شعری برای توصیفِ بصیرت مردمان مرزنشین سیستان و بلوچستان:
لبش لبریز از لبیک بر «هَل مِن معین» بوده
خطوط مرز با شریان قلب او قرین بوده
کسی که چشم هایش را نمی بندد به روی تو
اگر گرد و غباری از یسار و از یمین بوده،
چو گلبرگی که راز زعفران را زنده می دارد ،
سر و جانش امانت دار سِرّ سر زمین بوده
تمام خانه اش خط مقدم را بغل کرده
و اشک کودکش از انفجار بغض مین بوده
کشاورزی که لبخندش شده دلسردی دشمن
دلش با ظهر تابستان زابل آتشین بوده
کسی که «آب پاکی» را به دست فتنه می ریزد*
اگر چه خشکی هامونش آوازی حزین بوده
خودش سرباز گمنام همیشه دیده بان تو
و بام خانه اش برج نگهبانی دین بوده
چه سربازی! که لوح خدمتش مهر ابد خورده
جهادِ خالصِ خاموشش از روی یقین بوده
جواهر در امان ماند از گزند سارقان یعنی
رکاب غیرتش یک عمر دور این نگین بوده
میاندار است در میدان امنیت همانی که
به روی نقشه نام روشنش گوشه نشین بوده...
🔹شاعر #ستایش_دوران
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
* آب پاکی روی دست کسی ریختن: کنایه از جواب منفی قاطعانه به درخواست کسی دادن و او را نا امید کردن
#شهدای_امنیت🖤
#التماس_دعا_برای_فرج
#حریم_مقدس
#حجاب_و_عفاف
#فعالیت_فرهنگی_تبلیغی_فروردین_ماه
#ماه_مبارک_رمضان
#کوی_سازمانی_هوانیروز_شهید_وطن_پور