🌹☀️🍃 ﷽ 🍃☀️🌹 🍉 آی قصه قصه قصه 9⃣ 🫐 آنچه در قسمت ۸ گذشت👇 🗽یه جوری خبر از خونه حضرت لوط درز کرد بیرون که حضرت لوط مهمون داره، اونم چه مهمونهایی! 🗿 قومش شیهه کشان و سوت زنان و بدو بدو مث Mad max حمله کردن سمت خونه حضرت لوط 😵‍💫 ادامه قصه 😱 از اونجایی که مشخص بود این قوم چه کاره اند دم خونه حضرت لوط جمع شدن و گفتن بده بزنیم! 🤬 (همونطور که میدونید بده بزنیم رو بیشتر توضیح ندم دیگه، خودتون فهمیدین منظورم چیه!) 🌾 حضرت لوط گفت: اینکارا چیه بیایید مث آدم ازدواج کنید برید با این دختران ازدواج کنید 🧐 (بعضی ها میگن دخترای خودش رو گفت و بعضی ها میگن نه منظورش دخترهای قومش بود، درکل منظورش این بود دارو میخواهید تا خوب بشید؟ بفرمایید ازدواج کنید!)‏ کاری نکنید خدا دهنتون رو سرویس کنه! آبروی منو هم جلو مهمونام نبرید 🦥 (اونا هم می‌گفتن نه نشد دیگه اومدی نسازی، تو که می‌دونی ما دنبال دختر نیستیم اصلا ما اینجوری با این علایق بدنیا اومدیم) هی می‌زدن به در و دیوار و فشار که اون خوشتیپ ها رو بکشند بیرون! 🌾 حضرت لوط بر می‌گرده میگه ..‏ نامردا بین شما یه دونه مرد پیدا نمیشه! 🫂 گفتن ولمون کن تو که میدونی ما چی می‌خواهیم بده بزنیم دیگه! (خدایی من این صحنه ها رو تصور می‌کردم و واقعا خیلی دلم واسه حضرت لوط سوخت)‏ 🌾 حضرت لوط با یه دل شکسته میگه کاش زور داشتم جلوتون وایستم یا حداقل یه قومی که پشتم وایستن داشتم! 😥 (خدایی اینجا دیگه حضرت لوط کم آروده بود) 🌬 اینجای داستان فرشته ها کارت شناسایی شون رو در میارن میگن 📜 مامور حاکم بزرگ! 🧚‍♂ما از طرف خدایت آمده ایم نگران نباش اینا ‌‌‌...‏اینا دستشون هم بهت نمیرسه، فقط نصف شبی یواشکی دست خانواده تو بگیر به غیر از همسرت و از شهر خارج شو! 🚶‍♂برو و پشت سرت رو هم نگاه نکن ⚡️ما صحبت کردیم اف ۳۵ ها قراره دم صبح برسن، دهن اینا رو سرویس می‌کنیم، تاصبح هم کم مونده! 💥 تیممون هم رفته کلی C4 و اینجور چیزها کاشتن ...‏و ساعت هاشون رو با هم کوک کردن منتظر فرمان شدن. دستور صادر شد انفجار صورت گرفت طوری که شهر این رو به اون رو شد ☄ از اون ور هم توی بیسیم اف ۳۵ ها گفتن توی موقعیتم و آماده شلیک، دستور شلیک داده شد و موشک بود که از آسمان می‌بارید روی سر باقی مونده ها 🔥حضرت لوط هم در حالی که توی شات/سکانس آخر پشت سرش همه چیز منفجر میشد از منطقه دور شد! (یه صحنه اکشن به تمام معنی) 📚 برای مطالعه دقیق مراجعه کنید به: قرآن: سوره هود: آیات ۶۹-۸۲ 🏜 ‏توی تحقیقات اخیر که در شهر سدوم انجام شده نشانه های انفجار و شهاب سنگ رو پیدا کردن و نشون میده که حملات هوایی سنگینی بوده! 🆔 eitaa.com/voiceostadaminikhah ࿐჻ᭂ⸙🍃🌹🍃⸙჻ᭂ࿐

🪐 ملکوت ایام ◀️ بخش اول ♦️ملکوت روز و شب جمعه 👈 جمعه یکی از ۴ عید بزرگ شیعه( فطر.قربان.غدیر.جمعه) 🆔 eitaa.com/voiceostadaminikhah ࿐჻ᭂ⸙🍃🌹🍃⸙჻ᭂ࿐

