#ماه_رمضان
خدایا مرا در این ماه بخاطر نزدیک شدن
به نافرمانیات، با تازیانههای انتقامت
عذاب مکن،
و از موجبات خشمت دورم بدار،
به فضل و عطایت،
ای نهایت آرزویِ مشتاقان🤍
دعایروزششمماهرمضان🌱
یـاد بـگـیـریــم شـاد زنـدگــے کـنـیـم♡ـ٨ـﮩـ۸ـﮩ♡
@vlog_ir
-إِلهِى مَنِ الَّذِى نَزَلَ بِكَ مُلْتَمِساً قِراكَ
فَما قَرَيْتَهُ؟
وَمَنِ الَّذِى أَناخَ بِبابِكَ مُرْتَجِياً نَداكَ
فَما أَوْلَيْتَهُ؟
+خدای من کیست که بر آستانت وارد شده
و درخواست مهمانی کرده باشد و تو از او
پذیرایی نکرده باشی؟
و کیست که مرکب حاجت را با امید به سخاوتت
به درگاهت خوابانده باشد و تو احسانش
ننموده باشی؟💚
@vlog_ir
عاشقانه ای برای زندگی
از زبان نغمه: با سردرد شدیدی که داشتم بزور چشمامو باز کردم اول همه چیزو تار میدیدم چند بار محکم پلک
با صدای اون مرد به خودم اومدم گفت پس بالاخره به هوش اومدین حالتون بهتره؟ خودمو جمع و جور کردم و گفتم: س...سلام. بله بهترم
پشت سرش خدیجه با یک سینی اومد داخل اتاق گفت: دخترم این آقا شوهرمنه. آقا ید الله راستی شما آخر نگفتی اسمت چیه؟ گفتم:اسمم نغمه است میشه بگین الان اینجا کجاست؟ یعنی چه روستاییه؟ گفت: اینجا گلیرده. تو مال کدوم روستا هستی؟
گفتم خلخال خیلی از اینجا دوره؟ آقا ید الله که تا اون موقع ساکت بود گفت نه خیلی زیاد. فقط لطفا بگو اون وقت شب تو اون جنگل چیکار میکردی؟ از خونت فراری هستی؟؟ با تعجب گفتم نه معلومه که نه چرا باید از خونه فراری باشم؟ خدیجه گفت آخه نغمه جان اگر اون شب منو آقا يد الله حسب اتفاق اونجا نبودیم خوراک حيوانات وحشی میشدی منوآقا ید الله اون شب با گاریمون تو جاده بودیم همیشه از اون راه رفت و آمد میکردیم ولی هیچوقت به شب نمیخوردیم تا پریشب که چرخ گاری خراب شد.منکه داشتم سکته میکردم خدا میدونه چقدر سر این آقا يد الله غر زدم اون جاده تو تاریکی واقعا وحشتناک و خطرناک بالاخره بعد چند ساعت چرخ گاری درست شد که آماده حرکت بودیم متوجه شدم یک چیزی داره به طرفمون میدوه اینقدر ترسیده بودم که حد نداشت تو اون تاریکی که نمی دیدم.فکر کردم گرگی،خرسی شغالی باشه آقا یداله رو صدا کردم که سوار گاری بشیم و بریم ولی قبل از اینکه حرکت کنیم آقا یداله فهمید اونی که به طرفمون میدوه یک زنه فکر کردیم تو هم ما رو دیدی ولی محکم به گاری برخورد کردی و افتادی زمین. آقا یداله اومد کمکت کنه که من دیدم یک گرگ با سرعت داره به طرفتون میاد بازم شانسمون گرفت تفنگ یداله همراهش بود سریع گرفتمش و به طرف گرگ شلیک کردم اگر اون تفنگ نبود هر سه الان تو شکم گرگ بودیم. بعدش خیلی سریع تورو گذاشتیم تو گاری و آوردیمت اینجا با شنیدن اون حرفها مو به تنم سیخ شده بود مگه گناه من چی بود که باید اون همه عذاب می کشیدم...
https://eitaa.com/joinchat/2160263385C70b5bf0bff
به کویت آمدیم و آرزوی ما نشد حاصل
ز کویت میرویم اینک، هزاران آرزو با ما
@vlog_ir
«عزیز من! خوشبختی، نامهیی نیست که یک روز، نامهرسانی، زنگ درِ خانهات را بزند و آن را به دستهای منتظر تو بسپارد. خوشبختی، ساختن عروسک کوچکیست از یک تکّه خمیر نرم شکلْپذیر.. به همین سادگی؛»
@vlog_ir
36.09M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
درد فراق را به کدامین مطب برم؟
رفع غم حبیب که کار طبیب نیست🌱
@vlog_ir
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
#سیاست_زنانه
اینطوری خودت و تو دل خانواده شوهرت جا بده🫣🤭❤️
یـاد بـگـیـریــم شـاد زنـدگــے کـنـیـم♡ـ٨ـﮩـ۸ـﮩ♡
@vlog_ir
گاه گاهی که دلم میگیرد به خودم میگویم: در دیاری که پر از دیوار است، به کُجا باید رفت؟ به که باید پیوست؟ به که باید دل بست؟🌱
@vlog_ir
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
چنین دلدادگی کارِ من و این عمرِ کوته نیست!
