eitaa logo
ویرگول (منبرکوتاه)
12.6هزار دنبال‌کننده
313 عکس
138 ویدیو
57 فایل
شرح مختصر روایات #سخنرانی #کلاس #معنویت #تدریس ⚠️نظرات و پیشنهادات، تاثیر مطالب را به ما ارسال کنید. استاد سطح عالی حوزه #استاد دانشگاه فرهنگیان مبلغ و فعال فرهنگی دکتر سیدحسین فاطمی @Seyedhosein_fatemi
مشاهده در ایتا
دانلود
حكيمی به روستایی رفته بود. زنی مجذوب سخنان حکیم شد. او از حكيم خواست تا مهمان وی باشد. حكيم پذیرفت و مهیای رفتن به خانه‌ی زن شد. کدخدای دهکده هراسان خود را به حكيم رسانید و گفت : این زن، هرزه است به خانه‌ی او نروید !حكيم به کدخدا گفت : یکی از دستانت را به من بده! کدخدا تعجب کرد و یکی از دستانش را در دستان حكيم گذاشت. آنگاه حكيم گفت: حالا کف بزن! کدخدا بیشتر تعجب کرد و گفت: هیچ کس نمی‌تواند با یک دست کف بزند؟ شیخ لبخندی زد و پاسخ داد: هیچ زنی نیز نمی تواند به تنهایی بد و هرزه باشد، مگر این که مردان دهکده نیز هرزه باشند! 🔻اکثر انسان ها همیشه به دیگران توجه میکنند، که از آنها عیب گیری و نقل عیب کنند. ولی به عیب های خود فکر نمیکنند. 🔻انسان اگر به عیب های خود توجه کند، خجالت میکشد که از دیگران عیب جویی کند و عیب آنها را بیان کند.چون خود را پر از عیب پیدا میکند. ولی عده ای همه را پر از عیب میدانند و خود را بی عیب و به همین خاطر مشغول عیب دیگران هستند. 🔻لذا حضرت فرمود: تعجب میکنم از كسي كه عيب هاي مردم را بد مي‏داند، در حالي كه خودش از همه پر عيب‏تر است و آنها را نمي‏بيند. ♦️در این داستان شاید زن بخاطر فقر و نیاز مالی مجبور به کارغیر شرعی میشد و مردان روستا به جای برطرف کردن نیازغیر شرعی خود در قبال پول دادن به زن،اگر نیاز مالی او را برطرف میکردند،شاید زن خلاف نمیکرد،ولی اهالی فقط عیب زن را مطرح میکردند،نه کوتاهی خود را در تامین نیاز زن. https://eitaa.com/joinchat/815333562Cf516a20880 ✅بین الصلات شماره78☝️☝️
ناپلئون بناپارت امپراطور فرانسه روزی به تیمارستان (خانه دیوانگان) وارد شد، دید یک نفر را با زنجیر به دیوار بسته‌اند. از وضع رقت بار آن دیوانه متاءثر شد، و رئیس تیمارستان را خواست و گفت: چرا این دیوانه را با زنجیر به دیوار بسته ای؟ گفت: این دیوانه حرفهای بدی می زند. ناپلئون گفت: چه می‌گوید؟ قربان او می‌گوید: من ناپلئون بناپارت هستم. ناپلئون خنده ای کرد و گفت: مانعی ندارد، بگذارید یک دیوانه خود را ناپلئون بداند. رئیس تیمارستان گفت: نباید اجازه بدهم او این حرف را بزند، زیرا ناپلئون بناپارت خودم هستم. ناپلئون از شدت خنده نتوانست خود را نگه دارد، زیرا فهمید که رئیس تیمارستان بر اثر تماس دائم با دیوانگان، همانند آن‌ها حرف می زند.  🔻در هر یک از ادارات، و شرکت ها نیز کارمندان اخلاق ارباب رجوع را برمیدارند. مثلا؛ در دادگاه اکثرا با ارباب رجوع با عصبانیت برخورد میکنند، زیرا؛ از بس دعوا و درگیری میبینند ناخودآگاه تاثیر می پذیرند. 🔻سعی کنیم که تاثیر گذار خوبی ها باشیم، نه تاثیر پذیر بدی ها. زیرا؛ انسان شبیه به کسانی میشود که بیشترین رابطه را با آن‌ها دارد. ♦️لذا حضرت فرمود: همنشين خوب نعمت و همنشين بد، بلا و مصيبت است. https://eitaa.com/joinchat/815333562Cf516a20880 ✅بین الصلات شماره79☝️☝️
مردی از روستا به شهر آمد،یکی از دوستان شهری او كه دختری بسیار زشت داشت با تشویق و ترغیب های بسیار، او را راضی کرد با دخترش ازدواج کند. دهاتی زمانی فهمید که چه حقه ای به او زده اند، كار از كار گذشته بود. دو روز بعد همسرش را سوار الاغش كرد و به روستا رفت. زن چون شهری بود، لباس زرق و برق دار و كفش پاشنه بلند پوشیده بود و قروفری تمام عیار از خود نشان می داد . وضعیت ظاهری او ،توجه دهاتی ها را به خودش جلب كرد. ولی صورتش را کسی نمیدید(چون در روستا نوعی لباس محلی میپوشند که صورت هم پوشیده میشود) همگان خیال می كردند كه صورتش هم، مثل لباسش نیكوست! روزی مردباچندنفر جلوی قهوه خانه چایی میخوردند؛ زنش را با همان لباس قروفری دید كه از آنجا می گذرد و دو سه نفری از جوانهای روستا هم با حسرت نگاه میکنند و به دنبال زن میروند . ظاهر جذاب و سر وضع دلفریب زن باعث شده بود که همه به او با حسرت نگاه کنند و... شوهرش وقتی نگاه حسرت آمیز مردم و تعقیب جوانان به دنبال زنش را دید، بی اختیار از جای برخاست و (یاشماق)صورتش را باز کرد و چهره زشت او را که همه دیدند گفت: ببینید و دقت كنید كه چگونه:« او از درون مرا میکشد و میسوزاند و از بیرون شما را» ♦️لذا حضرت فرمود:به ظاهر زندگی دیگران توجه نکن؛ زیرا: عده ای با سیلی صورت خود را قرمز نگه میدارند،و در ظاهر کار و رفتار و زندگی خود را به زیبایی نشان میدهندو دیگران حسرت زندگی و داشته های آنها را میخورند؛ولی در باطن زندگی،حتی خودشان هم راضی نیستند. https://eitaa.com/joinchat/815333562Cf516a20880 ✅بین الصلات شماره80☝️☝️
