eitaa logo
ویتامین سیاسی
5.5هزار دنبال‌کننده
90.9هزار عکس
114.6هزار ویدیو
3.7هزار فایل
امام خامنه ای (مدظله العالی) : چیزی که قدرتمندترین آدم تاریخ ،امیرالمومنین (ع) را آنگونه مظلوم کرد،نبودن تحلیل سیاسی در مردم بود و الا همه مردم که بی دین نبودن ؛ تحلیل سیاسی نداشتند- ۷۲/۸/۱۲ رهبر انقلاب : جهاد تبیین یک فریضه قطعی ، فوری ... ۱۴۰۰/۱۱/۱۹
مشاهده در ایتا
دانلود
⛔️ پلاکارد استخر فرح و آنچه باید از اصلاح‌طلبان بیاموزیم 🔻یک هفته‌ای را همه درگیر موضوع پلاکارد یک طلبه و استخر فرح و آنچه تهدید رییس‌جمهور جا انداخته شد، بودند و هنوز هم هستند. چرا؟ آیا واقعاً موضوع مهم و فراگیری بود؟ این رییس‌ جمهور مگر همانی نیست که جمعی از مردم را صرفاً به دلیل آنکه مخالف فتح‌الفتوح بودن برجامش بودند، به جهنم حواله داد؟ به جهنم حواله دادن بخشی از ملت خوب بود و به استخر فرح حواله دادن روحانی بد شد؟ این ادبیات در شان طلبه‌ی حزب اللهی نیست، اما حامیان روحانی چرا ناراحت‌اند که یک نفر با ادبیات خود روحانی با او صحبت کرده است؟! از طرفی، شعار نوشته‌ی روی پلاکارد تهدید به قتل کسی نیست؛ نفرین است؛ آرزوی مرگ برای رییس‌جمهور است. من بیان آرزوی مرگ برای مخالف سیاسی را نمی‌پسندم، ولی چسباندن برچسب تهدید به آن را ناشی از عملیات روانی و هیاهوی ژورنالیستی حرفه‌ای اصلاح‌طلبان می‌دانم. 🔻از این تندروی‌ها زیاد است که البته انعکاس ادبیات خود روحانی‌ست؛ پس چرا این پلاکارد که پس از دقایقی هم جمع شده، ناگاه تا این حد پررنگ می‌شود؟ جواب آن است که دیده می‌شود، چون اصلاح‌طلبان اراده کرده‌اند که دیده شود؛ و قریب به اتفاق موضوعاتی که جریان اصلاحات اراده می‌کند که دیده بشوند، دیده می‌شوند. چرا؟ چون کار هماهنگ رسانه‌ای بلد هستند؛ می‌توانند به خوبی یک موج بسازنند و خواسته‌های خود را روی آن پیش ببرند. 🔻رسانه‌های اصلاح‌طلب عکس را همراه با تحلیل خودشان پخش کردند که رییس‌جمهور توسط یک حزب‌اللهی تهدید به قتل شده است. تصویر پلاکارد مذکور را مکرر منتشر کردند. همه‌ی ظرفیت رسانه‌ای‌شان را به میدان آوردند و پلاکارد ساده‌ی یک طلبه‌ی ساده‌تر شد موضوع رسانه‌ها... 🔻نمایندگان مجلس‌شان مصاحبه کردند و علیه پلاکارد مذکور موضع گرفتند... فعالان سیاسی برایش یادداشت نوشتند... فعالان حقوقی شعار مربوطه را تهدید به قتل دانسته و جرم انگاری کردند... فعالان مجازی فضای شبکه‌های اجتماعی را دست گرفتند... بی‌بی‌سی هم همراه‌شان شد... یکی می‌گفت قوه قضاییه باید وارد عمل شود؛ دیگری می‌گفت شورای عالی امنیت ملی چرا تشکیل جلسه نمی‌دهد؛ دیگری برائت حوزه را مطالبه می‌کرد؛ حتی از نوشته‌ی روی دسته‌ی پلاکارد مذکور هم که نوشته‌ی خاصی نبود و امر معمول یک تجمع بود که پلاکاردها از قبل آماده شود، کلی رمزگشایی کردند؛ یک تقسیم کار حرفه‌ای و یک عملیات رسانه‌ای و فضاسازی عالی. آنقدر که کم‌کم طرف مقابل هم با خودش