زن بُوَد #زینب که شد مردآفرین روزگار
با #حیا و #غیرتش، تیغی دو دم در کار زار
گر میان معرکه دید او امام خویش را
در نیام امر او باشد چو تیغ ذوالفقار
گاه گردد چون پرستاری به گرد کودکان
گاه غرد بر سر کفتارها با اقتدار
چون خجل دید او برادر را به درگاه امام
خود علم برداشته، تا قلب او گیرد قرار
چون که هفتاد و دو یل با خون خود، مُحرِم شدند
خواهر عباس شد راویّ شرح انتصار
چون سِلاح معجرش را آن حرامی برده بود
سوی میدان رفته او اینبار با تیغ وقار
گه سپر شد تا بگیرد ضربت شلاق را
دور طفلان شهیدان گشته او پروانهوار
گاه شد چون تازیانه هر کلامش در نبرد
آیه آیه خطبه مانده زان عقیله یادگار
مالک اشتر گشته گاه، عمار میگردد گهی
اللهالله، وَه چه خلقت کرده حیّ کردگار
پیش او زانو زده چندین امام بن امام
کربلا را او رقم زد قاطع اما بردبار
چشمهای سنگ هم از روضهاش خون میگریست
"ما رایتُ جز جمیلش" ثبت شد با افتخار
شعلههای سرکش و دستان بستهست و غلاف
یک علی و قصهی تکرار در این گیرودار
عاشقی آموزد او، از مادرش آموخته
خم شد از غم قامتش، اما علی را غمگسار
"کربلا در کربلا میماند اگر زینب نبود"
از نشان فاطمه جز این نمیرفت انتظار
چون علمدار قیام کربلا زینب شده
کلّنا عباسُکِ سردار ما را شد شعار
#مهدی_حسینی
#حسینیه_خط_ولایت