پادشاهی روزی به وزیر خویش گفت : چه خوب است اگر پادشاهی جاودانه باشد. وزیر گفت : اگر جاودانه بود نوبت به تونمی‌رسید ! 🔻خداوند در قرآن کریم به کسانیکه آرزوی جاودانه بودن دنیا را دارند، مثال هایی ذکر میکند که این افراد با فکر و تامل در این امثال، یقین کنند که روزی باید این دنیا را ترک کنند. ♦️لذا خداوند در این آیه برای درک بهتر و برانگیختن انسان ها به فکر و تفکر در زمینه مرگ و ایمان آوردن به خدا و زندگی پس از مرگ بیان میکند:آیا برای هدایت آنها همین کافی نیست انسان هایی که قبل از شما زندگی میکردند، همه مردند و هلاک شدند. و شما در خانه های آنها زندگی میکنید و از زمین های آنها استفاده میکنید. https://eitaa.com/joinchat/815333562Cf516a20880 ✅بین الصلات شماره81☝️☝️
ﺩﻭ ﺧﺎﻧﻢ ﺑﺎ ﻫﻢ ﺻﺤﺒﺖ ﻣﯽ‌ﮐﺮﺩﻧﺪ. ﺍﻭﻟﯽ:ﺩﯾﺸﺐ، ﺷﺐ ﺧﯿﻠﯽ ﺧﻮﺑﯽ ﺑﺮﺍﯼ ﻣﻦ ﺑﻮﺩ. ﺗﻮ ﭼﻪ ﻃﻮﺭ؟ ﺩﻭﻣﯽ:ﻣﺎﻝ ﻣﻦ ﻓﺎﺟﻌﻪ ﺑﻮﺩ،ﺷﻮﻫﺮﻡ ﻭﻗﺘﯽ ﺭﺳﯿﺪ ﺧﻮﻧﻪ ﺷﺎﻡ ﺧﻮﺭﺩ ﻭ ﺑﻌﺪ ﺍﺯ ﺭﻓﺖ و خوابید. ﺑﻪ ﺗﻮ ﭼﻪ ﺟﻮﺭﯼ ﮔﺬﺷﺖ؟ ﺍﻭﻟﯽ: «ﺧﯿﻠﯽ ﺷﺎﻋﺮﺍﻧﻪ ﻭ ﺟﺎﻟﺐ ﺑﻮﺩ. ﺷﻮﻫﺮﻡ ﻭﻗﺘﯽ ﺭﺳﯿﺪ ﺧﻮﻧﻪ ﮔﻔﺖ: ﺑﺮﯾﻢ ﺑﯿﺮﻭﻥ ﺷﺎﻡ بخوریم. ﺷﺎﻡ ﺭﻭ ﮐﻪ ﺧﻮﺭﺩﯾﻢ ﺗﺎ ﺧﻮﻧﻪ ﭘﯿﺎﺩﻩ ﺑﺮﮔﺸﺘﯿﻢ ﻭ ﻭﻗﺘﯽ ﺭﺳﯿﺪﻡ ﻣﻨﺰﻝ، ﺷﻮﻫﺮﻡ ﺧﻮﻧﻪ ﺭﻭ ﺑﺎ ﺭﻭﺷﻦ ﮐﺮﺩﻥ ﺷﻤﻊ ﺭﻭﯾﺎﯾﯽ ﮐﺮﺩ.» همسران این دو خانم نیز همکار بودند و درباره دیشب صحبت می‌کردند. ﺷﻮﻫﺮ ﺍﻭﻟﯽ:ﺩﯾﺮﻭﺯ ﭼﻪ ﻃﻮﺭﯼ ﮔﺬﺷﺖ؟ ﺷﻮﻫﺮ ﺩﻭﻣﯽ:ﻋﺎﻟﯽ. ﻭﻗﺘﯽ ﺭﺳﯿﺪﻡ ﺧﻮﻧﻪ ﺷﺎﻡ ﺭﻭﯼ ﻣﯿﺰ ﺁﺷﭙﺰﺧﻮﻧﻪ ﺁﻣﺎﺩﻩ ﺑﻮﺩ. ﺷﺎﻡ ﺭﻭ ﺧﻮﺭﺩﻡ ﻭ ﺑﻌﺪﺵ ﺭﻓﺘﻢ ﺧﻮﺍﺑﯿﺪﻡ. ﺩﺍﺳﺘﺎﻥ ﺗﻮ ﭼﻪ ﺟﻮﺭﯼ ﺑﻮﺩ؟» ﺷﻮﻫﺮ ﺍﻭﻟﯽ: «ﺭﺳﯿﺪﻡ ﺧﻮﻧﻪ ﺷﺎﻡ ﻧﺪﺍﺷﺘﯿﻢ، ﺑﺮﻕ ﺭﻭ ﻗﻄﻊ ﮐﺮﺩﻩ ﺑﻮﺩﻧﺪ ﭼﻮﻥ ﺻﻮﺭﺕ ﺣﺴﺎﺑﺸﻮ ﭘﺮﺩﺍﺧﺖ ﻧﮑﺮﺩﻩ ﺑﻮﺩﻡ. ﺑﻨﺎﺑﺮﺍﯾﻦ ﻣﺠﺒﻮﺭ ﺷﺪﯾﻢ ﺑﺮﯾﻢ ﺑﯿﺮﻭﻥ ﺷﺎﻡ ﺑﺨﻮﺭﯾﻢ. ﺷﺎﻡ ﻫﻢ ﺑﯿﺶ ﺍﺯ ﺍﻧﺪﺍﺯﻩ ﮔﺮﻭﻥ ﺗﻤﻮﻡ ﺷﺪ ﻭ ﻣﺠﺒﻮﺭ ﺷﺪﯾﻢ ﺗﺎ ﺧﻮﻧﻪ ﭘﯿﺎﺩﻩ ﺑﺮﮔﺮﺩﯾﻢ. ﻭﻗﺘﯽ ﺭﺳﯿﺪﻡ ﺧﻮﻧﻪ ﯾﺎﺩﻡ ﺍﻓﺘﺎﺩ ﮐﻪ ﺑﺮﻕ ﻧﺪﺍﺭﯾﻢ ﻭ ﻣﺠﺒﻮﺭ ﺷﺪﻡ ﭼﻨﺪ ﺗﺎ ﺷﻤﻊ ﺭﻭﺷﻦ ﮐﻨﻢ.» 🔻گول ظاهر زندگی دیگران را نخوریم. شاید ما خوشبختتر از کسی هستیم که همیشه حسرت زندگیشو داریم. 🔻غالبا ظاهر همیشه تمیز و فریبنده دیده میشود، ولی باطن و واقعیت آن تا از نزدیک برسی نشود معلوم نمیگردد. در داستات ما شاید خانم دومی آرزوی داشتن مردی مثل شوهر رمانیک اولی داشته باشد. وشوهر اولی در آرزوی داشتن خانمی،خانه دار مثل خانم دومی. ♦️لذا حضرت فرمود: کسی که مدام به زندگی دیگران چشم بدوزد، غم واندوهش فراوان میشود.بخاطر آرزوی داشتن،و حسرت نداشتن آن امکانات. https://eitaa.com/joinchat/815333562Cf516a20880 ✅شماره82☝️☝️