گفت نکند فکر کنند ما با این طلبه موافقیم و برایمان بد بشود! پس محکومیت توسط این‌ طرفی‌ها هم شروع شد. این میانه یکی از مراجع معظم تقلید هم در یک اشتباه فاحش محاسباتی نه تنها آنچه را که تهدید به قتل رییس‌جمهور نامیده می‌شد، محکوم کرد، بلکه به سخنران مراسم هم به دلیل انتقاد به حوزه اعتراض کرد، بی آنکه اصلاً مخاطب آن سخنرانی باشد و در اقدامی نادرست پای سپاه را هم وسط کشید تا معرکه‌ی ساختگی که اصلاح‌طلبان درست کرده‌اند، شکل واقعی‌تری به خود بگیرد. این میانه سادگی جریان حزب‌الله شکل دیگری گرفت و فکر کردند مراجع تقلید موضوع دعوا هستند و به دفاع از سخنران، به مراجع تاختند! 🔻بزرگ‌نمایی اصلاح‌طلبان از کوچکترین اشتباهات رقبا، تسلیم شدن طرف مقابل برابر موج سازی و اعلام برائت خود، پاسِ گل دادن‌های ناشی از اشتباهات محاسباتی، موضوعیت پیدا کردن موضوعی فرعی و فراموشی موضوع اصلی و چهره سازی منفی از مخالفان اصلاحات و دولت؛ این روند و هدف همیشگی این موج سازی‌هاست. 🔻لذا موجی ساخته شد تا به این اهداف برسد: اولاً تجمع طلاب با موضوع اعتراض به وضعیت اقتصادی،می‌توانست نگاه کذایی دوری روحانیت از مردم‌ را ترمیم کند. اصلاح‌طلبان با بزرگ‌نمایی یک حاشیه‌ی کوچک از تجمع، چنین اتفاقی را در نطفه خفه کردند. دوم هدف بلندمدتی که حداقل از ۲۰ سال پیش پیگیری شده، ساختن یک چهره‌ی تندرو از جریان ارزشی و مخالفان اصلاح‌طلبان بود که تا حد زیادی هم در همه‌ی این سال‌ها موفق شده‌اند. سوم هم تبدیل دولت از جایگاه مجرم در بهم ریختگی اقتصادی، به مظلومی که تهدید به قتل شده تا بار فشار افکار عمومی را کم کند. 📍حال نگاهی به موضع گیری‌هایتان در مقابل این موج بیندازید؛ ببینید کجای این موج بودید و آیا تکه‌ای از این پازل اصلاح طلبان را ناخودآگاه تکمیل کرده‌اید یا خیر. 📍کافی بود ما مقهور این موج سازی نشویم و به جای یک پلاکارد، در مورد کل مراسم و موضوعِ همراهی طلاب با دغدغه‌های معیشتی مردم بنویسیم. کافی بود ما در برابر موج کذایی آنها، موج واقعی خودمان را و موضوع خودمان را بسازیم و موضوع آنها را هم بایکوت کنیم. مع‌الاسف نه موج سازی بلدیم و نه بایکوت یک موج را؛ و باید هر دو را از اصلاح‌طلبان یاد بگیریم... ✍
▪️چله‌ی داغ، چله‌ی امید 🔻نحسی ۱۳ خرافه است، اما تلخی ۱۳ دی دیگر تا همیشه ماندنی است. یک جمعه، از همان جمعه‌هایی که پر از امیدِ آمدن منجی است، بیدار می‌شوی و با تعجب از حجم بالای پیامک‌های دریافتی، میان همه آنها، پیامک خبری سایت رهبری را باز می‌کنی که ببینی صبح روز تعطیل چه خبر شده که آقا پیام داده‌اند. می‌خوانی، نه یک بار، مکرر می‌خوانی و باز فکر می‌کنی اشتباه دیده‌ای و شاید اصلاً تشابه اسمی است؛ حتی سریع یک جست‌وجوی ذهنی می‌کنی که شاید کسی دیگر را به نام قاسم سلیمانی بشناسی که رهبری برای شهادتش پیام تسلیت داده باشد! واقعیت، اما تلخ‌تر از باور‌های ذهنی ماست: «ملّت عزیز ایران! سردار بزرگ و پرافتخار اسلام آسمانی شد. دیشب ارواح طیبه شهیدان، روح مطهّر قاسم سلیمانی را در آغوش گرفتند.» دنیا انگار تمام می‌شود. اشکی در کار نیست؛ نفس بالا نمی‌آید، چه رسد به ریختن اشک؛ وجودمان می‌ریزد، اشک نیست، ناگاه آب می‌شویم! 