eitaa logo
عاشقانه ای برای زندگی
22.3هزار دنبال‌کننده
3.8هزار عکس
12هزار ویدیو
2 فایل
عاشقانه ای برای زندگی‌....... تو این‌کانال حرف های دم گوشی بانوان زده میشه آقایون لف بدن مجبور به ریمو نشم **یاد بگیریم شاد زندگی کنیم** ❤️❤️ 🦄🌱 از آشنایی هاتون برام بگین @M_dkhsh https://eitaa.com/joinchat/2160263385C70b5bf0bff
مشاهده در ایتا
دانلود
عاشقانه ای برای زندگی
دیگر نمی‌خواستم دنبال سعد #آواره شوم که روی شانه سالمم تقلاّ می‌کردم بلکه بتوانم بنشینم و مقابل چشم
از حیاط خانه که خارج شدیم، مصطفی با همان لحن محکم شروع کرد :«ببخشید زود بیدارتون کردم، اکثر راه‌های منتهی به شهر داره بسته میشه، باید تا هوا روشن نشده بزنیم بیرون!» از طنین ترسناک کلماتش دوباره جام در جانم پیمانه شد و سعد انگار نمی‌شنید مصطفی چه می‌گوید که در حال و هوای خودش زیر گوشم زمزمه کرد :«نازنین! هر کاری کردم بهم اعتماد کن!» مات چشمانش شده و می‌دیدم دوباره از نگاهش می‌بارد که مصطفی از آیینه نگاهی به سعد کرد و با صدایی گرفته ادامه داد :«دیشب از بیمارستان یه بسته آنتی‌بیوتیک گرفتم که تا همراه‌تون باشه.» و همزمان از جیب پیراهن کِرِم رنگش یک بسته کپسول درآورد و به سمت عقب گرفت. سعد با اکراه بسته را از دستش کشید و او همچنان نگران ما بود که برادرانه توضیح داد :«اگه بتونیم از شهر خارج بشیم، یک ساعت دیگه می‌رسیم . تلفنی چک کردم برا بعد از ظهر پرواز تهران جا داره.» و شاید هنوز نقش اشک‌هایم به دلش مانده بود و می‌خواست خیالم را تخت کند که لحنش مهربان‌تر شد :«من تو فرودگاه می‌مونم تا شما سوار هواپیما بشید، به امید همه چی به خیر می‌گذره!» زیر نگاه سرد و ساکت سعد، پوزخندی پیدا بود و او می‌خواست در این لحظات آخر برای دردهای مانده بر دلم مرهمی باشد که با لحنی دلنشین ادامه داد :«خواهرم، ما هم مثل شوهرت هستیم. ظلمی که تو این شهر به شما شد، ربطی به نداشت! این حتی ما سُنی‌ها رو هم قبول ندارن...» و سعد دوست نداشت مصطفی با من هم‌کلام شود که با دستش سرم را روی شانه‌اش نشاند و میان حرف مصطفی زهر پاشید :«زنم سرش درد می‌کنه، می‌خواد بخوابه!» از آیینه دیدم نگاهش شکست که مرا نجات داده بود، چشم بر جرم سعد بسته بود، می‌خواست ما را تا لحظه آخر همراهی کند و با اینهمه محبت، سعد از صدایش تنفر می‌بارید. او ساکت شد و سعد روی پلک‌هایم دست کشید تا چشمانم را ببندم و من از حرارت انگشتانش حس خوشی نداشتم که دوباره دلم لرزید. چشمانم بسته و هول خروج از شهر به دلم مانده بود که با صدایی آهسته پرسیدم :«الان کجاییم سعد؟» دستم را میان هر دو دستش گرفت و با مهربانی پاسخ داد :«تو جاده‌ایم عزیزم، تو بخواب. رسیدیم دمشق بیدارت می‌کنم!» خسته بودم، دلم می‌خواست بخوابم و چشمانم