هزاران سال پیش از بودنم دل بستهات بودم...🌱
@vlog_ir
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
#عقد_آسمانی
چرا آیینه جلوی عروس و داماد میذارن؟!
یـاد بـگـیـریــم شـاد زنـدگــے کـنـیـم♡ـ٨ـﮩـ۸ـﮩ♡
@vlog_ir
نه غزل نوشته بودم نه ترانهای سرودم
که به حرمت سکوتم، تو به دیدنم بیائی
نه سراغ من گرفتی، نه سخن به نامه گفتی
به همان بهانهای که، نشنیدهای ندائی🌱
@vlog_ir
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
#عشق_مذهبی
خلاصه که آرزو میکنم به کسی مبتلا شوید که بوی خدا بدهد🌿
یـاد بـگـیـریــم شـاد زنـدگــے کـنـیـم♡ـ٨ـﮩـ۸ـﮩ♡
@vlog_ir
بخشیدهام او را به رقیب و نتوان گفت:
از آن چه به روزِ منِ بخشنده گذشته...🌱
@vlog_ir
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
هرچه به گِرد خویشتن مینگرم درین چمن
آینهی ضمیر من جز تو نمیدهد نشان ♥️
@vlog_ir
49.85M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
#آشپزی
مواد لازمش ایناس 👇کرفس متوسط : ۲ بوته
پیاز متوسط ۲ عدد
گوشت : ۲۵۰ گرم
نمک فلفل ادویه قطعا به میزان لازم😉
لوبیا چیتی آبپز شده : ۴ ملاقه البته بسته بخودتون داره کم یا زیاد کردنش
لیمو عمانی : ۳ عدد
نعنا خشک : ۵ ق غ
جعفری : ۱/۳ میزان نعنا جعفری میزاریم یعنی نسبت ۳به ۱
✅ نکته مهم:
۱- من از دوتا بوته کرفس فقط ساقه یکی از کرفسها رو با برگ ۲ تا کرفس ریز خرد کردم
۱- برای بهتر سرخ شدن و خشک نشدن سبزی موقع سرخ شدن از شعله پخش کن و شعله خیلی ملایم استفاده میکنم.
۳- من از لوبیا چیتی پخته استفاده میکنم چون اینطور خورشت لعاب و طعم بهتری پیدا میکنه
۴- اگه میپرسید لوبیا چیتی پخته توی خورشت له نمیشه؟ باید بگم خیر به هیچ عنوان چون قرار نیست مرتب هم بخوره بلکه شعله رو ملایم و اجازه میدیم پخته بشه تا جا بیفته.
یـاد بـگـیـریــم شـاد زنـدگــے کـنـیـم♡ـ٨ـﮩـ۸ـﮩ♡
@vlog_ir
کسی که خیانت میکنه یعنی توی تمام اون لحظه هایی که در حال خیانت بوده بارها بارها وقت داشته فکر کنه،کلی فکر کرده که چه دروغ هایی به تو بگه،کلی فک که هرچیزی و چجوری ازت پنهان کنه،میخوام بگم که این از ذات خراب میاد و ذات خراب درست شدنی نیست به هیچ وجه، اون تایم و انرژی ای رو که واسه خیانت کردن گذاشته رو میتونست روی رابطه ش بزاره و رابطشو درست کنه نه اینکه با خیانت صورت مسئله رو پاک کنه✍️
@vlog_ir
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
#به_وقت_عاشقی
سپاس خدای را که غیر او را نمیخوانم،
که اگر غیر او را میخواندم دعایم را
مستجاب نمیکرد..🩵
یـاد بـگـیـریــم شـاد زنـدگــے کـنـیـم♡ـ٨ـﮩـ۸ـﮩ♡
@vlog_ir
-إِلهِى ظَلِّلْ عَلى ذُنُوبِى غَمامَ رَحْمَتِكَ،و أَرْسِلْ
عَلى عُيُوبِى سَحابَ رَأْفَتِكَ؛
إِلهِى هَلْ يَرْجِعُ الْعَبْدُ الْآبِقُ إِلّا إِلى مَوْلاهُ؟..
+خدایا! سایهی رحمتت را بر گناهانم بینداز
و ابر مهربانیات را بهسوی عیبهایم
گسیل کن..