🔹️نقل است ساربانی در آخر عمر خود، شترش را صدا می‎زند و به دلیل اذیت و آزاری که بر شترش روا داشته از شتر حلالیت می‌طلبد. یکایک آزار و اذیت‎هایی که بر شتر بیچاره روا داشته را نام می‎برد. از جمله؛ زدن شتر با تازیانه، آب ندادن، غدا ندادن، بار اضافه زدن. همه را می‎شمرد و می‎پرسید آیا با این وجود مرا حلال می‎کنی؟ شتر در جواب می‎گوید همه اینها را که گفتی حلال می‎کنم، اما یک‎بار با من کاری کردی که هرگز نمی‎توانم از تو درگذرم و تو را ببخشم. ساربان پرسید آن چه کاری بود؟ شتر جواب داد یک بار افسار مرا به دُم یک خر بستی. من اگر تو را بخاطر همه آزارها و اذیت‎ها ببخشم بخاطر این تحقیر هرگز تو را نخواهم بخشید! 🔻ضرب‎المثل معروف «افسار شتر بر دم خر بستن» اشاره به سپردن عنان و مسئولیت کار به افراد نالایق است. 🔻لذا حضرت فرمود: هر كس متصدى و مسئول كارى از مسلمانان باشد و مردی را بر یکی از کار ها مسئول کند و بداند به جای او کسی هست كه از او عالم تر است، او بخدا و رسول خدا و همه مؤمنان خیانت کرده. ♦️زیرا هدف از انتخاب مسئول پیشرفت و پیشبرد کار هست و مسئول نالایق نه تنها نمیتواند کار را پیش ببرد بلکه خسارات فراوان بخاطر عدم مدیریت،و عدم آگاهی به بیت المال وارد میکند. https://eitaa.com/joinchat/815333562Cf516a20880 ✅ شماره83☝️☝️
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
چرا پول بدیم به عرب ها بریم زیارت؟ چرا مدرسه نسازیم ثواب بیشتر ببریم؟ 👇👇👇 https://eitaa.com/joinchat/732430612C95848e19f9هم اکنون عضو شوید. 👆👆👆
ﺭﻭﺯﯼ ﺩﺯﺩی ﺑﺎ ﻳﻚ ﻧﺎﺑﻴﻨﺎ مقداری ﺁﻟﻮﭼﻪ ﺧﺮﻳﺪﻧﺪ. ﻗﺮﺍﺭ ﮔﺬﺍﺷﺘﻨﺪ ,ﺩﻭ ﺗﺎ ﺩﻭ ﺗﺎ ﺑﺨﻮﺭﻧﺪ ﺗﺎ تمام شود. ﻭﺳﻂ خوردن ﻧﺎﺑﻴﻨﺎ ﻣﭻ ﺩﺯﺩ را ﮔﺮﻓﺖ ﻭ ﺑﻪ ﺍﻭ ﮔﻔﺖ : ﻣﺮﺩﻙ، ﭼﺮﺍ ﺗﻮ ﻣﺸﺖ ﻣﺸﺖ ﻣﻴﺨﻮﺭﻱ؟ ﺩﺯﺩ ﮔﻔﺖ : ﺗﻮ ﮐﻪ ﮐﻮﺭﻱ ﺍﺯ ﻛﺠﺎ ﻣﺘﻮﺟﻪ ﺷﺪی ﻛﻪ ﻣﻦ ﻣﺸﺖ ﻣﺸﺖ ﻣﻴﺨﻮﺭﻡ؟ ﻧﺎﺑﻴﻨﺎ گفت: ﺍﺯ ﺁﻧﺠﺎ ﻛﻪ ﻣﻦﭼﻬﺎﺭ ﺗﺎ ﭼﻬﺎﺭ ﺗﺎ ﻣﻴﺨﻮﺭﻡ ﻭ ﺗﻮ ﺻﺪﺍﺕ ﺩﺭ ﻧﻤﻴﺎﺩ! 