روی نرمی شانه‌اش گرم می‌شد که حس کردم کنارم به خودش می‌پیچد. تا سرم را بلند کردم، روی قفسه سینه مچاله شد و می‌دیدم با انگشتانش صندلی ماشین را چنگ می‌زند که دلواپس حالش صدایش زدم. مصطفی از آیینه متوجه حال خراب سعد شده بود و او در جوابم فقط از درد ناله می‌زد، دستش را به صندلی ماشین می‌کوبید و دیگر طاقتش تمام شده بود که فریاد زد :«نازنین به دادم برس!» تمام بدنم از می‌لرزید و نمی‌دانستم چه بلایی سر عزیزدلم آمده است که مصطفی ماشین را به سرعت نگه داشت و از پشت فرمان پیاده شد. بلافاصله در را از سمت سعد باز کرد، تلاش می‌کرد تکیه سعد را دوباره به صندلی بدهد و مضطرب از من پرسید :«بیماری قلبی داره؟» زبانم از دلشوره به لکنت افتاده و حس می‌کردم سعد در حال جان دادن است که با گریه به مصطفی التماس می‌کردم :«تورو خدا یه کاری کنید!» و هنوز کلامم به آخر نرسیده، سعد دستش را با قدرت در سینه مصطفی فرو برد، ناله مصطفی در سینه‌اش شکست و ردّ را دیدم که روی صندلی خاکستری ماشین پاشید. هنوز یک دستش به دست سعد مانده بود، دست دیگرش روی قفسه سینه از خون پُر شده و سعد آنچنان با لگد به سینه کوبید که روی زمین افتاد و سعد از ماشین پایین پرید. چاقوی خونی را کنار مصطفی روی زمین انداخت، درِ ماشین را به هم کوبید و نمی‌دید من از نفسم بند آمده است که به سمت فرمان دوید. زبان خشکم به دهانم چسبیده و آنچه می‌دیدم باورم نمی‌شد که مقابل چشمانم مصطفی در خون دست و پا می‌زد و من برای نجاتش فقط جیغ می‌زدم. سعد ماشین را روشن کرد و انگار نه انگار آدم کشته بود که به سرعت گاز داد و من ضجه زدم :«چیکار کردی حیوون؟ نگه دار من می‌خوام پیاده شم!» و از دلش فرار کرده بود که از پشت فرمان به سمتم چرخید و طوری بر دهانم سیلی زد که سرم از پشت به صندلی کوبیده شد، جراحت شانه‌ام از درد آتش گرفت و او دیوانه‌وار نعره کشید :«تو نمی‌فهمی این بی‌پدر می‌خواست ما رو تحویل نیروهای امنیتی بده؟!»... https://eitaa.com/joinchat/2160263385C70b5bf0bff
اونجا که هوشنگ ابتهاج میگه: یک جا به کنارِ تو، ارزد به جهان با غیر @vlog_ir
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
او می آید ... یـاد بـگـیـریــم شـاد زنـدگــے کـنـیـم♡ـ٨ـﮩـ۸ـﮩ♡ @vlog_ir
⭐لبخند بزنید، چون‌که لبخند زدن‌ می‌تونه اندروفین‌و سروتونین را در بدنت آزاد کنه تحقیقاتِ عصب‌شناسی‌دانشگاهِ تورنتو کانادا "نشان‌داده است که لبخند" با تولید این‌مواد در بدنت می‌تونه به بہبود روحیه کمک کنه. لبخند زدن‌یک دارویِ‌مُسکنه، "افرادی‌که این‌گونه‌اند در" جامعه اعتماد به نفس‌ِ بالاتر دارند کمک می‌کنه مثبت فکر بشه😁 @vlog_ir
