بگریمت مادر جهان، جهان شده با اسمِ اعظمت مادر شکفته زندگی از برکتِ دَمَت مادر به گردشند همه مُهره‌هایِ سُبحه‌ی دهر به لطفِ رشته‌یِ ذکرِ دَمادَمَت مادر عزیزِ جانِ خدیجه(س) چقدر دریایی هزار آسیه هستند مریمت مادر میانِ معرکه یارایِ ذوالفقار شده‌ست همیشه تیغ بیاناتِ مُحکمت مادر نداده قد خِرَد عالِمانِ دهر هنوز به درکِ کوچه‌ای از کُلِ عالَمَت مادر شکوهِ زندگیِ جاودانه می‌بخشی به هر که کشته شود زیرِ پرچمت مادر غم مدینه سرآغاز داغِ کرب و بلاست و فاطمیه شروعِ مُحّرَمت مادر نه فاطمیه فقط، بلکه هر نفس داریم به خانه‌یِ دل‌مان آتش از غمت مادر نمی‌شود بنویسم غمِ تو را باید هزار بیتِ پس از این، بگِریَمَت مادر #شهادت_حضرت_زهرا 🔸احمد رفیعی وردنجانی🔸 مزاح‌الدین | @mezahoddin

🔸 بداهه شاعران راه‌راه به مناسبت شهادت حضرت صدیقه طاهره خانوم فاطمه زهرا سلام الله علیها 🖤🥀🖤 زهرای من آرام جانم، نازنینم رفتی و در اندوه تو تنها‌ترینم بر تاک چشمانم پر است از خوشه اشک حالا دگر چون باغبانی خوشه چینم بعد از تو ای ماه بلند آسمانی غمگین‌ترین مرد خدا روی زمینم وقتی کبوتر می‌پرد از بام خانه از یاد بال زخمی‌ تو شرمگینم در من دگر جانی نمانده بعدت اما در بین مردم اسوه‌ی صبر و یقینم دارد تداعی می‌شود زهرا پس از تو از خون فرقم می‌شود رنگین جبینم چشمان خود را باز کن ای فاطمه جان! من همسرت هستم امیرالمومنینم دنیا همانندِ تو را هرگز ندارد رفتن برایت زود بود ای بهترینم! زهرا تو هم کفو علی(ع) بودی پس از تو انگشتری هستم که دیگر بی‌نگینم از غربت قبر تو ای محبوب کونین شوری به جان شیعیان می‌آفرینم! هرچند پای ابن ملجم در میان است من کشته‌ی داغ در و آوار کینم مگذار تنهایم در این دنیای غربت تنها مرو، تنها امید آخرینم 🖤🥀🖤 ✍ خانم ها زهرا آراسته نیا، سوده سلامت، زهره محمدزاده، خانم آل یاسین ،زهرا شعبانزاده، فاطمه جعفری، سیده نرگس هاشم ورزی ✍ آقایان احمد رفیعی وردنجانی، محمود حسنی مقدس، حیدر جهان کهن، محمدعلی کمالی، علی شاملو، جواد پورمحمدی، مهدی یوسفی، سیدمحمدصفایی 💫💫 ◾️وطنز | بهترین شعرهای طنز ◾️ 🆔 [بله] 🏴 [ایتا] 🏴 [تلگرام]🏴

ذات تو خبیث و گند در گند ای قوم بریده از خداوند! خون خوار و درنده‌خو چو حیوان کفتار و شغال و دیو مانند گشته است زمین ز جورتان باز "سرد و سیه و خموش و آوند" گر خبط و خطا کنی بلا شک موشک بزنیم ما ز دربند با سرعت ده، دوازده ماخ ارسال کنیم از دماوند پر رو تو اگر شوی دوباره فاتح بزنیم ما ز اروند تا موشک ما رسد تلاویو چایی بخوریم با دو تا قند جوری بزنیم باز گردد از دور کمر تو را کمربند یک‌هو بجهی از این ور آن ور بر روی ذغال مثل اسپند جایی بزنیم ما تو را که دیگر نتوانی آری فرزند موشک بزنیم تا بیاید بر صورت کودکانه لبخند یا اینکه شوند مردمانِ غزه ز تلاشمان چه خرسند در آخر شعر طنز حتما بیتی‌ست برای دادن پند باید که به زور پرتوان شد‎ "از ریشه بنای ظلم برکند" ✍علی شاملو 💫💫 🔻وطنز | بهترین شعرهای طنز 🔻 🇮🇷 https://eitaa.com/vatanz_ir

