#نفر_اول_بازی_شاعرانه: آقای‌ حسن‌ اویسی 🔸 مناظره سبیل با درخت آن شنیدستی سبیلی با درخت بین‌شان آمد جدالی تلخ و سخت آن درخت اول سخن ابراز کرد باب طعنه بر سبیل آغاز کرد گفت جل الخالق و یاللعجب! این همه مو از چه باشد روی لب؟ شیر کی گردد برادر با الاغ تو کجا و همنشینی با دماغ؟ تا شوی پر پشت و گردی پر فروغ جای می‌گیرد به رویت نقش دوغ تارهایت تا کمی گردد بلند فر خوری و می‌زنی بر چهره گند قیچی از صورت سوایت می‌کند حرکت ژیلت فنایت می‌کند بار خود بردار و بنشین آن کنار نیست در باغ هلو جای خیار طعنه‌های نیش‌دار و بی دلیل آتشی انداخت بر جان سبیل تارهایش یک به یک پژمرده شد از سخن‌های درخت آزرده شد بعد از آن شاکی شد و لب باز کرد حمله‌ی خود بر درخت آغاز کرد گفت ای بی مصرف، ای گندیده چوب آبکش گردی به ضرب دارکوب من کجا و همنشینی با دماغ؟ نوش جانت فضله‌ی مرغ و کلاغ بین چه خوردی قد کشیدی در فضا کود گاو و خر هم آخر شد غذا؟ فصل گرما با لباس و مغز پخت چون که سرما می‌رسد گردی تو لخت فکر کردی که بلندی و سری؟ در نهایت عاقبت خاکستری این قد و قامت شود آخر ذغال در کف منقل رود زیر بلال رنگ سرخت عاری از هر پاکی است همدم وافور هر تریاکی است دانی از چه گشته صورت خانه‌ام؟ چون نماد هیبت مردانه‌ام تارهای من که گفته فانی است؟ ضامن آزادی زندانی است پس برو با من دگر کل‌کل مکن حرف یاوه بیش از این سمبل مکن ✍️ حسن اویسی 🔻وطنز | بهترین شعرهای طنز 🔻 🆔بله: ble.ir/vatanz 🇮🇷 🆔ایتا: eitaa.com/vatanz_ir 🇮🇷 🆔تلگرام: t.me/vatanz_ir 🇮🇷