51.32M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🌙 حضور دکتر عزیزی در محفل      ✨ محبت بین زن و شوهر و تفاوت آنها در دریافت احساسات یـاد بـگـیـریــم شـاد زنـدگــے کـنـیـم♡ـ٨ـﮩـ۸ـﮩ♡ @vlog_ir
موخوره⏪ ✅اگر چندماهی است که موهایتان رشد کرده است، به این معنی نیست که نباید آنها را مرتب کرده و نوک‌ موهایتان که موخوره دارد یا شاخه شاخه شده را کوتاه کنید. وقتی نوک موها نازک و شاخه‌شاخه می‌شود، سبک کل موهای شما را به هم می‌ریزد و با وجود مدل خوبی که قبلا کوتاه کرده‌اید، موهایتان را زشت نشان می‌دهد. چه کسی چنین چیزی را دوست دارد؟ ⬅️چه کنیم؟ ✅به صورت مرتب برای کوتاه و مرتب کردن موهایتان به آرایشگاه مراجعه کنید. @vlog_ir
31.57M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🌙 حضور دکتر عزیزی در محفل      ✨ محبت بین زن و شوهر و تفاوت آنها در دریافت احساسات یـاد بـگـیـریــم شـاد زنـدگــے کـنـیـم♡ـ٨ـﮩـ۸ـﮩ♡ @vlog_ir
🍚برنج‌قهوه‌ای دارای‌کالری‌کمتری هست‌، از طرفی‌ فیبر بیشتری‌دارد که باعث می‌شود برای‌مدت طولانی‌تر احساس‌ به سیر بودن‌ کنید و دارای سبوس‌است، که میزانِ‌ "کلسترول‌ را کاهش‌می‌ده" @vlog_ir
30.14M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🌙 حضور دکتر عزیزی در محفل      ✨ محبت بین زن و شوهر و تفاوت آنها در دریافت احساسات یـاد بـگـیـریــم شـاد زنـدگــے کـنـیـم♡ـ٨ـﮩـ۸ـﮩ♡ @vlog_ir
ماسک آرد نخود برای صاف شدن  و شفافیت پوست ⬅️مواد لازم⬇️ ⬅️آرد نخود  ⬅ یک قاشق غذاخوری ⬅️آب لیمو ترش ⬅ یک قاشق چایخوری ⬅️زردچوبه ⬅یک قاشق چایخوری ⬅️گلاب ⬅ برای مخلوط کردن ⬅️طرز تهیه: تمام ترکیبات را با هم مخلوط کنید تا یک خمیر به دست آید. خمیر را به پوست صورت مالیده و بگذارید تا خشک شود. سپس آن را با آب سرد بشویید. این ماسک خانگی می تواند برای تمام انواع پوستها استفاده گردد. ✅این ماسک تاثیر فوق العاده ای بر صافی و شفافیت طبیعی پوست و همچنین نرم شدن آن دارد. @vlog_ir
... یـاد بـگـیـریــم شـاد زنـدگــے کـنـیـم♡ـ٨ـﮩـ۸ـﮩ♡ @vlog_ir
عاشقانه ای برای زندگی
‌ #سرگذشت_زندگی_اعضا #من_هم_طعم_خوشبختی_را_چشیدم... یـاد بـگـیـریــم شـاد زنـدگـ
قسمت اول سلام خدمت مدیر محترم تصمیم گرفتم قصه زندگیم براتون بنویسم شاید که عبرتی بشه برای بقیه . ۴۵ سال سن دارم و توی یک خانواده شلوغ و پر از دعوا بزرگ شدم ما ۶تا بچه بودیم ۴تا دختر و۲تا پسر،و من فرزند دوم خانواده بودم دختری که خیلی زودتر از سنم بزرگ شدم و یک زن خانه دار شدم. از بقیه خواهر و برادرام بزرگتر بودم و تقریبا براشون مادر شدم خواهر بزرگم در سن ۱۶ سالگی با یکی از دوستان دایی ام ازدواج کرد پدرم یک لوله کش ساختمانی ساده بود که حقوفش کفاف زندگی هشت نفره را نمی‌داد و یک خانه کلنگی تنها سرمایه ما بود. تو حیاط خانه مادرم یک مغازه کوچک سبزی فروشی دایر