خدایا! آیا بردهی فراری جز به جانب
مولایش باز میگردد؟🤍
@vlog_ir
عاشقانه ای برای زندگی
با صدای اون مرد به خودم اومدم گفت پس بالاخره به هوش اومدین حالتون بهتره؟ خودمو جمع و جور کردم و گفتم
مرگ دقیقا از بیخ گوشم رد شده بود. اگر خوراک اون گرگ میشدم چی؟ کی میخواست حقمو از خانم بزرگ بگیره با تمام وجود ازش متنفر بودم حتی خیلی بیشتر از عالیه صدای آقا الله يد منو به خودم آورد گفت: خدیجه همه چیزو برات تعریف کرد تو نمیخوای بگی چرا اون وقت شب تو جنگل ویرون بودی سرمو انداختم پایین و قطره اشکی که داشت روی گونم سر میخورد با دستم پاک کردم خدیجه گفت باشه اگه نمیخوای نگو بیا غذاتو بخور تا سرد نشده گفتم هووم منو آورد تو اون جنگل لعنتی خدیجه گفت: وای ، یعنی تورو از قصد تو جنگل رها کرد؟ چه دوره زمونه ای شده گفتم نه ولم نکرد. وقتی فهمید بچه دارم منو برد تو اون جنگل ، خونه یک خانم به اسم باجی هم اونجا بود.میخواست بچمو سقط کنه که من فرار کردم و تو جنگل گم شدم.من همسر سوم خان هستم خدیجه زد رو دستش و گفت وای بمیرم برات. دختر بیچاره بمیرم برات که با این سن کم افتادی دست یک هووی بد ذات الان خانوادت چه حالی دارن ای وای سعی کن زودتر خوب بشی تا دوباره برگردی پیششون الانم بيا غذاتو ..بخور........ سه روز بعد که حالم بهتر شده بود به اصرار خودم راهی خلخال شدیم. تو راه همش به این فکر میکردم خانم بزرگ با دیدن من چه حالی میشه . تصمیم گرفتم سیر پیاز ماجرا رو برای خان تعریف کنم و دیگه با سکوت احمقانم به خانم بزرگ میدون ندم بالاخره رسیدیم دم در خونه خیلی از خونه و آدماش بدم میومد ولی این همون خونه ای بود که با لباس سفید واردش شدم و باید با لباس سفید ازش بیرون میومدم خدیجه کمکم کرد پیاده بشم ، نرگس، هیزم به دست داشت وارد خونه میشد.با دیدن من هم خیلی خوشحال شد و هم متعجب هیزم ها از دستش افتاد و اومد طرفم گفت خانم جان حالت خوبه؟ سلامتی؟ گفتم خوبم نرگس جان گفت نمیدونی تو این چند روز که نبودی چه بلاهایی به سر این خونه و آدماش اومد.حالا بیا داخل من برم به همه بگم تو اومدی با کمک خدیجه وارد خونه شدم همه از دیدنم خوشحال بودن بعد از چند دقیقه خان از اتاقش اومد بیرون با عجله اومد طرفم . حلقه اشکی که تو چشماش بود بهم دلگرمی داد که براش اهمیت دارم ومهمم قبل از اینکه کسی حرفی بزنه، خدیجه گفت: خیلی ببخشید که این حرفو میزنم ولی آخه خدارو خوش میاد بچه به این سن و سال رو میسپارین دست هووش که هر بلائی بخواد به سرش بیاره؟ خان نیم نگاهی بهش انداخت و گفت: شما احتمالا همون کسانی هستین که جون نغمه رو نجات دادین يد الله گفت: وظیفه بود آقا هر کسی به جای ما بود اینکه رو میکرد خان گفت: خیلی ازتون ممنونم هرچی بخوایین بهتون میدم خدیجه گفت شما به ما رعيتها خیلی لطف دارین خان ولی ما هیچی نمیخواییم.........
https://eitaa.com/joinchat/2160263385C70b5bf0bff
نه آنقدر نزدیک است که قلب آرام گیرد
و نه آنقدر دور که رشتههای امید پاره شود.
@vlog_ir
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
چه خواهش ها در اين خاموشیِ گوياست، نشنيدی؟
تو هم چيزی بگو، چشم و دلت گوش و زبان دارد
@vlog_ir
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
#زندگی_مشترک
زندگیِ مشترک تعارض دارد، اختلاف دارد، اما تضاد ممنوع!
یـاد بـگـیـریــم شـاد زنـدگــے کـنـیـم♡ـ٨ـﮩـ۸ـﮩ♡
@vlog_ir
نگذار کسی بداند ما...
چه جوری همدیگر را دوست داریم
نگذار کسی بفهمد عشق یعنی چه؟
خب؟
این چیزها فقط مال من و توست!
@vlog_ir
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
#خانه_داری #ترفند
یک ترفند راحت برای خوشبو کردن خونه🤗
میتونید از چندتادونه میخک هم داخلش استفاده کنید.
یـاد بـگـیـریــم شـاد زنـدگــے کـنـیـم♡ـ٨ـﮩـ۸ـﮩ♡
@vlog_ir