⚫️ این سؤال هميشه پرسيدنى است
📝 حسن رحیم پور ازغدی
برشی از کتاب «حسین (ع) عقل سرخ»
در سال شصت و یک هجرى، همه چيـز بـه ظـاهر درست و طبيعى بود و تـوده مـردم و افكـار عمـومى، اوضـاع را چنـدان غيرطبيعى نمیديدند. همه چيز در دستگاههاى تبليغاتى #توجيه شـده بـود. در سال شصت و يک هجرى هم مثل قبل بر مأذنهها #شعار توحيد میدادند و مردم رو به قبله نماز میگزاردند؛ اما #طعم اسلام تغيير كرده بود.
شهر، شـهر اسـلام بود و نبود. مردم، مسلمان بودند و نبودند. #حكومت، #دينى بود و نبود. #بـود به اين معنا كه در مجالس، حرف از دين و پيغمبر و قرآن بود؛ #نبود، بـه اين معنا كه بيشتر احكام حكـومتى اسـلام و در رأس آن، اجـراى #عـدالت اسلامى و اجراى بدون #تبعيض حدود الهى و قوانين حكـومتى، تـرک شـده بود.
در حاشيه همين شهرِ اسلامى بود كه گردن حسين بن على (ع) را زدند و دختران بنيانگذار و مؤسس مدينه دينى و جامعه اسلامى را بـه زنجير كشيدند. مسئله شما و ما اين است كه چه شد شـهر اسـلامى، جامعـه دينى و حكومت دينى تا اين حد #منحط شد؟
این سؤال هميشه پرسيدنى است كه در اين چند دهه به تدريج بر سر افكار عمومى چه آمد؛ چون محال بود كه كسى چون يزيـد بلافاصله بعد از پيامبر اكرم (ص) در رأس حكومت اسلامى بنـشيند. در سـه دههاى كه چهار خليفه، حكومت میكنند و سه تن از خلفاى راشدين كـشته میشوند، در اين بيست و پنج سال، اتّفاقهاى به ظاهر كوچك قبلى، فجايع بزرگ بعدى را كمکم #زمينه_سازى و توجيه كردند و اين ساختارِ #انحراف، آجر به آجر بالا آمد؛ ساختمان پيش ساختهاى نبود كه ناگهان نصب شده باشد و مردم صـبح از خواب بيدار شوند و ببينند كه حكومت صدر اسلام، بـه حكومـت يزيـد تبديل شده است ...