کرد که کمک خرجی باشه برامون و من هم کنار درس و مدرسه به مادرم در مغازه کمک میکردم و یک جورهایی بهم حقوق میداد. بابام که هر چی میخواستم برای مدرسه همون پول کم که بهم میداد پولم جمع میکردم خرید میکردم . شده بودم یک شاگرد به تمام معنا که فروشندگی را خوب یاد گرفته بودم و تمام کسبه های محل را میشناختم هرچند که باعث سرشکستگی بین همکلاسی هام بود ولی باید. کمک میکردم وجای یک پسر را براشون پرکنم تا وقتی که برادرهام بزرگ بشن کم کم من هم بزرگ شدم و تو سن ۱۴ سالگی زمزمه یک خواستگار به گوشم خورد و پدر مغازه رو جمع کرد که دیگه تو چشم در و همسایه نباشم و در عرض چند وقت خانه را فروختیم و به یک محل دیگر اسباب کشی کردیم. ورفتن به محل جدید زندگی یک روی دیگه خودش به من نشان داد مادرم برای کار به یک کارگاه رشته بری رفت ومیخواست یک جهزیه خوب برای خواهرم فراهم کنه ولی من قربانی شدم مادرم منو از مدرسه برداشت و مسولیت خانه و خواهر وبرادر کوچکم را به من سپرد و با خیال راحت به سرکار میرفت من تا سوم راهنمایی درس خوندم و تمام شبها تا صبح خواب مدرسه و همکلاسی هام و میدیدم . فایده نداشت و من شدم یک زن خانه دار، تمام روزم وقف کارهای خانه و رسیدگی به درس ومدرسه خواهر وبرادر هام شده بود وخواهر بزرگترم بعد از گرفتن دیپلم یا یک جهاز خوب به خانه بخت رفت. https://eitaa.com/joinchat/2160263385C70b5bf0bff
28.53M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
زرشک‌ پلو یا کشمش پلو؟🍇🤤 ---------------------------------------------- نحوه دم دادن زعفرون👇🏻 زعفرون رو خوب بسابید، چند تا تیکه یخ بندازین داخلش یخ که آب شد آب گرم بریزین، اینجوری دوبار بهش شک داده میشه و رنگش خیلی خوب میشه، بعدم بذارین دم بکشه. ---------------------------------------------- مواد لازم 🍗ران مرغ: ۴ عدد 🧅پیاز: ۱ عدد 🫑فلفل دلمه‌ای: ۱ عدد 🧡زعفران: به مقدار لازم ، اگر زعفران با کیفیت بود حدود ۱ ق چای خوری 🧂نمک، فلفل سیاه، فلفل قرمز، پودر دارچین، پودر زنجبیل، ادویه کاری و پودر سیر: به مقدار لازم 🌶️فلفل تازه: ۱ ق غ خوری 🥫رب گوجه: ۲ ق غ خوری 🍋آب نارنج یا لیمو: نصف یک نارنج 🚰آب: ۲ لیوان یـاد بـگـیـریــم شـاد زنـدگــے کـنـیـم♡ـ٨ـﮩـ۸ـﮩ♡ @vlog_ir
آسپرین بهترین ماده برای رفع لکه لباس سفید ⬅️آسپرین یکی دیگر از راه های موثر برای از بین بردن لک های غذا و آب میوه هاست و لباس های سفید را به حالت اولیه و روشن بر می گرداند. برای استفاده از آسپرین به عنوان لکه بر لباس کافیست تشتی را پر از آب کرده و 6 آسپرین خرد شده را به آن اضافه کنید، خوب که با هم ترکیب شد لباس ها را به مدت 30 دقیقه در آن خیس کنید و بعد لباس ها را با مواد شوینده معمولی شست و شو دهید @vlog_ir