✌️باشگاه طنز انقلاب اسلامی برگزار می‌کند هفتمین جشنواره شعر طنز «امضای کری تضمین است» 🟣 با موضوعات: عقب‌گرد هفتاد ساله اسرائیل بعد از طوفان الاقصی / رویای دست نیافتنی صلح با استکبار / عملیات‌های وعده صادق ایران / سبک زندگی غربی و مصرف‌گرایی / غرب زدگی / نظم نوین جهانی 🔥 و همچنین بخش ویژه جشنواره: «حقوق بِــ شَر» 🎁 جوایز: نفر اول ۶۰ میلیون ریال نفر دوم ۳۰ میلیون ریال نفر سوم ۱۰ میلیون ریال و همچنین ۵ اثر شایسته تقدیر 📢 علاقه‌مندان می‌توانند آثار خود را به همراه مشخصات کامل و عکس کارت ملی به آدرس ایمیل emzayekerry@gmail.com یا آیدی @emzayekerry در پیام‌رسان‌های بله، ایتا، تلگرام و اینستاگرام ارسال نمایید. 💫💫 🔻وطنز | بهترین شعرهای طنز 🔻 🇮🇷 https://eitaa.com/vatanz_ir

دانِژ ژو رفتی به دانشگاه تا دانش بجویی مثل گلی در گلشن دانش برویی رفتی که در راه بزرگان پا گذاری رفتی که راه ابنِ سینا را بپویی گفتی که دکتر می‌شوم مادر به زودی ما دکترت خواندیم در هر گفت و گویی در حرف هامان دم به دم گفتیم :دکتر کردیم با نام تو هرجا های وهویی دادم پزت را پیش اقوام و رفیقان حالا نمایم روگشایت با چه رویی؟ ای دکتر بالقوه ی دیروزیِ من حالا مریضی چمچه مال و نق نقویی خاکم به سر دیدند وضعِ درهمت را در بالکن همسایه‌های روبرویی برگشته‌ای حالا بسی ژولیده و زار پژمرده و افسرده و آشفته خویی ژولیده‌ای مادر چرا مانند کرکس؟ رفتی به دانشگاه روزی مثلِ قویی از چه چنین تو رفته و زبر و سیاهند؟ لُپهایِ سرخ گل باقالیِ لبویی یک روز بویِ ادکلن می‌دادی از دور رخت و لباست می دهد حالا چه بویی! باور ندارم این تویی اینگونه داغان چیزی بگو،حرفی بزن، آیا تو اویی؟ دانش نجوییده چرا برگشته‌ای پس؟ دکتر نگردیده چرا این سمت و سویی! مادر چرا از وسعتِ دریایِ دانش حاصل نگردیده تو را در حدِ جویی؟ فرزند دانشجو به مادر این‌چنین گفت: مغژ مرا دادند بعژی ژژت و ژویی وقتی که جایی مغژ آدم ژُژت و ژو ژُد دیگر مگر که می ژَود دانژ بژویی مردِ فژایی گژده‌ام من ژای دکتر باید به اقوام اژ من این‌گونه بگویی ✍احمد رفیعی وردنجانی 💫💫 🔻وطنز | بهترین شعرهای طنز 🔻 🇮🇷 @vatanz_ir

بنده استادم، ولی... 🔺️ شعرخوانی سرکار خانم فهیمه انوری به مناسبت روز دانشجو 🔰 #نطنز_۲۰ ⚡️نطنز؛ محفل طنز انقلاب اسلامی⚡️ 📌eitaa.com/joinchat/1816527176Cc4893cacf1