🔻بسیاری از انسان ها هر روز در حق دیگران ظلم میکنند، و احساس زرنگی میکنند و به وعده های خدا بر گرفتار شدن به عذاب اهمیت نمیدند،و چه بسا مسخره کنند و به ظلم خود نسبت به دیگران ادامه دهند. ♦️لذا حضرت برای امیدوار شدن مظلوم و اتمام حجت با ظالم فرمود: خداوند متعال مى فرمايد: به عزّت و جلالم سوگند كه از ظالم در دنيا و آخرت انتقام مى گيرم و از كسى هم كه مظلومى را ببيند و بتواند ياريش كند و نكند بى گمان انتقام مى گيرم. https://eitaa.com/joinchat/815333562Cf516a20880 ✅بین الصلات شماره84☝️☝️
ﻗﻠﻤﯽ ﺍﺯ ﻗﻠﻤﺪﺍﻥ ﻗﺎﺿﯽ ﺍﻓﺘﺎﺩ ﺷﺨﺼﯽ ﮐﻪ ﺁﻧﺠﺎ ﺣﻀﻮﺭ ﺩﺍﺷﺖ ﮔﻔﺖ : ﺟﻨﺎﺏ ﻗﺎﺿﯽ ﮐﻠﻨﮓ ﺧﻮﺩ ﺭﺍ ﺑﺮﺩﺍﺭﯾﺪ ﻗﺎﺿﯽ ﺧﺸﻤﮕﯿﻦ ﭘﺎﺳﺦ ﺩﺍﺩ : ﻣﺮﺩﮎ ﺍﯾﻦ ﻗﻠﻢ ﺍﺳﺖ ﻧﻪ ﮐﻠﻨﮓ ﺗﻮ ﻫﻨﻮﺯ ﮐﻠﻨﮓ ﻭ ﻗﻠﻢ ﺭﺍ ﻧمیشناسی ؟! ﻣﺮﺩ ﮔﻔﺖ : ﻫﺮ ﭼﻪ ﻫﺴﺖ ﺑﺎﺷﺪ ، ﺗﻮ ﺧﺎﻧﻪ ی ﻣﺮﺍ ﺑﺎ ﺁﻥ ﻭﯾﺮﺍﻥ ﮐﺮﺩﯼ .. 🔻اگر در جامعه ای عدالت برقرار نباشد و مردم حقشان پایمال شود، و طبقات ضعیف جامعه به حداقل رفاه و عدالت نرسیده باشند.و آه و ناله و نفرین طبقات ضعیف،به جای دعا ، خیرات هم دیگر شود؛ خیر و برکت در جامعه از بین میرود. 🔻 درخت برای اینکه بار بیشتر و با کیفیت دهد، نیاز به هرس، سم پاشی، آبیاری دارد.شکوفا و با برکت شدن جامعه نیاز به عدالت دارد. 🔻لذا حضرت فرمود: هنگامى كه به غير عدالت حكم كنند، بركت ها از بين مى روند. ♦️زیرا؛ اگر طعم عدالت از مشام مردم جامعه برود، مردم به جان یکدیگر می افتند. و بی عدالتی که در حق او شده است را سر شخص دیگر تلافی میکنند. https://eitaa.com/joinchat/815333562Cf516a20880 ✅بین الصلات شماره85☝️☝️
5_Dastan_Kafi_109924.mp3
2.25M
(عج) پسر مهزیار 20 بار به مکه رفته بود،یک سال از امام زمان ناراحت شد و قهر کرد و مکه نرفت؛بخاطر اینکه این همه سال یک بار توفیق دیدار حضرت را نداشته و.... (س) https://eitaa.com/joinchat/732430612C95848e19f9 ☝☝☝☝
روزی خان یک روستایی به خانه کدخدا می رود. ساززن آبادی پیش خان می آید و ساز عالی می زند. خان که خوشش آمده بود، وعده می دهد، سر خرمن که شد، یک خروار گندم به ساززن بدهد. ساززن خوشحال شد و تا زمان رسیدن خرمن روزشماری می کرد. سر خرمن که رسید خان برای برداشت محصول به روستا آمد و ساززن با خوشحالی پیش او رفت و بعد از عرض سلام یادآوری کرد که: من همان ساززن هستم که گفتید سرخرمن یک خروار گندم میدهم. خان خنده ای می کند و می گوید:« تو یک چیز زدی و خواندی، من خوشم آمد و لذت بردم ، من هم یک چیزی گفتم که تو خوشت بیاید و لذت ببری. 