لطفا در ایتا مطلب را دنبال کنید
مشاهده در پیام رسان ایتا
آره زندگی متاهلی این خوبیا رو هم داره🥲❤️ . یـاد بـگـیـریــم شـاد زنـدگــے کـنـیـم♡ـ٨ـﮩـ۸ـﮩ♡ @vlog_ir
😶‍🌫️ماسک ضد چروک صورت😶‍🌫️  ماسک موز و ماست ⬅️1 عدد موز رسیده ⬅️2 قاشق غذاخوری ماست ✅موز را له کنید و با ماست مخلوط کنید تا حالت خمیری پیدا کند. آن را روی پیشانی خود بمالید و اجازه دهید 15 تا 20 دقیقه قبل از شستشو بماند. ✅موز حاوی ویتامین های A، B و E است که برای سلامت پوست مفید هستند، در حالی که ماست دارای اسید لاکتیک است که باعث صاف شدن پوست می شود @vlog_ir
14.84M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
یه ایده شیک واسه سرو چایی 😍 ✅مواد لازم: شکر        ۱۰۰ گرم چای کیسه ای-بهار نارنج-گل سرخ-لیمو خشک-هل و ... یـاد بـگـیـریــم شـاد زنـدگــے کـنـیـم♡ـ٨ـﮩـ۸ـﮩ♡ @vlog_ir
علائمی که نشان میدهد دیگر نباید موهایتان را رنگ ڪنید؛ ⬅️خارش سر ⬅️ریزش شدید ⬅️موهاے خشڪ ⬅️موهاے شڪننده @vlog_ir
23.21M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
جالب بود مامانا حتما ببینید یـاد بـگـیـریــم شـاد زنـدگــے کـنـیـم♡ـ٨ـﮩـ۸ـﮩ♡ @vlog_ir
قارچ🥺 💫قارچ ها معمولا در گروه سبزی ها قرار می گیرند. این موادغذایی ویژه حاوی چند نوع از ویتامین های گروه B هستند و مقدار خوبی از پتاسیم و سلنیوم را برای بدن فراهم می کنند. قارچ ها، فواید مختلفی برای سلامت انسان ها دارند، از جمله تقویت سیستم ایمنی بدن، کاهش التهاب و آثار ضدسرطانی. ✔️مقدار کالری:15 کیلوکالری در هر لیوان، یا 22 کیلوکالری در هر 100 گرم @vlog_ir
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
عید فطر از مهمونات اینجوری پذیرایی کن همینقدر شیک و مجلسی😍😍 یـاد بـگـیـریــم شـاد زنـدگــے کـنـیـم♡ـ٨ـﮩـ۸ـﮩ♡ @vlog_ir
‌😀زیبایی لب ها👄 ⬅️مقدار کمی آب لیمو ترش را شبها قبل از خواب بر روی لبهایتان بمالید و صبحها بعد از بیدار شدن آن را بشویید. ⬅این کار به از بین رفتن سلولهای مرده لب کمک می کند. @vlog_ir
26.58M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
توی پست قبل ازتون پرسیدیم که به نظرتون یک زندگی مشترک چه ویژگی‌هایی داره؛ یکی از این ویژگی‌ها رو توی این ویدئو براتون توضیح دادیم.👇🏻 این ویدئو رو بفرست برای هرکسی که به این آگاهی نیاز داره✨️ یـاد بـگـیـریــم شـاد زنـدگــے کـنـیـم♡ـ٨ـﮩـ۸ـﮩ♡ @vlog_ir
21.75M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
خـاک تـو سـرت! چـند بار بـهت گـفـتم نـکن؟! یـاد بـگـیـریــم شـاد زنـدگــے کـنـیـم♡ـ٨ـﮩـ۸ـﮩ♡ @vlog_ir
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
ما دلمون کربلا میخواد آقا جان شما دلتون مهمون نمیخواد؟!💔 یـاد بـگـیـریــم شـاد زنـدگــے کـنـیـم♡ـ٨ـﮩـ۸ـﮩ♡ @vlog_ir