🔻هنوز نرفته، دلتنگ می‌شویم. یکی از اعضای نیروی قدس می‌گفت چندی پیش حاج قاسم در جلسه‌ای گفت حاضرم هزار بار در عراق شهید شوم، ولی در ایران نه... روحت شاد سردار؛ ایران امن است؛ امنِ امن، امن و ایستاده و سربلند و... دلتنگ؛ تو بی ما چگونه‌ای؟ 🔻رزمندگان بسیاری که در دفاع مقدس هشت ساله شهید نشدند، در همه سال‌های پس از جنگ، حس حسرت و خسران داشتند؛ دروازه شهادت باز بود و نرفته بودند. حاج قاسم سلیمانی، اما نشان داد که به جای حسرت می‌توان کاری کرد که معادله‌ها تغییر کند و سال به سال و عملیات به عملیات، بیشتر رو به آسمان قد کشید. او البته در دهه پایانی حیات دنیایی‌اش، فقط رو به آسمان قد نکشید؛ در دنیا هم خودش را به مردم شناساند. از گمنامی به شهرت و محبوبیت رسید. انگار خدا بنده صالحش را روی دست بلند کرد، به ملت‌های مختلف و از جمله خود مردم ایران که او را نمی‌شناختند، شناساند و عزت و محبوبیت به او بخشید و بعد، او را از ما گرفت. چنانکه گویی بی دادن آزمون در داغ او، زندگی‌مان نمی‌گذشت! قاسم سلیمانی شیشه عطری بود که خدا در دهه پایانی عمر او مقابل مردم عیانش کرد. پیش از آن، مردم عطر امنیت را حس می‌کردند، اما او را نمی‌شناختند. نبرد با تکفیری‌ها او را چهره کرد و مردم دانستند این عطر از کجاست. 🔻از برکات خون او شاید یکی هم ملموس کردن تصویری بود که ما از شقاوت و خباثت دشمن در ذهن داریم. دولت امریکا توانش را نداشت، وگرنه وقتی رضایت آن‌ها و شادی نیرو‌های عرب‌زبان و فارس زبان‌شان از ترور حاج قاسم را دیدم، جلوی چشمم هلهله‌ی سپاه یزید از کشتن امام مسلمین جان گرفت. وقتی توهین رئیس‌جمهور امریکا به قاسم سلیمانی را دیدم، فهمیدم چگونه یزید در کاخ خود به بازماندگان عاشورا توهین می‌کرد. ترامپ توانش را نداشت، آنچنان که قدرت جنگ رو در رو با سردار ما را نداشت، وگرنه سر سردار را روی سر نیزه در خیابان‌های نیویورک می‌چرخاند و نیرو‌های برانداز و فارسی‌زبان وزارت خارجه امریکا هم دور آن شادمانی می‌کردند. فقط امام حسین علیه‌السلام نیست که نسل خودش و یارانش تا امروز ادامه یافته، یزیدیان هم امتداد داشته‌اند. 🔻دیدم علمدارمان را زدند و دست و انگشترش یک سو جدا افتاده و زنده ماندم. دیدم پیکر پاره پاره‌اش شهر به شهر از عراق تا ایران، حرم به حرم، از نجف تا مشهد، روی دل‌های ایرانی و غیرایرانی تشییع شد و زنده ماندم. صفحه صفحه گزارش از ترور او، از وداع امت مقاومت با او نوشتم و با هر سطر اشک ریختم و زنده ماندم. الله اکبر گفتم و بغضم شکست و پشت سر رهبر، نماز خداحافظی از سردار خواندم و همراه رهبر سه بار شهادت دادم که «جز خیر از او نمی‌دانم» و با بغض شکسته رهبر هزارباره شکستم و اشک ریختم و... زنده ماندم؛ من را به سخت جانی خود این گمان نبود! ما چگونه پس از این داغ زنده ماندیم؟ 