eitaa logo
ویرگول (منبرکوتاه)
13.1هزار دنبال‌کننده
279 عکس
116 ویدیو
57 فایل
شرح مختصر روایات #سخنرانی #کلاس #معنویت #تدریس ⚠️نظرات و پیشنهادات، تاثیر مطالب را به ما ارسال کنید. استاد سطح عالی حوزه #استاد دانشگاه فرهنگیان مبلغ و فعال فرهنگی دکتر سیدحسین فاطمی @Seyedhosein_fatemi @Hich_v_shich
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
چرا پول بدیم به عرب ها بریم زیارت؟ چرا مدرسه نسازیم ثواب بیشتر ببریم؟ 👇👇👇 https://eitaa.com/joinchat/732430612C95848e19f9هم اکنون عضو شوید. 👆👆👆
ﺭﻭﺯﯼ ﺩﺯﺩی ﺑﺎ ﻳﻚ ﻧﺎﺑﻴﻨﺎ مقداری ﺁﻟﻮﭼﻪ ﺧﺮﻳﺪﻧﺪ. ﻗﺮﺍﺭ ﮔﺬﺍﺷﺘﻨﺪ ,ﺩﻭ ﺗﺎ ﺩﻭ ﺗﺎ ﺑﺨﻮﺭﻧﺪ ﺗﺎ تمام شود. ﻭﺳﻂ خوردن ﻧﺎﺑﻴﻨﺎ ﻣﭻ ﺩﺯﺩ را ﮔﺮﻓﺖ ﻭ ﺑﻪ ﺍﻭ ﮔﻔﺖ : ﻣﺮﺩﻙ، ﭼﺮﺍ ﺗﻮ ﻣﺸﺖ ﻣﺸﺖ ﻣﻴﺨﻮﺭﻱ؟ ﺩﺯﺩ ﮔﻔﺖ : ﺗﻮ ﮐﻪ ﮐﻮﺭﻱ ﺍﺯ ﻛﺠﺎ ﻣﺘﻮﺟﻪ ﺷﺪی ﻛﻪ ﻣﻦ ﻣﺸﺖ ﻣﺸﺖ ﻣﻴﺨﻮﺭﻡ؟ ﻧﺎﺑﻴﻨﺎ گفت: ﺍﺯ ﺁﻧﺠﺎ ﻛﻪ ﻣﻦﭼﻬﺎﺭ ﺗﺎ ﭼﻬﺎﺭ ﺗﺎ ﻣﻴﺨﻮﺭﻡ ﻭ ﺗﻮ ﺻﺪﺍﺕ ﺩﺭ ﻧﻤﻴﺎﺩ! 🔻بسیاری از انسان ها هر روز در حق دیگران ظلم میکنند، و احساس زرنگی میکنند و به وعده های خدا بر گرفتار شدن به عذاب اهمیت نمیدند،و چه بسا مسخره کنند و به ظلم خود نسبت به دیگران ادامه دهند. ♦️لذا حضرت برای امیدوار شدن مظلوم و اتمام حجت با ظالم فرمود: خداوند متعال مى فرمايد: به عزّت و جلالم سوگند كه از ظالم در دنيا و آخرت انتقام مى گيرم و از كسى هم كه مظلومى را ببيند و بتواند ياريش كند و نكند بى گمان انتقام مى گيرم. https://eitaa.com/joinchat/815333562Cf516a20880 ✅بین الصلات شماره84☝️☝️
ﻗﻠﻤﯽ ﺍﺯ ﻗﻠﻤﺪﺍﻥ ﻗﺎﺿﯽ ﺍﻓﺘﺎﺩ ﺷﺨﺼﯽ ﮐﻪ ﺁﻧﺠﺎ ﺣﻀﻮﺭ ﺩﺍﺷﺖ ﮔﻔﺖ : ﺟﻨﺎﺏ ﻗﺎﺿﯽ ﮐﻠﻨﮓ ﺧﻮﺩ ﺭﺍ ﺑﺮﺩﺍﺭﯾﺪ ﻗﺎﺿﯽ ﺧﺸﻤﮕﯿﻦ ﭘﺎﺳﺦ ﺩﺍﺩ : ﻣﺮﺩﮎ ﺍﯾﻦ ﻗﻠﻢ ﺍﺳﺖ ﻧﻪ ﮐﻠﻨﮓ ﺗﻮ ﻫﻨﻮﺯ ﮐﻠﻨﮓ ﻭ ﻗﻠﻢ ﺭﺍ ﻧمیشناسی ؟! ﻣﺮﺩ ﮔﻔﺖ : ﻫﺮ ﭼﻪ ﻫﺴﺖ ﺑﺎﺷﺪ ، ﺗﻮ ﺧﺎﻧﻪ ی ﻣﺮﺍ ﺑﺎ ﺁﻥ ﻭﯾﺮﺍﻥ ﮐﺮﺩﯼ .. 🔻اگر در جامعه ای عدالت برقرار نباشد و مردم حقشان پایمال شود، و طبقات ضعیف جامعه به حداقل رفاه و عدالت نرسیده باشند.و آه و ناله و نفرین طبقات ضعیف،به جای دعا ، خیرات هم دیگر شود؛ خیر و برکت در جامعه از بین میرود. 🔻 درخت برای اینکه بار بیشتر و با کیفیت دهد، نیاز به هرس، سم پاشی، آبیاری دارد.شکوفا و با برکت شدن جامعه نیاز به عدالت دارد. 🔻لذا حضرت فرمود: هنگامى كه به غير عدالت حكم كنند، بركت ها از بين مى روند. ♦️زیرا؛ اگر طعم عدالت از مشام مردم جامعه برود، مردم به جان یکدیگر می افتند. و بی عدالتی که در حق او شده است را سر شخص دیگر تلافی میکنند. https://eitaa.com/joinchat/815333562Cf516a20880 ✅بین الصلات شماره85☝️☝️
5_Dastan_Kafi_109924.mp3
2.25M
(عج) پسر مهزیار 20 بار به مکه رفته بود،یک سال از امام زمان ناراحت شد و قهر کرد و مکه نرفت؛بخاطر اینکه این همه سال یک بار توفیق دیدار حضرت را نداشته و.... (س) https://eitaa.com/joinchat/732430612C95848e19f9 ☝☝☝☝
روزی خان یک روستایی به خانه کدخدا می رود. ساززن آبادی پیش خان می آید و ساز عالی می زند. خان که خوشش آمده بود، وعده می دهد، سر خرمن که شد، یک خروار گندم به ساززن بدهد. ساززن خوشحال شد و تا زمان رسیدن خرمن روزشماری می کرد. سر خرمن که رسید خان برای برداشت محصول به روستا آمد و ساززن با خوشحالی پیش او رفت و بعد از عرض سلام یادآوری کرد که: من همان ساززن هستم که گفتید سرخرمن یک خروار گندم میدهم. خان خنده ای می کند و می گوید:« تو یک چیز زدی و خواندی، من خوشم آمد و لذت بردم ، من هم یک چیزی گفتم که تو خوشت بیاید و لذت ببری. 