eitaa logo
" فروشگاه فرهنگی وصال "
6.3هزار دنبال‌کننده
4هزار عکس
111 ویدیو
1 فایل
یارب الــحــســین • "سر ارادت ما و آستان حضرت دوست" ° وصآل| باهدف کمک به نیازمندان🤍 فروشگاه‌مذهبی‌فرهنگی‌ سودحاصل ازخریدشما ؛ گره گشای نیازمندان زیرنظرخانواده‌محترم‌شهیدمحمدرضادهقان‌🕊 • ثبت‌سفارش: @elhamvesalii جهت تبلیغات : @Ghoqnooos_7494
مشاهده در ایتا
دانلود
. از کارای مفیدی که میتونیم وقتایی که بیکاریم انجام بدیم ٫کتاب خوندنه٫ 🤓📚 .
۷ دی ۱۴۰۲
. چه بهتر که اصلا تو برنامه‌ی روزانمون یه وقت برای کتاب‌خوندن بزاریم 😁 .
۷ دی ۱۴۰۲
. حتما شنیدین و خوندین که میگن: « کتاب خوب را خوب بخوانیم » 📌 از بخش خوب خواندن که فعلا بگذریم به نظرتون کتاب‌ِخوب چه کتابیه؟🤔 .
۷ دی ۱۴۰۲
. 1⃣ کتابی که به اطلاعاتمون اضافه کنه 2⃣ کتابی که نویسنده‌ی خوبی داره 3⃣ کتابی که حالمون باهاش خوبه .
۷ دی ۱۴۰۲
. با کدوم یکی از این گزینه ها موافقید؟ https://abzarek.ir/service-p/msg/1484548 اینجا بفرستید عدد گزینه‌ی مورد نظرتونو 🌱 .
۷ دی ۱۴۰۲
. بخشی از نظراتتون 🙃☝️🏼 .
۷ دی ۱۴۰۲
. بزارید خیالتونو راحت کنم!🤓 کتابای وصال هم به اطلاعاتمون اضافه میکنه 🔎 هم نویسنده‌‌هاشون جزء بهترین نویسندگانند! .
۷ دی ۱۴۰۲
. و هم با توجه به نظرسنجی که قبلا کردیم موضوعاتش در حیطه شهداست ♥️ که میدونم مورد علاقه‌ی خیلی از شماست! .
۷ دی ۱۴۰۲
. 📗 مثل این کتاب ↓↓ .
۷ دی ۱۴۰۲
کتاب کاش برگردی - روایت خاطرات شهید مدافع حرم زکریا شیری 🤍! - برای آشنایی با شهید بزرگوار و خوندن سرگذشتش این کتاب رو از دست ندید! - درگوشی:میتونید به ارادتمندان این شهید حتما معرفی کنید کتابو😎 - برای سفارش این کتاب به قیمت 75.000 تومــان 🪙 - بـه آیــدی درج شده مراجعه فرمایید⇩ 📲 @vesall1374 فروشگاهتون 🛍 [ @vesaal_shop ] .
۷ دی ۱۴۰۲
. نویسنده این کتاب، آقای رسول ملاحسنی هستند ✍🏼 که معــرف حضورتـون هستن احتمالا ← کتاب «یادت باشد» هم نوشتن😍 .
۷ دی ۱۴۰۲
. 📙 دستش را که گرفتم یخ کرده بود، پاهایش می لرزید، روبه من گفت: عزیز نمیتونم راه برم، منو بغل میکنی؟ یک دستی فاطمه را بغل کردم و با دست دیگرم دوچرخه اش را گرفتم و راه افتادم، فاصله زیادی تا خانه نبود ولی آن چند دقیقه خیلی سخت گذشت، فاطمه محکم دستانش را دور گردن من انداخته بود و آرام اشک می ریخت و من مجبور بودم مثل همیشه نقش مادری را بازی کنم که قرار است سنگ صبور این خانواده باشد. هر چه جلوتر می رفتیم فاطمه محکم تر مرا بغل می کرد، می دانستم آغوش پدر می خواهد، حال خودم هم تعریفی نداشت، غربت خودم و دختر شهید را حس می کردم و روزهای سختی که قرار است بعد از این داشته باشیم. .
۷ دی ۱۴۰۲