🔻شاید زنده مانده‌ایم که پایان ماجرا را ببینیم؛ حمله به لانه‌ی امریکایی‌ها در عین‌الاسد؟ نه، عین‌الاسد پایان ماجرا نیست. در عین‌الاسد انتقام سردار انجام نشد، صرفاً آغاز شد... پایان ماجرا هنوز مانده است: «وقتی نظامیان امریکایی که عمودی به منطقه آمده‌اند، افقی بازگشتند، ترامپ خواهد فهمید چه کرده و انتخابات را هم خواهد باخت. پاسخ به خون قاسم سلیمانی و ابومهدی اخراج کل نیرو‌های امریکایی از منطقه ما باید باشد.» و «پیروزی قطعی در انتظار مجاهدان این راه مبارک است.» این چله‌ی امید ماست؛ مایی که برکت خون شهید را ۱۴۰۰ سال است به چشم دیده‌ایم. فردای آزادِ غرب آسیا، پایان ماجراست. جایی که غرب تازه درمی‌یابد آنچه تاکنون در باب نحوست عدد ۱۳ به آن باور داشته، صرفاً یک خرافه و سوءتفاهم بوده و بدیمنی برای غرب، تازه از سیزدهمین روز زمستان نود و هشت آغاز شده است. چهلم سردار حاج قاسم سلیمانی پی‌نوشت:دو عبارت داخل گیومه‌ی بند آخر، اولی از سید حسن نصرالله و دومی از پیام آقاست. 📝 @tahlile_siasi
🔴 ولایتمداری یا خرج از رهبری؟ 👤 🔹 او امین رهبر است... رهبری او را تایید کرده است... لیست وزرا را پیش رهبری برده‌اند... اگر رهبری تایید کند، مجلس تایید خواهد کرد... 🔸 این‌ها نامش ولایتمداری نیست. چارچوب ولایتمداری، چارچوب روشنی است، گرچه موضوعات آن نامحدود باشد. این چارچوب روشن وقتی در قالب عملکرد رسمی و قانونی مقامات سیاسی قرار می‌گیرد، وضوح بیشتر می‌یابد و کسی انتظار ندارد افراد در جایی که حکم ولی‌فقیه -کتبی یا شفاهی- وجود ندارد یا دلیلی دیده نشده که اعلام شود، مطیع ولایت باشند. ✅ از قضا حضرت آیت‌الله خامنه‌ای نشان داده‌اند انسان صریحی هستند. اهل قربانی کردن مصالح کشور نیستند و دچار رودربایستی نمی‌شوند. جایی که مخالف معاون اولی یک فرد حاشیه‌ساز در دولت محمود احمدی‌نژاد بودند یا زمانی که نظرشان بر عدم تغییر وزیر اطلاعات بود یا مخالفتی با وزارت شخصی دیگر داشتند، بیان کردند و پای حرف‌شان هم ایستادند. اما چند نکته در حواشی معرفی وزرای دولت سیزدهم و جلسات جاری رای اعتماد در مجلس وجود دارد: 1️⃣ آنکه رهبری در مورد وزرایی خرج شدند که نه نظر روشنی از ایشان وجود داشت و نه جزو این وزرای مربوطه بودند؛ همچون خرج رئیس جمهور از رهبری برای گزینه وزارت تعاون که گفته شد امین رهبری است. 2️⃣ آنکه روشن نیست که ایشان در مورد گزینه پیشنهادی وزیر اطلاعات نظری داشته‌اند، تاییدی کرده‌اند یا خیر؛ و دو نقل متفاوت وجود دارد. محمدباقر قالیباف می‌گوید که: «رئیس‌جمهور گفت من وزرای امنیتی و سیاست خارجی را خدمت حضرت آقا معرفی کردم و ایشان موافقت کردند. در همه دولت‌های گذشته هم اینگونه بوده است.» اما نمایندگان مخالف وزیر