🔻از آن روز اگر کسی به یک نفر جهت راه انداختن کارش و یا چاپلوسی قولی بدهد ومعلوم شود که قصد عمل کردن به قولش را ندارد ضرب المثل« وعده سر خرمن دادن» استفاده میشود. 🔻انسان هر سخنی را که به زبان می آورد باید عمل کند. ♦️لذا حضرت فرمود: بى قرارى شبانه مردى در بسترش كه به او و عده اى داده ام، تا صبح شود و به مرادش برسد بيشتر از بى قرارى من در بسترم نيست. (زیرا که من بیشتر از او) جوش مى زنم که صبح شود و از دَين و و عده اى كه به او داده ام بيرون آيم. و (من بیشتر از او بی قرار هستم) از ترس اينكه مبادا مانعى پیش آید که باعث خُلف وعده شود؛ بخاطر اینکه خلف وعده از خصلت هاى كريمان نيست. https://eitaa.com/joinchat/815333562Cf516a20880 ✅ شماره86☝️☝️
ابوعلی سینا هنگام عبور از شهری ، جلوی قهوه خانه ای اسبش را بر درختی بست و مقداری کاه و یونجه جلوی اسبش ریخت و خودش نشست تا غذا بخورد. مردی آمد و خر خود را درکنار اسب ابوعلی سینا بست تا در خوردن کاه شریک او شود و خودش هم آمد در کنار ابوعلی سینا نشست . شیخ گفت : خر را پهلوی اسب من نبند،زیرا؛خر تو از کاه و یونجه او می خورد و اسب هم به خرت لگد میزند و پایش را می شکند. مردسخن شیخ را نشنیده گرفت به روی خودش نیاورد. ناگاه اسب لگدی زد و پای خر را لنگ کرد. مرد گفت : اسب تو خر مرا لنگ کرد و باید خسارت دهی. شیخ ساکت شد و خود را به لال بودن زد و جواب نداد. صاحب خر،شیخ را نزد قاضی برد. قاضی سوال کرد که چه شده؟ اما ابوعلی سینا که خود را به لال بودن زده بود ،هیچ چیز نگفت. قاضی به صاحب خر گفت : این مرد لال است؟ روستایی گفت:این لال نیست بلکه خود را به لال بودن زده تا اینکه تاوان خر مرا ندهد، قبل از این اتفاق با من حرف میزد! قاضی پرسید: به تو چه گفت؟ صاحب خر گفت: او به من گفت خر را پهلوی اسب من نبند که لگد میزند و پای خرت را می شکند . قاضی خندید و بر دانش ابو علی سینا آفرین گفت. قاضی به ابوعلی سینا گفت حکمت حرف نزدنت پس چنین بود. ابوعلی سینا جوابی داد که از آن به بعد درزبان فارسب به مثل تبدیل شد :«جواب ابلهان خاموشی ست» ♦️لذا حضرت فرمود: انسان ها، مخصوصا افراد مومن باید این خصلت را داشته باشند، که نصیحت،هشدار و خیرخواهی دیگران را قبول کنند.اگر قبول نکنند،به جای پیشرفت ضرر و تاوان زیادی میدهند. https://eitaa.com/joinchat/815333562Cf516a20880 ✅شماره 87☝️☝️