🔻از آن روز اگر کسی به یک نفر جهت راه انداختن کارش و یا چاپلوسی قولی بدهد ومعلوم شود که قصد عمل کردن به قولش را ندارد ضرب المثل« وعده سر خرمن دادن» استفاده میشود. 🔻انسان هر سخنی را که به زبان می آورد باید عمل کند. ♦️لذا حضرت فرمود: بى قرارى شبانه مردى در بسترش كه به او و عده اى داده ام، تا صبح شود و به مرادش برسد بيشتر از بى قرارى من در بسترم نيست. (زیرا که من بیشتر از او) جوش مى زنم که صبح شود و از دَين و و عده اى كه به او داده ام بيرون آيم. و (من بیشتر از او بی قرار هستم) از ترس اينكه مبادا مانعى پیش آید که باعث خُلف وعده شود؛ بخاطر اینکه خلف وعده از خصلت هاى كريمان نيست. https://eitaa.com/joinchat/815333562Cf516a20880 ✅ شماره86☝️☝️
ابوعلی سینا هنگام عبور از شهری ، جلوی قهوه خانه ای اسبش را بر درختی بست و مقداری کاه و یونجه جلوی اسبش ریخت و خودش نشست تا غذا بخورد. مردی آمد و خر خود را درکنار اسب ابوعلی سینا بست تا در خوردن کاه شریک او شود و خودش هم آمد در کنار ابوعلی سینا نشست . شیخ گفت : خر را پهلوی اسب من نبند،زیرا؛خر تو از کاه و یونجه او می خورد و اسب هم به خرت لگد میزند و پایش را می شکند. مردسخن شیخ را نشنیده گرفت به روی خودش نیاورد. ناگاه اسب لگدی زد و پای خر را لنگ کرد. مرد گفت : اسب تو خر مرا لنگ کرد و باید خسارت دهی. شیخ ساکت شد و خود را به لال بودن زد و جواب نداد. صاحب خر،شیخ را نزد قاضی برد. قاضی سوال کرد که چه شده؟ اما ابوعلی سینا که خود را به لال بودن زده بود ،هیچ چیز نگفت. قاضی به صاحب خر گفت : این مرد لال است؟ روستایی گفت:این لال نیست بلکه خود را به لال بودن زده تا اینکه تاوان خر مرا ندهد، قبل از این اتفاق با من حرف میزد! قاضی پرسید: به تو چه گفت؟ صاحب خر گفت: او به من گفت خر را پهلوی اسب من نبند که لگد میزند و پای خرت را می شکند . قاضی خندید و بر دانش ابو علی سینا آفرین گفت. قاضی به ابوعلی سینا گفت حکمت حرف نزدنت پس چنین بود. ابوعلی سینا جوابی داد که از آن به بعد درزبان فارسب به مثل تبدیل شد :«جواب ابلهان خاموشی ست» ♦️لذا حضرت فرمود: انسان ها، مخصوصا افراد مومن باید این خصلت را داشته باشند، که نصیحت،هشدار و خیرخواهی دیگران را قبول کنند.اگر قبول نکنند،به جای پیشرفت ضرر و تاوان زیادی میدهند. https://eitaa.com/joinchat/815333562Cf516a20880 ✅شماره 87☝️☝️
در دادگاه قاضی اعلام کرد: این آقا با بیل زنش رو کشته و به اعدام محکوم شد... یکی بلند شد به متهم گفت: تف تو صورتت،بیشور... قاضی گفت: آقا بشین سرجات به شما چه مربوطه؟ یارو گفت: دوساله همسایشم، میگم: بیل داری؟ میگه: نه😁😁 🔻حضرت علی علیه السلام فرمود: رسول خدا (صلی الله علیه و آله) نهی میکرد از امانت ندادن اشیا و لوازم خانه به همسایه و میفرمود:«هرکس از امانت دادن وسائل خانه اش به همسایگانش دریغ کند، خداوند نیز خیر خود را در قیامت از او دریغ میکند و او را بخودش واگذارد، و هرکس را خداوند بخود واگذاشت؛ پس چه حال بسیار بدی پیدا میکند. 🔻 واژه «ماعون» نام جامعى است براى اثاث خانه ، مانند ديگ، قابلمه، چکش، تيشه، بیل،گلنگ،چاقو و امثال آن.و هر چيزى كه به ديگرى در رفع نيازى از نيازهاى زندگى كمك كند ، مانند قرض دادن به بدهکار ... خداوند در سروه ماعون نیز میفرماید وای به حال کسانیکه به همسایه امانت نمیدهند: «و يَمْنَعُونَ الْماعُونَ» . ⚠️ديگر معانى متفرّقه (ماعون) كه در سخنان اهل بيت عليهم السلام در تفسير اين واژه آمده ، همگى به همين معنا باز مى گردند . ♦️و لذا انسان باید هر کمکی که به دیگران، مخصوصا همسایه، میتواند انجام دهد، دریغ نکند. https://eitaa.com/joinchat/815333562Cf516a20880 ✅شماره88☝️☝️