شده اوضاع جنگی پر ز ابهام حلب شد لقمه چرب عموسام به جان سوریه افتاد تحریر نجنبیدند افتاد از دهن شام ✍علیرضا تیموری #وطنز_مخاطبان 💫💫 🔻وطنز | بهترین شعرهای طنز 🔻 🇮🇷 @vatanz_ir

✌️باشگاه طنز انقلاب اسلامی برگزار می‌کند دومین فراخوان سراسری کارتون و کاریکاتور «شکست ترمیم ناپذیر» ✅ با محوریت سخنان و کلیدواژه‌های رهبر معظم انقلاب اسلامی در مورد حرکت مجاهدان فلسطینی در عملیات بزرگ طوفان‌الاقصی 🔴 داوران: استاد مازیار بیژنی استاد محمد علی رجبی 🏆 جوایز: 🥇 نفر اول: 50 میلیون ریال 🥈 نفر دوم: 30 میلیون ریال 🥉 نفر سوم: 20 میلیون ریال 🚨 مهلت ارسال آثار تا 1 دی ماه 1403 📨 برای شرکت در فراخوان و کسب اطلاعات بیشتر با شناسه @farakhan_cartoon در پیامرسان‌های بله، ایتا و تلگرام در ارتباط باشید.

گر لکه‌ای بر روی یک ازگیل باشی یا اینکه سوراخی روی زنبیل باشی عیبی ندارد باش یادت باشد اما خیلی خری گر یار اسرائیل باشی ✍علی اکبر مدرس‌زاده 🔸🔹🔸 گیرم میان تخمه ها آجیل باشی یا بین آلو زردها ازگیل باشی حسنی نمی مانداگراین را ندانی خیلی خری گر یار اسراییل باشی ✍الهه جاودانی 🔸🔹🔸 یک باکتری در ساحلِ سیسیل باشی یا یک نخود در کاسه ی آجیل باشی قدری شرف داری برای خویش اما خیلی خری گر یارِ اسراییل باشی ✍جواد قره محمدی 💫💫 🔻وطنز | بهترین شعرهای طنز 🔻 🇮🇷 @vatanz_ir

از این خرا یعنی بازم پیدا می‌شه؟ شاعر: ابوالقاسم سیفی 💭 نوش‌جان، اولین انجمن شعر این‌جوری در جهان 🇮🇷 @nooshejan_tanz 🔨

🔸 آپشن مفت به فست فود رسیدم گرسنه و ناچار طبیعتا به خیال خریدن ناهار همان نخست کنار سفارشم گفتم خیار و گوجه میان فلافلم مگذار سفارشم که شد آماده با ولع خوردم نخود کنار سسِ سست و فلفلِ بسیار رسید وقت حساب و کتابِ خرج شکم رسید نامه ی اعمال و حالِ استحضار برای لقمه که ماشین حساب لازم نیست سرای باد فروشی و نصب نرم افزار! پس از محاسبه گفتا که صد تومان از جیب بسُلف تا به سلامت برون شوی زین بار خروش کردم و گفتم که این بها ظلم است خیار و گوجه ی خود را نخوردم ای مکّار فقیر و خسته به درگاهت آمدم رحمی بده هر آینه تخفیف بعد از این اخطار بدون اینکه به سمت صدا بچرخد کرد دوباره آن رقم بی حساب را تکرار نمی شنید به کل آن ادله ی متقن که بود سوره ی یاسین به گوش خر انگار سوال شد که مگر این دو آپشن مفت است؟ چرا نگفته هنوز این قضیه را اخبار؟ به چشم غُرّه و اخم و نظر به من فهماند که حکم می کند آنجا تورّم و اجبار به پیر میکده گفتم که چیست راه نجات ازو رسید صدایی سخیف و ناهنجار که سَر به کوه و بیابان، تو داده‌ای ما را فلافلی زده ای بر بدن برو... بیماااااار ✍میثم حسینی 💫💫 🔻وطنز | بهترین شعرهای طنز 🔻 🇮🇷 @vatanz_ir