eitaa logo
وصیت🇵🇸✌️
202 دنبال‌کننده
494 عکس
566 ویدیو
8 فایل
مخاطب خاص کانال اصلی (وصیت نامه) @death1
مشاهده در ایتا
دانلود
برای ما و هر کسی که علاقمـند است را پله آخـر زندگی ما قرار بده...
بنده عزیزم .. تو یک آیه تلاوت میکنی و من آن را ۶۲۳۶ بار می شمارم ... تو دعا میکنی و من گناهت را پاک می کنم .. تو می خوانی و من برایت عبادت می نویسم .. می دانی چرا؟! ..چون من عاشقانه تو را دوست دارم❤️"
. 🌟 🌺 امام صادق «علیه السلام»⇩: ↫📝خداوند تبارک و تعالی در روز هنگام طلوع فجر، فرشتگانی را می فرستد تا هایی را که بر محمد و آل محمد فرستاده می شود تا آخر شب بنویسند. 📚 دائم الاسلام ج ١ ص ١٧٩ ✦‎‌‌‌࿐჻ᭂ❣🌸❣჻ᭂ࿐✦
هدایت شده از سعیدیسم ✅
🔺باورم نمیشه ، گفته می‌شود رضا رشیدپور هم به زودی به تلویزیون برمی‌گردد ▪️آقای صدا و سیما؛ اینهمه هنرمند توانمند در جبهه انقلاب هست اصرار بر استفاده از افراد مسئله دار صرفا لجبازی با مردم انقلابی و خیانت به نظام و خون شهداست . حداقل بگذارید سال عجمیان و آرمان تمام شود و بعد این قالتاق ریاکار و مذبذب را به تلویزیون برگردانید. امیدوارم تکذیب بشه. ✅ کانال : @saeedism
وصیت🇵🇸✌️
🔺باورم نمیشه ، گفته می‌شود رضا رشیدپور هم به زودی به تلویزیون برمی‌گردد ▪️آقای صدا و سیما؛ اینهمه ه
🚨🚨🚨🚨 مطالبه ی سراسری . با صدا و سیما تماس بگیرید 021162 بگویید تحت هیچ شرایطی این نامردها رو به تلویزیون جمهوری اسلامی راه ندهید. بی تفاوت نباشید . مگر قحط الرجال است؟!!
وداع(شهیدحججی).mp3
6.47M
وداع به نام پیوند خورده بود و خون در رگهای او جریان ساز بود جریان ساز یک فرهنگ جریان یک جریان غلیظ که عشق شهادتش می‌نامند جریان یک عطش غریب یک سرود غریب که اشتیاق کربلایش می‌خوانند.
از پرسیدند چطور انقدر آرامی؟ گفت بعد از سال‌ها مطالعه و تجربه، زندگی‌ام را بر پنج اصل بنا کردم: ۱- دانستم رِزق مرا دیگری نمی‌خورد پس آرام شدم. ۲- دانستم که خدا مرا می‌بیند پس حیا کردم. ۳- دانستم که کار مرا دیگری انجام نمی‌دهد پس تلاش کردم. ۴- دانستم که پایان کارم مرگ است پس مُهیا شدم. ۵- دانستم که نیکی و بدی گم نمی‌شود و سرانجام به سوی من باز می‌گردد پس بر خوبی افزودم و از بدی کم کردم. و هر روز این پنج اصل را به خودم یادآوری می‌کنم.
در این آتش هر آنکس هیزمی ریخت شریک خون شیراز است امروز... ◾️تسلیت
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
اربعین در عراق از آغاز شد و به زودی همه گوشه های این کشور را در بر می‌گیرد.
رو با این بشناسید نه اون بی غیرتی که روی ناموس مردم دست بلند کرد.