شخصی میگفت: با پدرم رفتم سیرک،در صف خرید بلیط،زن و شوهری با ٤ تا بچه جلوی ما بودند. وقتی به باجه رسيدند و متصدی باجه قیمت بلیط هارو بهشون گفت، رنگ صورت مرد تغییر کرد و نگاهی به همسرش انداخت،معلوم بود که پول کافی ندارد و نميدانست چه کار کند...!! ناگهان پدرم دست در جیبش کرد و یک اسکناس ١٠ دلاری بیرون آورد و روی زمین انداخت، سپس خم شد و پول را از زمین برداشت و به شانه مرد زد و گفت: ببخشید آقا، این پول از جیب شما افتاد. مرد که متوجه موضوع شده بود، بهت زده به پدرم نگاه کرد و گفت: متشکرم آقا..!! مرد شریفی بود ولی برای اینکه پیش بچه هايش شرمنده نشود، کمک پدرم را پذیرفت؛ بعد ازينکه بچه ها همراه پدر و مادرشان داخل سیرک شدند، ما آهسته از صف خارج شدیم و به طرف خانه برگشتیم و من در دلم به داشتن چنین پدری افتخار کردم. 🔻عده ای از افراد فقط به کسانی خوبی میکنند که به آنها نفعی داشته باشد.( مثل ایستادن برای کمک کردن به ماشین خراب شده ی خانمی که آراسته هست، ولی اگر ماشین پیرمردی را ببیند خراب شده به روی خود هم نمی آورد). 🔻در مقابل عده ای از افراد هم هستند که بدون درنظر گرفتن منافعی، کریمانه به همه کمک میکنند و کمک کردن را وظیفه ی دینی و انسانی خود میدانند. ♦️لذا حضرت فرمود:بخشش های انسان کریم و بزرگوار، نيكوكارى هاى خود را بدهى به گردن خود مى داند كه بايد بپردازد و انسان غیر کریم،خسیس، احسانهاى گذشته خود را بدهى به گردن ديگران مى داند كه بايد پس بگيرد. https://eitaa.com/joinchat/815333562Cf516a20880 ✅ شماره89☝️☝️
مرد ثروتمندی، پسر خوشگذرانی داشت. هرچه به او نصیحت می‌کرد ولخرجی‌ نکن، با دوستانت معاشرت نکن؛آنها دنبال پولت هستند،ولی قبول نمی‌کرد. پدر هنگام مرگ به او گفت: من از دنیا میروم، داخل زیرزمین طنابی آویزان کرده ام،زمانیکه نتوانستی به زندگی ادامه دهی برو خودت را با آن طناب خلاص کن. مدتی بعداز مرگ پدر،ثروتش تمام شد.همه دوستان از او دور شدن. در اوج فقر تکه نانی پیدا کرد، بخورد، آنرا هم هنگام استراحت،کلاغ برد. پسر ناراحت و گرسنه نزد رفقای سابقش رفت و گفت:جای نشستم تا استراحت کنم، کلاغی نانم را برد. همه او را مسخره کردن که چرا دروغ میگویی؟ پسر ناراحت شد و به خانه رفت، تا بخاطرسیدن به اوج بدبختی، به گفته پدرش، خودش را با طناب خلاص کند. طناب را دور گردن خود انداخت. ناگهان به زمین افتاد و کیسه‌ای پر از طلا و سکه نیز از سقف پایین افتاد. پسر گفت: پدر خدا ترا بیامرزد؛مرا نجات دادی. او مهمانی تدارک دید و رفقای خود را دعوت کرد،در مجلس بگو و بخند شروع می‌شود. در این موقع پسر گفت:من امروز کلاغی دیدم که بزغاله‌ای را به پنجه گرفت و برد. رفقا گفتند: بله درست میگویی. پسر گفت: ای نامردها! من گفتم تکه نانم را کلاغ برد، شما باور نکردید و مرا مسخره کردید، حالا چطور می‌گویید کلاغ یک بزغاله را می‌تواند از زمین بلند کند؟؟ در این هنگام چماق‌دارهای خود را صدا کرد و کتک مفصلی به آنها زد و بیرونشان انداخت.گفت: شما دوست نیستید پدرم میگفت:شما دنبال پول هستید. غذاها را داد به چماق دارها خوردند و بعد هم زندگی خود را عوض کرد. https://eitaa.com/joinchat/815333562Cf516a20880 ✅شماره89👆👆
