرور یک بودم
میگفت اولین بار یک ماه رفت سوریه
دا عش یکی از دوستاش رو اسیر میکنه، سه روز به ماشین میبنده و رو زمین میکشه بعدش هم سر میبره،
گفت بهش گفتم مگه نگفتی با دوستت چکار کردن، تو نرو، گفته بود #مادر راضی هستی یک ترک به گنبد #حضرت_زینب بیفته؟
(زینب جان تو چقدر #عباس و فدایی داری...)
تو #تشییع پسرش یکی از آشناها به مادر شهید میگه خاک بر سر تو که بخاطر پول پسر به این خوشگلی رو پر پر کردی (دلش میسوخت و میگفت، گفت هنوز هم بهم میگن)
گفت اسم پسرم رو بزن تو اینترنت میاره، این داستان رو پیدا کردم، گفت این کسی که خواب رو دیده همسایه امون بود که عکس پسرم رو میزنه به دیوار و هفت بار زیارت عاشورا براش میخونه، گفتن اوایل رفتن به #سوریه بود و هنوز خیلی شهید نمیگفتن و میگفتن اینا مدافع بشار اسد هستن!!
***
بعد از تشییع حسین رفتیم خونه تو خونه بحث شد ڪه شــهدای سوریه شــهید هستن یا نه؟
همسایشون خطاب به عڪس حسین میگه: من امشب۷بار زیارت عاشورا میخونم, اگر تو واقعا شــهیدی امشب بیا به خوابم
شب زیارت عاشورا میخونه و میخوابه اون شب ڪه هیچی، اما چند شب دیگه حسین میره بخوابش همسایشون میترسه به حسین میگه: گفتم بیا به خوابم ولی نه هر شب!
بعد اون دیگه بخوابش نمیره هر ڪسی اینو میشنوه میگه:
حسین اون دنیا هم دست از شیطنت هاش برنمیداره
پ.ن: یکی از ناراحتی هام از بی نظمی جلسه دیروز همین بود که وقتی نام مادر شهدا رو خوندن اسم ایشون رو نگفتن، ایشون #همسر_شهید هم بودن
#مادر_شهید
#زنان_تاثیرگذار
#وصف_زلال