«🕊🤍»
-
-
رفیقشگفت:
حسین!
توکـھپاسدارنیستـے
نمیترسـےبعدازشھادتتفراموشبشـے؟!!
گفت:
وصیتکـردمرویقبرمبنویسن
کارگرشھیدحسینبواس🙂♥️
••📘💙••
دیدۍیهوقتایۍبیخودۍدݪتمیگیره؟!
هیچیهمنشدهها....
فقطدلتمیخوادگریهڪنی...
امایهوقتبچگینکنیواشکاتوهمینجوری
الکیخرجکنۍ...
بهاشڪهاتجهتبده،
دݪۍڪهگرفته؛نورمیخواد
دݪۍڪهگرفتهفقط #فابڪبالحسین..
••📘💙•
یهجوریمیگن
کپیحراموپیگردقانونیوالهیداردوروزقیامتو ...
کهمنحسمیکنم
یکیاز
مراجعتقلیدهستنومانمیشناسیم|:
گاهی برای رها شدن از زخمهای
زندگی باید بخشید و گذشت
میدانم که بخشیدن کسانی که
از آنها زخم خورده ایم،
سخت ترین کار دنیاست....
ولی تا زمانیکه هر صبح
چشمان خود را با کینه باز کنیم و
آدمهای،خاطرات تلخ را زنده نگهداریم
و در ذهن خود هر روز محاکمهشان کنیم
رنگ آرامش را نخواهیم دید
گاه چشم ها را باید بست و
از کنار تمام بد بودنها گذشت.
•|وصـٰال|•
#سلام_بدرالدین: من مدتے بعد از ازدواج باردار شدم و ۳۱آگوست سال ۱۹۹۵میلادے (۹شهریور ۱۳۷۴) زندگے شیرین
نام و نام خانوادگی: احمد مشلب
نام پدر : ---
محل تولد : نبطیه لبنان
تاریخ ولادت: ۱۳۷۴/۰۶/۰۹
تاریخ شهادت : ۱۳۹۴/۱۲/۱۰
محل شهادت: تل حمام روستایی در جنوب حلب
مدت عمر: ۲۱ سال
محل مزار : محل شهدای شهر نبطیه
قطعه و ردیف و شماره : ------
کتاب مربوط به این شهید: ملاقات در ملکوت
وقتی میمیریم ما را به اسم صدا نمیکنند و درباره ما میگویند: جسد کجاست ؟
و بعد از غسل دادن میگویند :جنازه کجاست ؟
وبعد از خاک سپاری میگویند: قبر میت کجاست ؟
همه لقب ها و پست هایی که در دنیا داشتیم بعد از مرگ فراموش میشه
مدیر ، مهندس ، مسؤول ، دکتر، بازرس...
پس فروتن و متواضع باشیم...نه مغرور و متکبر.
عارفی گفت : آنچه ازسر گذشت ؛ شد سرگذشت
حیف بی دقت گذشت؛ اما گذشت
تاکه خواستیم یک «دوروزی» فکرکنیم
بردرخانه نوشتند؛ درگذشت...
پس تا هستیم با هم خوب و مهربون و شکرگزار لحظات باشیم
آب را گل نکنیم
ماسک را ول نکنیم
در فرودست انگار، ناقلی عطسه زده
یا که با یک سرفه
گشته آلوده هوا.
ماسک را باید زد
دست را باید شست
واکسنی نیست کنون در ده بالا موجود
راه درمانی نیست
پیشگیری شده تنها ره درمان و نجات
تخت ها خالی نیست
چه گناهی کرده است
آن پرستار و پزشک؟ !!
خسته گشتند دگر زین همه هشدار و پیام.
ماسک را باید زد
دست را باید شست
همگی در خطریم
همه در یک کشتی
همره و همسفریم
باید این کشتی را
به سلامت برسانیم به ساحل با هم
ماسک را باید زد
دست را باید شست
ماسک را گر بزنیم
گر بشوییم سریع دستان را
گر کمی فاصله ایجاد کنیم
با شکست کرونا
باز هم می خندیم
باز هم بار سفر می بندیم
باز هم آینه در دست برقصیم همه
باز هم تازه شود نقش و نگار دیدار
باز هم می پرسیم
خانه ی دوست کجاست؟
ماسک را باید زد
دست را باید شست