شخصی در تاریکی شب اوائل صبح افسار الاغش را جلو حمام به مردی که چهره اش نمایان نبود سپرد و به حمام رفت، وقتی برگشت دید که افسار الاغش در دست دزدِ معروفِ ده است. شروع کرد به داد و بیداد. دزد گفت: چرا داد و بیداد می کنی؟ مرد گفت: ای دزد نابه کار، افسار الاغ من در دست تو چه می کند؟ دزد گفت: تو خود در تاریکیِ شب الاغت را به دستِ من سپردی و تازه مرا از کارم باز داشتی. حالا داد و بیداد هم می کنی؟ مرد پرسید: پس چرا الاغ را ندزدیدی؟ دزد گفت: تو الاغت را به من امانت سپردی. من دزدم نه خیانتکار و چیزی را که امانت به من بسپارند، به آن خیانت نمی کنم. 🔻انسان در هر شغلی که باشد، باید حداقل چند صفت از صفات انسانهای خوب و بزرگوار را داشته باشد. یکی از آن صفات بزرگواری، امانتداری میباشد. ♦️لذا حضرت فرمود: امانت را به كسى كه شما را امين دانسته است، باز گردانيد، زيرا حتّى اگر قاتل اميرالمؤمنين عليه السلام امانتى را به من بسپرد هر آينه آن را به او بر مى گردانم. # امانت https://eitaa.com/joinchat/815333562Cf516a20880 ✅شماره90☝️☝️
عارفی ۳۰ سال مرتب ذکر استغفر الله میگفت. شخصی از او پرسید: چرا این همه استغفار می کنی، ما که از تو گناهی ندیدیم. جواب داد: سی سال استغفار من به خاطر یک الحمد لله نابجاست! روزی خبر آوردند بازار بصره آتش گرفته، پرسیدم: حجره من چه؟ گفتند: مال شما نسوخته… گفتم: الحمدلله… معنیش این بود که مال من نسوزد مال مردم به درک! آن الحمدلله از سر خودخواهی بود نه خداخواهی. 🔻روزانه چه بسیار از این الحمدلله ها میگوییم و فکر میکنیم انسان شکر گذاری هستیم. 🔻مثل: زمانیکه که در صف نانوایی،نان به ما برسد و به دیگران نان نرسد.تاکسی به یک نفر جا داشته باشد، ما سوار شویم و دیگران همچنان منتظر بمانند. بچه ها که بازی میکنند، خیال کنیم فرزند ما زمین خورده و گریه میکند، ولی مشاهده میکنیم که فرزند همسایه زمین خورده. و.... ♦️لذا حضرت فرمود: از مصيبت (گرفتارى) برادرت اظهار شادى مكن ؛ كه خداوند به او رحم مى كند و تو را گرفتار مى سازد . https://eitaa.com/joinchat/815333562Cf516a20880 ✅ شماره91☝️☝️
در یکی از شهرها پادشاه مهربانی بود که بسیار ضعیفان را یاری می کرد و مانع از زورگویی افراد ثروتمند می شد.بخاطر همین دشمنان زیادی پیدا کرده بود و چندین بار قصد جانش را کردند. یک شب دزدی از شهر خود گریخته و سر از شهر این پادشاه درآورد و چون خسته و گرسنه بود تصمیم گرفت به خانه ای رفته و دزدی کند. تصمیم گرفت از قصر دزدی کند. دزد همان شب وارد قصر شد و به اتاق پادشاه رفت و میمونی را در کنار پادشاه دید. پادشاه که به خواب رفت ناگهان مارمولکی بزرگ بر روی سینه پادشاه رفت. میمون که مارمولک را دید خنجری برداشت که مارمولک را بکشد که ناگهان دزد فریاد زد و دست میمون را گرفت. پادشاه بیدار شد و میمون و دزد را در آن وضعیت دید و پرسید: تو کیستی؟ دزد جواب داد: من برای دزدی وارد قصر شده بودم و اگر اینجا نبود این میمون شما را می کشت. خداوند مرا امشب به قصر شما کشاند تا شما جان سالم به در ببرید. پادشاه نیز وقتی داستان را شنید سجده شکر انجام داد. 🔻انسانی که دیگران را از مشکلات و گرفتاری نجات میدهد، خداوند نیز او را در مشکلات و گرفتاری با اسباب گوناگون حتی بوسیله ی دشمن، نجات میدهد. ♦️لذا حضرت فرمود: هر كس مى‌خواهد دعايش مستجاب و غمش و گرفتاریش از بين برود، بايد گره از كار شخص گرفتار را، باز كند. https://eitaa.com/joinchat/815333562Cf516a20880 ✅ شماره92☝️☝️
