یہروزمیرسهفقطمیانبالاسرتفاتحہ
میدنومیرن..🚶🏻♂
ولۍشایدیہروزۍباشهڪهجـٰاۍفاتحہ
دادنورفتن،بیانبراۍرفیقشدنباهات!
اینوتومیتونۍتعیینڪنۍمنتهاباشھــادت..🌿(:
#شهیدانه
- شهیدبهشتی:
هرچقدرسادهزندگــیکنید
بیشترمی توانیدمبارزهکنید
آنهایـیکهنتوانستندسادهزندگیکنند،
نتوانستندمــبارزهکنند !🌿
#شهیدانه
حاج قاسم میگفت:
حتیاگہیـهدرصداحتمـالبِـدیڪہ
یـهنفر یهروزیبرگـردهوتوبہکنـه...
حـقنداریراجبشقضاوتڪنۍ!
قضاوتفقطڪارخداست!
فلذاحواسمـونباشه🚶♂
#شہیدانه
دختری داد میزد،
گریه میکرد''
میگفت:میخوام صورت پدرمو ببوسم!
اما اجازه نمیدادند،
یکی گفت:دخترشه مگه چه اشکالی داره؟
بزارید پدرش را ببوسه..
گفتند شما اصرار نکنید بخدا نمیشه..!
آخه این شهید سر نداره..):💔🥀
#شہیدانہ
⊰•💛☁️•⊱
بعضیهاهمهستند
نهمیخوانسنگقبریداشتهباشند
نهمیخوانکسیبالاسرقبرشونوایسه
اینجورآدمارومیگنگمناممفقودالاثر :)
یعنیتهتهشهادت...
یعنیحضرتزهرابراتویژهمادریکنن... 🕊
⊰•☁️💛•⊱¦⇢#شهیدانه
راویمیگه:
دیدمیهدختریدارهرواینخارایصحرامیدَوه
بااسبسمتشرفتمبگمبیانترس
دیدمایندخترتاصدایپایاسبوشنیدتندتردوید!
رسیدمبهشدیدمایندوتادستایکوچولوشوگذاشتروگوشاش(:!
گفتمسلمونی؟
تاحالاقرآنخوندی؟
فَأمَّاالْیَتیمِفَلاتَقْهَرْ
نزنیا!
نزنیآقا
منباباندارم..💔
#شهیدانہ
پیشنهادمطالعه..🪴
حسین خرازی نشست ترک موتورم بین راه، به یک نفربر برخوردیم که در آتش میسوخت.فهمیدیم یک بسیجی داخل نفربر گرفتار شده و دارد زنده زنده میسوزد؛من و حسین آقا هم برای نجات آن بندهخدا با بقیه همراه شدیم.گونی سنگرها را برمیداشتیم و از همان دو سه متری،میپاشیدیم روی آتش
جالب این بود که آن عزیزِ گرفتار شده، با این که داشت میسوخت، اصلاً ضجه و ناله نمیزد و همین موضوع پدر همهی ما را درآورده بود!»
بلند بلند فریاد میزد:خدایا...الان پاهام داره میسوزه!
می خوام اون ور ثابت قدمم کنی
خدایا!
الان سینهام داره میسوزه
این سوزش به سوزش سینهی حضرت زهرا(س) نمیرسه...
خدایا!
الان دستهام سوخت
می خوام تو اون دنیا دستهام رو طرف تو دراز کنم...نمیخوام دستهام گناهکار باشه!
خدایا!
صورتم داره میسوزه!
این سوزش برای امام زمانه
برای #ولایته
اولین بار حضرت زهرا(س)اینطوری برای ولایت سوخت!
آتش که به سرش رسید، گفت:
خدایا! دیگه طاقت ندارم،
دیگه نمیتونم، دارم تموم میکنم.
خدایا!
خودت شاهد باش!
خودت شهادت بده آخ نگفتم
آن لحظه که جمجمهاش ترکید من دوست داشتم خاک گونیها را روی سرم بریزم! بقیه هم اوضاعشان به هم ریخت.
حال حسین آقا از همه بدتر بود. دو زانویش را بغلکرده بود و های های گریه میکرد و میگفت:
ما جواب اینا را چه جوری بدیم
ما فرمانده ایناییم؟
اینا کجا و ما کجا؟
اون دنیا خدا ما رو نگه نمیداره بگه جواب اینا رو چی میدی؟
زیر بغلش را گرفتم و بلند کردم و هر طوری بود راه افتادیم. تمام مسیر پشت موتور، سرش را گذاشت روی شانه من و آن قدر گریه کرد که پیراهن و حتی زیر پوشم خیس شد.
#امام_زمان
#شهیدانه
#چهارشنبه_سوری
14-HajHoseinYekta(www.rasekhoon.net)_24.mp3
20.7M
♦️روایتراوی🎙
راهیان؛
رزقنیست!
قسمتنیست! "دعوته"
+حالا امسال "اسمت" تولیست
زائرین شهدا هست؟
#شهیدانه
#راهیان_نور
توۍ خط مقدم هروقت بیکار میشد
برای کنکور میخوند..📚
خبر قبولیش تو رشتهۍ پزشکی
دانشگاه تهران وقتی
به خانوادش رسید که وحیدرضا
شهید شدهبود.
شهیدوحیدرضااحتشامی
#شهیدانه
بعدازشھادتداداشمصطفۍازمادر
شھیدپرسیدند:حالاکہبچہاتشھید
شدھمیخواۍچیکارکنۍ؟ایشونم
دستگذاشتنرویشونہۍنوھشونو
گفتن:یهمصطفیدیگہتربیتمیکنم(:
#شھیدمصطفۍصدرزاده🌱
#شهیدانه
چہزیباگفتحاجحسین!..
یادمونباشہکہهرچقدربرای
خداکوچیکیوافتادگیکنیم
خدادرنظردیگرانبزرگمونمیکنہ!♥️''
#شھیدحاجحسینخرازی
#شهیدانه