📃 مجله نایت
( و این مطالب فقط و فقط ذره ای از تمام احساس و تعلقم به پدران سرزمینم است )
به نام خدا
پدران عزیز،
سلام و رحمت خدا بر شما
تقدیم به آستان پدران سرزمینم که هستند ولی همیشه آسمانی اند .
میان شاخههای اطلسی قلب نجیب و پاکت با اندوهی عمیق
فرو میروم.
پلکهای خسته از روزگارم را میبندم .
و در عمق حدقه چشمانم
به سیاهی زل میزنم .
مردمکهای منتظرم
در فضایی نفس گیر و تاریک قدم میزنند .
به امید آنکه
صدای اصرارم را بشنوی و
مرا به رویایت دعوت کنی .
من که نفسهایم بند بوده و هست
به تو ...
تویی که نفس هایت شد رفیق نیمه راه .
پس کاش ...
فاصله را کنار بزنی
و به اندازه یک خواب
یک رد باریک از تصورت
حتی یک تصویر برفکی از ایستادنت در چهارچوب در ...
وقتی کودکانه از مدرسه باز می گردم و می گشتم ....
از خیالم
از رویام
قبل از بیداری
چون نور ،از تاریکی چشمانم ،عبور کنی .
بگذار با جان شریفت و روح بلندت
به خدا نزدیکتر شوم.
که
عادتم دادی
در کشاکش تبسمهای آرامت
و
زیر نگاه مهربانت
مبهوت قانونهای نانوشته ی تو باشم.
صداقت
معرفت
و
یک رنگی
و ...
در یک کلمه " عشق "
مرزی که حد انسان بودنم را معیار بود.
و عجیب تر آنکه
در جغرافیایی که تو برایم ترسیم کردی
حتی در نبودت
صدای شکستنم را می شنیدم .
برایت کافی بود
تا مرا شاعرم کنی.
و من هنوز و هر روز دربرابر این روزگار ، شاعرترم از پیش .
پس از تو می خواهم
از نگاهم ، وجودم ، روحم و خوابم عبور کن
فقط به اندازه یک نگاه و یک اشاره و ....
در این روزها
محتاجم
و ملتمس کلماتت هستم
از خوابم ، رویام ، نگاهم عبور کن تا مرا مثل همیشه عاشقت کنی و سیراب از زندگی
پدران عزیز و گرامی لحظه ها ، ثانیه ها ، دقیقه ها ، ساعت ها ، روزها ، هفته ها ، ماه ها و همه سال های زندگیتان به سلامتی و تندرستی و خیر و برکت ...
سایه شما پدران نازنین بر سرمان مستدام باشد ....
ان شااله
تقدیم با ارادت ، محضر همه پدران شریف که نفسهایشان ، اتمسفر جغرافیای زندگیمان را پر از اکسیژن عشق کرده است ،
تقدیم به پدرانی که روح بلندشان ، آسمانی است ولی نامشان و یادشان درقلبمان ابدی است .
#رضا_شکیبا
@night_mag