وجود تارعنکبوت در مکانی، نشانه این است که مدت‌هاست کسی از آن مکان عبور نکرده و عنکبوت تار تنیده. ضرب المثل «جیبش تارعنکبوت بسته» مثل جیبی است که دست صاحبش مدت‌هاست درون آن نرفته زیرا که پولی در آن نبوده تا لازم شود شخص دست در جیب خود کند. ♦️لذا حضرت فرمود:فقر دین انسان را ناقص، عقل را مشوش، مردم را به او، و او را به مردم بدبین میکند. سوال؟؟ ⁉️چرا فقر باعث نقصان دین میشود؟ زيرا؛ انسان فقیر بخاطر پول ممکن است کار خلاف و گناه انجام دهد، و حتی به فکر حلال و حرام نیز نباشد. ⁉️چرا فقر باعث سستی اعتقاد انسان به خدا مى شود؟ زيرا؛ شنيده است كه خدا رزّاق و روزى رسان است ولی خود را در فقر و تنگدستى مى بيند و اين مايه سوءظنش به خدا و وعده هاى الهى مى شود، بنابراين نقص اعتقادى پیدا میکند. ⁉️چرا فقر، عقل فقیر را مشوش مى سازد؟ زیرا؛ افراد گرسنه و فقير هرچند عقل نيرومندى داشته باشند، توان فكر كردن و انديشيدن را از دست مى دهند و حتى گاه در مسائل ساده زندگى گرفتار اشتباه مى شوند وقدرت بر تفكر و تصميم گيرى را به دليل فقر و پريشانى از دست مى دهند. ⁉️چرا مردم به فقیر، و او به مردم بدبین میشود؟ زیرا؛ مردم از چنين شخصى فاصله مى گيرند و حتى او را مزاحم خود تصور مى كنند. او هم از مردم فاصله مى گيرد، چراكه بسيارى از اوقات فكر مى كند مردم اسباب فقر او را فراهم كرده اند و حق او را خورده و کمک نکردند پیشرفت کند. بنابر این انتظارات، او به مردم بدبین میشود. https://eitaa.com/joinchat/815333562Cf516a20880 ✅ شماره93☝️☝️
شخصی نزد دانشمندی رفت و گفت: میدانی راجع به شاگردت چه شنیده ام؟ پاسخ داد: آیا کاملا مطمئنی آنچه که می خواهی بگویی حقیقت دارد؟ مرد گفت: نه، فقط در موردش شنیده ام. دانشمند گفت: آیا خبرخوبی است؟ مرد پاسخ داد: نه، برعکس. دانشمند گفت: آیا آنچه که می خواهی بگویی،برایم سودمند است؟ مرد گفت : نه . دانشمند گفت: تو می خواهی به من چیزی را بگویی که نه حقیقت دارد، نه خبر خوبی است و نه حتی سودمند است، پس چرا اصلا آن را به من می گویی؟ 🔻کسانی به موفقیت های بزرگی می رسند که ، از کارهای بی فایده و بی ثمر دوری کنند. 🔻لذا حضرت فرمود: چيزى را بجوى كه سودمند است و آنچه را كه بيهوده و بی ثمر است رها کن؛ زيرا رها کردن چيزهاى بيهوده، باعت رسيدن به كارهاى سودمند و پر ثمر هست. ♦️مانند کسی که اگر سر سفره، شکم خود را با نون و پنیر سیر کند، به چلوکباب دیگر میل نمیکند، نگاه کند. کسی که به کار بی فایده مشغول شود، اصلا فرصتی برای کار پر ثمر پیدا نمیکند. https://eitaa.com/joinchat/815333562Cf516a20880 ✅ شماره94☝️☝️
زنه پشت جنازه همسرش داشت میخندید. گفتن : چرا میخندی ؟ گفت : اولین باره که میدونم کجا میره !!! 😐😂😅 🔻بسیاری از انسان ها بخاطر دلایل و توجیهات مختلفی در کارهای خود از پنهان کاری استفاده میکنند. برخی از پنهان کاری ها ممکن هست در خانواده آسیب و خللی ایجاد کند. ولی مرد، زن، یا فرزند بخاطر عواقب برخورد تند در خانواده، سعی در پنهان کاری میکنند، و با دروغ شخص مقابل را قانع میکنند. 🔻با خانواده سعی کنیم طوری برخورد، کنیم که همسر و فرزندمان ما را، دوست، و امین و دلسوز خود بداند و اسرار خود را با ما در میان بگذارد. در غیر اینصورت او ترجیح میدهد، اسرار و واقعیت های خود را پنهان کند. 🔻لذا حضرت فرمود: تمام خیر دنیا و آخرت در دو چیز جمع شده، در رازدارى و دوستى با نیکان. و تمام بدى ها در دو چیز جمع است افشاى سرّ و دوستى با بدان. ♦️زیرا؛ با فاش شدن اسرار، شخص با سرزنش، قضاوت، گاهی تمسخر، آبروریزی، دعوا، عصبانی شدن بزرگتر و.... روبرو میشود. و شخص ترجیح میدهد واقعیت را بیان نکند. https://eitaa.com/joinchat/815333562Cf516a20880 ✅ شماره95☝️☝️
