eitaa logo
👇🏻 تبلیغات گسترده ونوس 👇🏻
1.1هزار دنبال‌کننده
3.8هزار عکس
322 ویدیو
4 فایل
💥 هو الرزاق 💥 جهت رزرو تبلیغ فقط و فقط 🔴به ایدی زیر مراجعه کنید 👇 خانم ترکی مدیر گسترده ونوس @z_t1369 کانال واریز👇 @venus_variz
مشاهده در ایتا
دانلود
🔥 📵 داشتم از مدرسه برمیگشتم خونه که چشمم به بستنیای دست بچه ها افتاد. بابام یه کارگر ساختمونی ساده بود و به زور میتونست خرج من و دو تا داداشمو در بیاره. تو فکر این بودم چی میشد منم بتونم هرروز بستنی بخورم و داشتم بچه ها رو نگاه میکردم که یهو خوردم به یه نفر. سرمو بالا آوردم دیدم پسرعمومه (سامان) و داره با نیش باز نگام میکنه گفت ‌: بیا بریم تا برات بخرم ولی به یه شرط! 😱 از خوشحالی میخواستم بال در بیارم _چه ؟ 😳 یه نگاه عجیب بهم انداخت و دستمو تو دستاش گرفت و گفت: سامان_ به شرط اینکه...😱 😰❌ https://eitaa.com/joinchat/2402156835Cec5d443dce
🔥 📵 داشتم از مدرسه برمیگشتم خونه که چشمم به بستنیای دست بچه ها افتاد. بابام یه کارگر ساختمونی ساده بود و به زور میتونست خرج من و دو تا داداشمو در بیاره. تو فکر این بودم چی میشد منم بتونم هرروز بستنی بخورم و داشتم بچه ها رو نگاه میکردم که یهو خوردم به یه نفر. سرمو بالا آوردم دیدم پسرعمومه (سامان) و داره با نیش باز نگام میکنه گفت ‌: بیا بریم تا برات بخرم ولی به یه شرط! 😱 از خوشحالی میخواستم بال در بیارم _چه ؟ 😳 ♨️ یه نگاه عجیب بهم انداخت و دستمو تو دستاش گرفت و گفت: سامان_ به شرط اینکه...😱 ❌ https://eitaa.com/joinchat/2402156835Cec5d443dce
🔥 📵 داشتم از مدرسه برمیگشتم خونه که چشمم به بستنیای دست بچه ها افتاد. بابام یه کارگر ساختمونی ساده بود و به زور میتونست خرج من و دو تا داداشمو در بیاره. تو فکر این بودم چی می شد منم بتونم هرروز بستنی بخورم و داشتم بچه ها رو نگاه میکردم که یهو خوردم به یه نفر. سرمو بالا آوردم دیدم پسرعمومه (سامان) و داره با نیش باز نگام میکنه گفت ‌: بیا بریم تا برات بخرم ولی به یه شرط! 😱 از خوشحالی میخواستم بال در بیارم _چه ؟ 😰. یه نگاه بهم انداخت و گفت: به شرط اینکه...😱 😰❌ https://eitaa.com/joinchat/2402156835Cec5d443dce
🔥 📵 داشتم از مدرسه برمیگشتم خونه که چشمم به بستنیای دست بچه ها افتاد. بابام یه کارگر ساختمونی ساده بود و به زور میتونست خرج من و دو تا داداشمو در بیاره. تو فکر این بودم چی می شد منم بتونم هرروز بستنی بخورم و داشتم بچه ها رو نگاه میکردم که یهو خوردم به یه نفر. سرمو بالا آوردم دیدم پسرعمومه (سامان) و داره با نیش باز نگام میکنه گفت ‌: بیا بریم تا برات بخرم ولی به یه شرط! 😱 از خوشحالی میخواستم بال در بیارم _چه ؟ 😰. یه نگاه بهم انداخت و گفت: به شرط اینکه...😱 😰❌ https://eitaa.com/joinchat/2402156835Cec5d443dce