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎬 با خون‌مان از امنیت نوشتیم، و با جانمان آجر به آجرش را ساختیم! ▪️
. . ی کنج از حرم بهم جابده... :)
پيغمبر قسم ياد کرد : اگر ميان پيروان ما طالب حاجتی باشد،خدابه واسطه خواندن حديث کساء در اولين جمعه ماه صفر؛برآورده ميكند؛اين پيام رو به کسانی که دوستشون داريد ارسال کنيد.التماس دعا،(همین جمعه) ─┅═ঊঈ🌹ঊঈ═┅─
دعا کنیم کربلای همدیگه جور بشه:)
وصیت🇵🇸✌️
دعا کنیم کربلای همدیگه جور بشه:)
صلوات ب نیت حضرت ام البنین جان بفرستید .... سوره یس ب نیت حضرت مادر جان قرائت کنید انشالله درست میشه 🧡🤍
👈🏻حضرت صادق علیه السلام: اگر مردم به خير و بركتى كه در زيارت حسین بن علی علیه السلام است، آگاهی داشتند، جهت نایل شدن به این زیارت، قطعاً با شمشير می جنگیدند و اموال خود را فروخته و به زيارت آن جناب می رفتند. ... پس مبادا در رفتنِ به زيارت آن جناب بی ‏رغبت باشيد، زیرا خيرى كه در زيارت آن حضرت است بيشتر از آن است كه بتوان به شمار آورد. 📚کامل الزیارات، ص۸۷
ماجرای خواب مرحوم آیت الله هسته‌ای اصفهانی :* 🍁 من خیلی دوست داشتم که در عزای حضرت سیّدالشّهداء (ع) در مجلسی که موردنظر حضرت زهرا (س) است شرکت داشته باشم. لذا خیلی توسّل میکردم که به من بنمایاند کدام مجلس مورد توجّه ایشان است. خیلی به این موضوع پافشاری میکردم. 🍁 تا اینکه روزی حضرت را درخواب دیدم. از ایشان سؤال کردم که سیّدتی و مولاتی، اینهمه مجلس در عزای فرزند بزرگوار شما، سیّدالشّهداء (ع) وجود دارد، کدامیک از این مجالس مورد توجّه شماست؟ 🏴 فرمودند: هر جاییکه پرچم عزای حسین ما خورده باشد ما آن مجلس را دوست داریم و به آن مجلس توجّه داریم. 🍁 من دوباره پرسیدم، چون غرض من آن بود مجلس خاص الخاصّی که در نظر است بدانم. لذا پرسیدم که یا سیّدتی و مولاتی، کدامیک از این مجالس بیشتر مورد توجّه شماست؟ مجدّداً فرمودند: هرجایی که پرچم عزای حسین ما خورده شود ما آنجا را دوست داریم به آن هم توجّه داریم. 🍁 سه باره پرسیدم: سیّدتی و مولاتی، کدامیک بیشتر مورد توجّه شماست؟ باز فرمودند: هرجا که پرچم عزای حسین ما خورده باشد ما آنجا را دوست داریم و به آنجا توجّه داریم. امّا اینکه تو می‌پرسی - نام و آدرس یک مجلسی را دادند- و گفتند خود ما هم در این شرکت میکنیم، امّا هرجا که پرچم عزای حسین ما زده شود ما آنجا را دوست داریم و به آن توجّه داریم. مرحوم آقای هسته‌ای می‌گوید من وقتی ازخواب بیدار شدم آدرس آنجا را گرفتم، آن محل را نمی‌شناختم. رفتم و راهنمایی شدم. وقتی به آن محل وارد شدم، یک جوی آبی بود و خانمی سر جوی آب نشسته بود، داشت استکان می‌شست (هنوز آنموقع در تهران لوله‌کشی آب نبود). 🍁 نام آنشخص را که درخواب بمن گفته بودند سؤال کردم، گفت: خودم هستم. گفتم: آیا شما مجلس روضه دارید؟ گفت: بله داریم. نشان داد، انتهای یک کوچهٔ بن بستی یک پرچم سیاهی زده بودند، این پرچم آنقدر کهنه شده بود که سیاهی آن به سفیدی میزد. معلوم بود سالیان متمادیست این پرچم عزا اینجا زده میشود. گفتم: شما روضه خوان هم دارید؟ گفت: از کسی دعوت کرده بودیم، آمد وقتی دید کسی نیست ناراحت شد و رفت… 🍁 آقای هسته‌ای یک سخنران معتبر بود، عالم بود، فروتنی کرد و گفت: اجازه میدهید من به اینجا بیایم برای شما روضه بخوانم؟ آن خانم استقبال کرد و گفت: بفرمایید. گفت من وقتی وارد آن منزل شدم یک اتاق داشت، آنقدر آن منزل محقّر بود که من همانروز اوّل قصد قربت کردم که هیچ وجهی از آنجا نگیرم، فقط قربه الی الله بیایم و بروم. معلوم بود کسیکه این روضه را گرفته فقیر است. یک صندوقخانه‌ای داشت و چای هم میریخت از صندوقخانه می‌آورد، چند نفر از زنان همسایه هم می‌آمدند، گاهی یک بچّه می‌آمد چای را می‌آورد و میگذاشت. آن زن فقیر هم داخل صندوقخانه می‌نشست و گریه میکرد، همزمان با صدای گریهٔ او صدای گریهٔ دیگری را هم می‌شنیدم. تا دهه تمام شد… 🍁 جمعیّت زیادی هم نمی‌آمدند، فقط چند نفر زنهایی بودند که گاهی کم و زیاد میشدند، ولی روضه، زنانه بود. من هم اصلاً نمیخواستم وجهی بگیرم، لذا وقتی روز آخر از منبر آمدم عجله کردم که اصلاً من را صدا نزند بخواهد وجهی بدهد. دیدم آن زن در پشت سر من سرعت گرفت، مدام من را صدا میکرد. گفتم: ممنون هستم، خیر شما قبول، از شما بما رسیده است. تا بمن رسید و گفت: نه، شما باید این وجه را بگیرید. باز من اصرار کردم و او هم اصرار کرد، عاقبت بمن گفت: من از شما رِندتر هستم. از این سخن او تعجّب کردم که یعنی چه من از شما رندتر هستم؟! گفتم: منظور شما چیست؟ گفت: من یکسال بمنزل مردم میروم آنجا خدمتگزاری میکنم تا اینکه وجهی را فراهم کنم برای عزای سیّدالشّهداء (ع) صرف کنم. یکسال بمنزل مردم میروم و خدمتکاری میکنم، حالا شما میخواهید این پول را از من نگیرید؟ نمیشود!! 🍁 مرحوم آقای هسته‌ای می‌گوید: من خیلی تعجّب کردم، فکر این‌را نمیکردم واقعاً کسی اینطور باشد. اصلاً عظمت این زن من را شکست که این زن چقدر باعظمت بود. اگر کسی یکسال بمنزل مردم برود و خدمتکاری کند، با همهٔ سختی که اینکار دارد، مبلغی را پس‌انداز کند تا صرف این وادی کند. 🍁 عظمت این زن من را شکست و من از او این وجه را گرفتم. وقتی گرفتم، گفتم: سؤالی از شما دارم، گفت: بفرمایید. گفتم: شما در صندوقخانه گریه میکردید من صدای گریهٔ دیگری هم از صندوقخانه می‌شنیدم، او که بود؟ عروس شماست؟ دختر شماست…؟ گفت: مگر درخواب بشما نگفتند خود ما هم می‌آییم درمجلس شرکت میکنیم؟ دیدم عجب زنی!!! حتّی ازخواب من هم خبر دارد. من خیلی مبهوت شده بودم.عجب مجالسی، که ما از آن خبر نداریم. گفتم: خواهر، من سال آینده هم بیایم در اینجا روضه بخوانم؟ گفت: تشریف بیاورید. سال بعد رفتم و دیدم متاسفانه فوت کرده است…
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
مکانی در سوئد که در آن سوزانده شده، توسط یک شخص عرب خریداری شده است. او قصد دارد در این مکان بنا کند.
حضرت رقیه کورترین گره ها رو باز می کنن... 💔 😭😭 @jahadelmi313
التماس دعا برای یک دختر کوچولوی مشکوک به سرطان خون💔 یا ارباب حسن مجتبی مددی💚
نوشته بود میخواید برید کربلا یه تسبیح بردارید از اعماق وجودتون بگید الهی به رقیه ...