درویشی به در خانه ثروتمندی رفت. به او گفت حضرت آدم پدر من و تو است و حضرت حوا نیز مادر ماست. پس ما با هم برادریم، تو این همه ثروت داری و من میخواهم که تو برادرانه سهم مرا بدهی. خواجه به غلام خود گفت: :یک سکه به او بده." درویش گفت: "ای خواجه چرا در تقسیم، برابری را رعایت نمیکنی؟" خواجه گفت: "ساکت باش که اگر برادرانت با خبر شوند همین یک سکه هم به تو نمیرسد." 😀😂😁 🔻انسان کریم و بزرگوار همیشه سعی میکند، کسی که از او درخواستی میکنند، رد نکند. و اگر چیزی هم نداشته باشد، با خوش اخلاقی با او برخورد کند. ♦️لذا حضرت فرمود: خداوند عزّ و جلّ حضرت ابراهيم را دوست و خليل خود انتخاب كرد ؛ چون او دست رد به سينه هيچ سائلى نزد و دست نياز به سوى احدى جز خداوند عزّ و جلّ دراز نكرد. https://eitaa.com/joinchat/815333562Cf516a20880 ✅ شماره96☝️☝️
اربابی مرغ بریانی را به غلامش داد تا آن را برای قاضی شهر ببرد. ارباب چون کاری داشت که دست قاضی گیر بود، تاکید کرد مرغ را سالم برساند. از خانه ارباب تا خانه قاضی فاصله زیاد بود. بین راه بوی مرغ به مشام غلام می رسید، و او وسوسه می شد تا از مرغ بخورد ولی از اربابش میترسید. بعد از کمی راه رفتن، نتوانست جلوی خود را بگیرد؛ یکی از ران های مرغ را کند و خورد. غلام قبل از رسیدن به خانه قاضی نقشه ای کشید. وقتی نزد قاضی رسید و قاضی با آن غذای پس مانده و مرغ یک پا مواجه شد، فهمید که غلام دست درازی کرده و باید مجازات شود.قاضی شروع کرد به شلاق زدن او.غلام گفت: در شهر ما همه مرغ ها یک پا دارند. قاضی باور نکرد و به شلاق زدن غلام ادامه داد. غلام از درد شلاق فریاد می کشید اما روی حرفش پافشاری می کرد و با هر ضربه شلاق، بلند داد می زد: باور کنید مرغ شهر ما یک پا دارد. خلاصه از قاضی کتک و از غلام انکار و دروغ! قاضی دید غلام همچنان اصرار دارد که مرغ های شهرشان یک پا دارند، با خود گفت: شاید این غلام بدبخت راست می گوید و مرغ های شهرشان واقعا یک پا دارند! این گونه شد که دست از سر غلام برداشت و او را رها کرد. 🔻کسی که برای کار های خود دلایل غیر منطقی بیاورد و پافشاری کند و حرف دیگران را نپذیرد. میگویند:«مرغش یک پا دارد» ♦️لذا حضرت فرمود:جابجا کردن سنگ بزرگ راحتتر از فهماندن کسی هست،که نمیفهمد یا نمیخواد بفهمد.زیرا به اینگونه افراد هر چقدر هم استدلال بیاوری،یا از روی لجبازی یا از بی خبری و یا از روی قصد و غرض قبول نمیکنند. https://eitaa.com/joinchat/815333562Cf516a20880 ✅ شماره97☝️☝️
یه نفر نام خانوادگیش«ﺧﺒﺮﺩﺍﺭ» ﺑﻮﺩﻩ! ﻣﯿﺮﻩ ﺳﺮﺑﺎﺯﯼ، ﻫﺮ ﻭﻗﺖ ﻓﺮﻣﺎﻧﺪﻩ ﻣﯿﮕﻔﺘﻪ: ﺧﺒﺮﺩﺍﺭ، یارو ﺩﺳﺖ ﺑﻠﻨﺪ ﻣﯿﮑﺮﺩ و میگفت: ﺣﺎﺿﺮ ﻗﺮﺑﺎﻥ! ✋️ ﻓﺮﻣﺎﻧﺪﻩ ﻫﻢ ﺑﻬﺶ ﻣﯿﮕﻔﺘﻪ: ﺑﺎ ﺗﻮ ﻧﺒﻮﺩﻡ ﺻﺎﻑ ﺑﺎﯾﺴﺖ. ﯾﻪ ﺭﻭﺯ ﯾﮏ ﻫﯿﺄﺕ ﻧﻈﺎﻣﯽ ﻗﺮﺍﺭ ﺷﺪ ﺑﯿﺎﻥ ﺑﺎﺯﺩﯾﺪ، ﻓﺮﻣﺎﻧﺪﻩ ﺑﺮﺍﯼ ﺍﯾﻦ ﮐﻪ ﺁﺑﺮﻭﺵ ﻧﺮﻩ ﺑﻬﺶ ﯾﮏ ﻣﺎﻩ ﻣﺮﺧﺼﯽ ﻣﯿﺪﻩ ﻫﯿﺄﺕ ﺑﺎﺯﺩﯾﺪ ﮐﻨﻨﺪﻩ ﺍﻭﻣﺪﻧﺪ ﻓﺮﻣﺎﻧﺪﻩ ﺑﻠﻨﺪ ﮔﻔﺖ: ﺧﺒﺮﺩﺍﺭ همه ﺩﺍﺩ ﺯﺩﻧﺪ : ﺭﻓﺘﻪ ﻣﺮﺧﺼﯽ … 😂😂 🔻امروزه با توجه به اینکه انسان بیشتر در اجتماع قرار میگیرد، خانواده باید نام نیکو به فرزندان خود انتخاب کنند. واگر نام خوانوادگی خوب هم ندارند، عوض کنند، که فرزندشان در اجتماع مورد تمسخر و بی احترامی واقع نشود. ♦️لذا حضرت فرمودند: اولین نیکی و احسان مرد به فرزندش آن است که نام خوب برای او انتخاب کند،پس برای فرزندان خود از بهترین نام ها استفاده کنید. https://eitaa.com/joinchat/815333562Cf516a20880 ✅ شماره98☝️☝️