🪐 ملکوت ایام ◀️ بخش دوم 🆔 eitaa.com/voiceostadaminikhah ࿐჻ᭂ⸙🍃🌹🍃⸙჻ᭂ࿐

🪐 ملکوت ایام ◀️ بخش سوم 🆔 eitaa.com/voiceostadaminikhah ࿐჻ᭂ⸙🍃🌹🍃⸙჻ᭂ࿐

🪐 #ملکوت ایام ◀️ بخش چهارم 🆔 eitaa.com/voiceostadaminikhah ࿐჻ᭂ⸙🍃🌹🍃⸙჻ᭂ࿐

🌹☀️🍃 ﷽ 🍃☀️🌹 ❤️ دل آرام گیرد به یاد خدا 8⃣4⃣ 🚩 امام صادق علیه‌السلام: ♦️به خداوند امیدوار باش؛ امیدی که تو را بر انجام معصیتش جرأت نبخشد. و از خداوند بیم داشته باش؛ بیمی که تو را از رحمتش ناامید نگرداند. 📚 وسائل‌الشیعه، ج۱۵، ص۲۱۸ 🆔 eitaa.com/voiceostadaminikhah ࿐჻ᭂ⸙🍃🌹🍃⸙჻ᭂ࿐

🕌 زیارت با اجازه 🍏 #داستان هایی از روش #زیارت بزرگان و #اولیاء 🆔 eitaa.com/voiceostadaminikhah ࿐჻ᭂ⸙🍃🌹🍃⸙჻ᭂ࿐

💰چرا #اقتصاد ما درست نیست؟ 💸 مگه اقتصاد #غرب درسته ؟ 😂 🆔 eitaa.com/voiceostadaminikhah ࿐჻ᭂ⸙🍃🌹🍃⸙჻ᭂ࿐

🌹☀️🍃 ﷽ 🍃☀️🌹 🔮 میگن 8⃣6⃣ 👨🏻‍🎓‏میخوام بگم امروز جشن فارغ التحصیلی دانشگاه لوند سوئد بود اما تمامی ما از خاورمیانه بودیم ! 😎 آینده غرب در دست ما شرقی ها خواهد بود و نه خودشان 💪🇮🇷 ‎#نه_به_خودتحقیری 🆔 eitaa.com/voiceostadaminikhah ࿐჻ᭂ⸙🍃🌹🍃⸙჻ᭂ࿐

🌹☀️🍃 ﷽ 🍃☀️🌹 🍉 آی قصه قصه قصه 🔟 🔰 امام خمینی: 🔺شبانه به منزل من ریختند تا مرا ببرند. نماز شبم را خوانده بودم. بين نماز شب و نماز صبح چُرتم برد. قبل از نماز صبح، اينها مرا سوار ماشين كردند و بردند. 🔻در مسير، چهار تا ساواكى نشسته بودند و هر چهار تا مسلح و من صندلی عقب و بین آنها نشسته بودم. 🔺ديدم اينها با اسلحه نشسته اند؛ اما دارند مى‌لرزند. 🔸گفتم: چرا مى‌ترسيد؟ 🔹گفتند: تو آدم زياد دارى، الان به حمایت از تو، از دل زمين آدم در می‌آید و جلوى ماشين ما را مى‌گيرد. ♦️ وقت نماز شده بود و من هم وضو نداشتم. 🔸گفتم: کنار جاده بايستيد تا من وضو بگيرم. 🔹گفتند: نمی‌شود. 🔸 گفتم: بايستيد تيمم كنم. 🔹گفتند: نمی‌شود توقف كنيم. 🔺 با كف ماشين تيمم كردم. ▪️مسير قبله هم از قم به تهران، پشت به قبله مى‌شود. 🔻دو ركعت نمازی که اگر اميد به آن داشته باشم، همان دو ركعتى است كه در ماشين با اين نحو خواندم. 🔅پشت به قبله در ماشين. 🔺بعد يک جایی توقف کردند. قسم می‌خورم که به یقین رسیدم که می‌خواهند مرا اینجا بکشند و پرتم کنند. 📌 به دلم مراجعه کردم، دیدم والله نمی‌ترسم. 🔺در ماشین من به ساواکی‌ها دلداری می‌دادم که نترسند تا بتوانند رانندگیشان را کنند. 🚩 سلام بر روح الله 🆔 eitaa.com/voiceostadaminikhah ࿐჻ᭂ⸙🍃🌹🍃⸙჻ᭂ࿐

🌹☀️🍃 ﷽ 🍃☀️🌹 ‏‎🎁 4⃣3⃣ برای امام زمانم 🏝 که بهار جان هاست 🔸ما بی سلیقه ایم، تو حاجات ما بخواه 🔹ورنه گدا مطالبه ی آب و نان کند... 🆔 eitaa.com/voiceostadaminikhah ࿐჻ᭂ⸙🍃🌹🍃⸙჻ᭂ࿐

🌹☀️🍃 ﷽ 🍃☀️🌹 🦋 یک قدم در ملکوت 6⃣3⃣ 📣 سخنان شهید بهروز مرادی 📌انگار همین امروز صحبت می کنه 🚩 الله اکبر 🆔 eitaa.com/voiceostadaminikhah ࿐჻ᭂ⸙🍃🌹🍃⸙჻ᭂ࿐