اطلاعات نظر دیگری داشتند و حسین میرزایی، نماینده اصفهان گفته: «از رئیس جمهور سوال شد، اعلام کرد رهبری در مورد وزیر پیشنهادی اطلاعات نظر خاصی نداشته است.» 3️⃣ آنکه نظر موافق رهبری نسبت به یک وزیر پیشنهادی نافی اختیار نماینده مجلس برای دادن رای مخالف به آن وزیر نیست. قالیباف می‌گوید در همه دولت‌ها رهبری وزیر اطلاعات را تایید می‌کرده‌اند، با توجه به آنکه در همه این دوره‌ها، وزیر اطلاعات‌های مختلف مخالفانی جدی در مجلس داشته‌اند، روشن است که کسی انتظار ندارد نمایندگان با گزینه مورد موافقت رهبری مخالفت نکنند. وگرنه چه نیازی بود وزیر اطلاعات به مجلس معرفی شود؟ 4️⃣ آنکه «من با وزارت فلانی موافقم» با «فلانی باید وزیر شود» با «من با وزارت فلانی مخالفتی ندارم» هر کدام معانی متفاوتی دارد. در گذشته گفته می‌شد رهبری صرفاً اگر مخالف باشند، در مورد وزیر اطلاعات نظر می‌دهند. ✅ صاحب این قلم چندان حجت الاسلام خطیب را نمی‌شناسد که تعصبی در حمایت یا کینه‌ای در مخالفت با او داشته باشد؛ اما معتقدم تجربه 4 دهه کار اطلاعاتی و امنیتی و نیز بررسی برنامه‌ها و مواضع او بر محور عقل و تخصصی که لازمه نمایندگی مجلس است، برای ارائه نظر مثبت و منفی در مورد او کفایت می‌کند و نیازی نیست رئیس جمهور یا نمایندگان مجلس، پای ولی فقیه را به حیطه انجام وظایف و اختیارات قانونی خود باز کنند. آن سو مظلوم نمایی نمایندگان مخالف هم وجهی ندارد. فرصت کافی برای ابراز مخالفت داشتند و این همه مانور روی اینکه رهبری نظری نداده‌اند، جز بحثی جدلی نبود. طبعاً اگر کسی از نظر رهبری در موضوعی مطلع شد و نظر ایشان برایش حجت بود، نباید مخالفت کند، اما مجلسی که رهبری می‌خواهند، بعید است این باشد که فلان نماینده مخالف گزینه وزارت اطلاعات می‌گوید که «اگر رهبری فردی را تأیید کند مجلس یکپارچه تأیید خواهد کرد...» اگر قرار بود وزرا صرفاً با تایید رهبری انتخاب شوند و بعد از تایید ایشان، کسی مخالفت نکند، اصلاً چرا لیست وزرا به مجلس ارائه می‌شود؟ 💢 گاه رهبری نظری می‌دهند و ما خود را ملزم می‌دانیم که عمل و نظرمان بر آن منطبق باشد و یا حداقل مخالف برنامه و نظر ولی فقیه اقدام و اعلام موضع علنی نکنیم؛ گاه هم ما نظری و عملی داریم و برای اثبات آن دنبال تطبیق نظر رهبری –بأی نحو کان- با نظر و عمل خودمان می‌گردیم. اولی ولایتمداری است، دومی خرج از رهبری. گاه ما در جایی که قانون و شرع هم می‌گوید می‌توانیم نظری مخالف رهبری داشته باشیم، خود را ملزم به اطاعت از ایشان می‌کنیم، هزینه‌اش را هم می‌دهیم و وقتی مخالفتی با ما شد، نمی‌گوییم چون رهبری گفته، انجام دادم؛ گاه هم برای آنکه خودمان هزینه ندهیم، سریع می‌گوییم رهبر گفته و موج مخالفت‌ها را سمت ایشان می‌بریم. اولی ولایتمداری است، دومی خرج از رهبری. این دوگانه‌ها را جای همدیگر جا نزنیم. 🇮🇷 کانال ویتامین سیاسی 💯 🆔 https://eitaa.com/Vitaminsiyasi