کودکی از دست مادرش ناراحت شده و قهر می‌کند. هنگام شام هر چقدر صدایش می‌کنند خودش را به خواب می‌زند و جواب نمی‌دهد. مادرش مقداری غذا برای کودک در ظرفی می‌کشد تا بعدا که گرسنه‌اش شد بخورد. کودک که زیر چشم نگاه میکرد می‌گوید: من که نمی‌خورم اما برای هر کس که می‌کشید کم است. 😳 🔻پدر و مادر هر چقدر هم به فرزند خود عصبانی شوند، و با آنها دعوا کنند، باز فرزند خود را دوست دارند. و دلسوزانه خیر خواه فرزند خود هستند. 🔻پدر و مادر هر دو برای فرزند خود زحمت میکشند، و دلسوز هستند، ولی دلسوزی و محبت و زحمتکشی مادر به فرزند بیشتر از پدر میباشد. 🔻در این داستان، با وجود اینکه مادر با فرزند خود دلخوری داشته، ولی هنگام شام به فکر گشنه نماندن فرزندش هست. ♦️لذا حضرت فرمود: مردی به حضور رسول گرامی اسلام صلی الله علیه و آله آمده و عرضه داشت: ای رسول خدا! به کدامیک از بستگانم نیکی کنم؟ فرمود: به مادرت. مرد پرسید: بعد از آن؟ فرمود: به مادرت. برای بار سوم پرسید: پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله فرمود: مادرت. در نوبت چهارم حضرت فرمود: به پدرت نیکی کن! https://eitaa.com/joinchat/815333562Cf516a20880 ✅ شماره99☝️☝️
پادشاهی بیمار شد و پزشک گفت: تنها راه درمان تو،تزریق تمام خون بدن یک جوان هست. شاه از قاضی شهر فتوی مرگ جوانی را برای زنده ماندن گرفت. از پدر و مادری که از فقر در حال مرگ بودند؛پسر جوان آنها را خریدند. پسر جوان را نزد پادشاه خواباندند تا خون او را به پادشاه تزریق کنند. جوان زیر لب دعایی کرد و اشکش سرازیر شد. بدن شاه لرزید و پرسید چه دعایی کردی که اشکت در آمد؟ جوان گفت:در لحظات آخر عمرم گفتم: خدایا، والدینم به پول شاه نیاز دارند که به مرگم رضایت دادند. قاضی شهر به مقام شاه نیاز دارد که با فتوای مرگ من به آن می‌رسد. پزشک دنبال شهرت هست که با نجات شاه به شهرت می‌رسد. و شاه به زندگی نیاز دارد که با کشتن من به زندگی میرسد. ای خالق من، تنها تو هستی که مرا برای نیاز خودت نیافریدی و از وجود بنده‌ات بی‌نیازی،تنها تو هستی که من هیچ سود و زیانی به تو اگر بخواهم هم، نمی‌توانم برسانم. ای بی‌نیاز مرا به حق بی‌نیازی‌ات قسم می‌دهم، بر خودم ببخشی و از چنگ این نیازمندانت به رهایم کنی. شاه چون دعای جوان را شنید زار زار گریست و گفت: برو. من مردن را بر این گونه زنده ماندن ترجیح می‌دهم. شاه با چشمانی اشک‌آلود به جوان گفت: دل پاکی داری دعا کن خدای بی‌نیاز مرا هم شفا داده و بی‌نیاز ا بنده ها کند.جوان دعا کرد و مدتی بعد شاه شفای کامل یافت. ♦هر زمانیکه دلمان شکست، و دعا کردیم، دعای ما سریع براورده میشود.یکی از علت های مستجاب نشدن دعا این است که ما از ته دل با اضطرار دعا نمیکنیم. https://eitaa.com/joinchat/815333562Cf516a20880 ✅ شماره100☝️☝️
ﺍﻫﺎﻟﯽ يک ﺭﻭﺳﺘـﺎ از عالمی براي سخنراني ﺩﻋـﻮت کردند. عالم قبول مي کند اما در ازاي آن صـد سکه از آنها طلب می کند. مردم کنجکاو سکه ها را تهيـه کرده و در ميدان جمع مي شوند تا ببينند عالم چه مطلب باارزشي میخواهد بیان کند؟! عالم ﺑﺎﻻﯼ ﻣﻨﺒـﺮ ﻣﯽ ﺭﻭﺩ ﻭ ﺳﺨﻨﺮﺍﻧﯽ ﺑﺴﯿﺎﺭ ﺯﯾﺒﺎﯾﯽ ﻣﯽ ﮐﻨﺪ. ﺳﭙﺲ ﺍﺯ ﻣﻨﺒﺮ ﭘﺎﯾﯿﻦ ﺁﻣﺪﻩ ﺑﻪ ﻣردم مي ﮔﻮﯾﺪ: ﺑﯿﺎﯾﯿﺪ و ﭘﻮﻟﺘﺎﻥ ﺭﺍ ﭘﺲ ﺑﮕﯿـﺮﯾﺪ. ﺍﻫﺎﻟﯽ ﺭﻭﺳﺘﺎ تعجب میکنند و میگویند: علت ﺩﺭﺧﻮﺍﺳﺖ کردن پول ﭼﻪ ﺑﻮﺩ ﻭ علت ﭘﺲ ﺩﺍﺩﻥ ؟ عالم لبخند میزند و میگوید: ﺍﻭﻝ ﺍﯾﻨﮑﻪ، ﺁﺩﻡ ﻭﻗﺘﯽ ﺑﺎﺑﺖ ﭼﯿـﺰﯼ ﭘﻮﻝ بپردازد ﺳﻌﯽ ﻣﯽ ﮐﻨﺪ ﺑﻪ ﻧﺤﻮ ﺍﺣﺴﻦ ﺍﺯ ﺁﻥ ﺍﺳﺘﻔﺎﺩﻩ ﮐﻨﺪ. ﺩﻭﻡ اینکه ﻭﻗﺘﯽ ﺁﺩﻡ ﭘﻮﻝ ﺗﻮﯼ جیبهایش ﺑﺎﺷـﺪ ﺧﯿﻠﯽ ﻗﺸﻨـﮓ ﺻﺤﺒـﺖ میکند. 🔻در این حکایت عالم میدانست که مردم زیاد مایل به شنیدن پند و موعظه نیستند؛ از انها درخواست پول کرد، تا حواسشان را جمع کنند. 🔻انسان برای پیشرفت در زندگی نیاز به کار و تلاش بدنی دارد. و برای پیشرفت اخلاقی،ادبی،اعتقادی، فرهنگی و... نیاز به آموزش و شنیدن پند و موعظه بزرگان دارد. اما امروزه بسیاری از افراد به همه چیز اهمیت میدهند بجز آموزش و یادگیری،کتابخوانی و شنیدن موعظه بزرگان. ♦️لذا حضرت فرمود: گوش های بسیاری از افراد، سنگین شده است برای شنیدن پند و موعظه. https://eitaa.com/joinchat/815333562Cf516a20880 ✅ شماره101☝️☝️