-الْحَمْدُلِلّهِ‌ الَّذى‌ اُناديهِ‌ كُلَّما شِئْتُ‌ لِحاجَتى... +هروقت، هرچیزی‌ خواستم، فقط‌ تورا صدازدم..🤍 @vlog_ir
... یـاد بـگـیـریــم شـاد زنـدگــے کـنـیـم♡ـ٨ـﮩـ۸ـﮩ♡ @vlog_ir
عاشقانه ای برای زندگی
‌ #سرگذشت_زندگی_اعضا #من_هم_طعم_خوشبختی_را_چشیدم... یـاد بـگـیـریــم شـاد زنـدگـ
قسمت دوم با رفتن آن من هم تنها شدم و هم کار خانه بیشتر شده و من به سن ۱۸ سالگی رسیدم و روزها از پی هم می‌گذشتند و من تبدیل به یک دختر ترشیده شده بودم وخواستگار چندانی نداشتم مجلس هرکدام از دختر های فامیل بود من دعوت نبودم و تمام روزم را درخانه با کارهای خانه و چسب زدن پاکت سپری شد. به سن ۱۹سالگی رسیدیم که خاله کوچکم برام خواستگار پیدا کرد آن هم یک آدم عراقی که من حتی زبانش را هم نمیفهمیدم همه راضی بودن جز خودم و تنها کاری که کردم تهدید به خودکشی بود که اگر به زور منو به اون بدن خودکشی میکنم و همان شبِ خواستگاری تهدید کردم رگم میزنم و یکی از دایی هام که خیلی هوام داشت مانع این ازدواج شد و تا چند وقت دایی علی مواظب بود و نمیگذاشت منو به زور بدن .بعد از آن هم چند خواستگار دیگه آمد ولی زن داشت میخواست براش یکی بچه بیار که آن هم با کمک دایی علی کنسل شد و دیگه کسی نیومد. من بیست سالم شدم و دایی علی برای کار به شهرستان رفت و من واقعا بی‌کس شدم دایی چند سالی شهرستان بود که من تو سن ۲۳ سالگی به اجبار و زور خانواده با یک پسری که انتخاب مامانم بود و دایی هم نبود که کمکم بکنه در نتیجه به زور دقیقا شب اول ماه رمضان صیغه محرمیت خوانده شد و ما نامزد شدیم ولی دقیقا شب اول محرمیت بود که همسرم که اسمش مجید بود همه چیز در مورد خودش گفت و اینکه پسری لات لاابالی بود سیگاری بود و سرباز فراری بود و گفت: به اجبار به ازدواج به من تن داده و دختر دیگه ای رو دوست داره خلاصه شب اول. کاخ آرزوهام خراب شد.خودش پیشنهاد داد که با یک نفر صحبت کنم که ما به درد هم نمیخوریم واین وصلت به هم بخوره خلاصه اینکه بعد از چند شب به خانه خواهرم رفتم که با اون و شوهرش صحبت کنم که نامزدی بهم بخوره رفتم حرف هامو زدم قرار شد مامان بعد از کارش به خانه خواهرم بیاد که راضیش کنیم ولی ای کاش نمی‌آمد یک دعوا بدی با خواهرم و شوهرش راه انداخت آخر هم گفت: شماها دخالت نکنین. https://eitaa.com/joinchat/2160263385C70b5bf0bff
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
بعصی ها هرگز نباید ازدواج کنند شناسنامه برای سن ملاک نیست یـاد بـگـیـریــم شـاد زنـدگــے کـنـیـم♡ـ٨ـﮩـ۸ـﮩ♡ @vlog_ir
🌸درمان ریزش مو جلوی سر خانمها ❤️روغن کنجد و سیاهدانه ترکیب کنید و  4 ساعت قبل از حمام به موها بزنید ، سپس بشویید به همین راحتی👌 @vlog_ir