به یه نفر میگن: صدهزار تومن بهت بدن به خودت فحش میدی؟؟ میگه: 30تومن دیگه بزار روش خداشاهده مرده و زنده واسه خودم نمیزارم😂😂😂🤣🤣🤣🤣😃 🔻انسان باید در انتخاب دوست و همنشین، معیار هایی قرار دهد، که اگر شخص مقابل آن خصوصیات را نداشت؛ با او دوستی نکند. یکی از افرادی که در اسلام از دوستی با او نهی شده است، افراد بی پروا، تبهکار، گنهکار میباشد. 🔻لذا حضرت فرمود: بپرهيز از دوستى با تبهكار،بدکار،گناهکار كه تو را به اندك چيزى مى فروشد. ♦️ زیرا؛ کسی که، شخصیت و آبرو و سعادت، و آخرت خود را بخاطر چيز كمى از دست بدهد قطعا؛ ترا نیز به بهاى كمترى خواهد فروخت. https://eitaa.com/joinchat/815333562Cf516a20880 ✅ شماره102☝️☝️
روزى امام علی (عليه السلام) به غلام خود، قنبر دستور داد تا بر شخصى كه محكوم به حدّ شلاّق بود، هشتاد ضربه شلاّق بزند. و چون قنبر از اینکه او در ماه رمضان کار خلافی کرده بود ناراحت و عصبانى بود؛ سه شلاّق، بيشتر از هشتاد ضربه بر او زد . امام على عليه السلام شلاّق را از دست قنبر گرفت و سه ضربه شلاّق به خود قنبر زد. 🔻درست هست که او کاری کرده که خداوند گفته 80ضربه شلاق بخورد، ولی بیشتر از 80ضربه بی عدالتی هست. ♦️لذا امام كاظم عليه السلام ـ درباره آيه «بدانید خداوند زمين را بعد از مرگش زنده مى كند»«اعْلَمُوا أَنَّ اللَّهَ يُحْيِي الْأَرْضَ بَعْدَ مَوْتِهَا» ـ فرمود :منظور زنده كردن زمين با باران نيست، بلكه خداوند مردانى را مى فرستد كه عدالت را زنده مى كنند و با زنده شدن عدالت، زمين نيز زنده مى شود. هر آينه، بر پا داشتن حدود (احكام) خدا در روى زمين، از باران چهل روز سودمندتر است. 💚 عید غدیر خم مبارد باد💚 https://eitaa.com/joinchat/815333562Cf516a20880 ✅ شماره103☝️☝️
عروس و دامادی،بعد از عروسی توافق کردند که خانواده هر کدام آمد،در را باز نکنند. ابتدا پدر و مادر پسر آمدند. چون از قبل توافق کرده بودند، هیچکدام در را باز نکردند. بعد از مدتی پدر و مادر دختر آمدند. زن و شوهر نگاهی به همدیگر انداختند...! اشک در چشمان زن جمع شده بود و در این حال گفت : نمی تونم ببینم که پدر و مادرم پشت در باشند و در را روشون باز نکنم. شوهرچیزی نگفت، و در را برویشان گشود. اما این موضوع را پیش خودش نگه داشت. سالها گذشت خداوند به آنها چهار پسر داد. پنجمین فرزندشان دختر بود. برای تولد این فرزند، پدر بسیار شادی کرد و چند گوسفند را سر برید و میهمانی مفصلی داد. مردم متعجبانه از او پرسیدند: علت اینهمه شادی و میهمانی دادن چیست؟ مرد جواب داد: چون این همان کسیست که در هر شرایطی در را برویم باز میکند...! ♦️لذا حضرت فرمود: دختران، دلسوز، مددكار(پدر ومادر) و بابركت اند. «البَناتُ هُنَّ المُشفِقاتُ المُجَهِّزاتُ المُبارَكاتُ» https://eitaa.com/joinchat/815333562Cf516a20880 ✅ شماره104☝️☝️
اعدا عدوک نفسک.pdf
284.9K
. نمونه👆👆👆 جهت دریافت پک منبر و سخنرانی اول تا پنجم محرم به کانال پک منبرمون مراجعه کنید. 👇👇👇 https://eitaa.com/joinchat/1957298610Ccd09dbe023 ✅هم اکنون عضو شوید. 👆👆