🌹☀️🍃 ﷽ 🍃☀️🌹
🍉 آی #قصه قصه قصه
📗 فضیلت زیارت #عاشورا
🍃 یکی از علمای نجف حدود صد سال پیش، در خواب حضرت عزراییل را می بیند.
🔹 پس از سلام می پرسد: از کجا میآیی؟
🔸 عزرائیل: از شیراز! روح مرحوم میرزا ابراهیم محلاتی را قبض کردم.
🔹 عالم : روح او در چه حالی است؟
🔸عرزاییل : در بهترین حالات و بهترین باغ های عالم #برزخ. خداوند هزار ملک را برای انجام دستورات شیخ قرار داده است.
🔹 عالم : آیا برای مقام علمی و تدریس و تربیت شاگرد به چنین مقامی دست یافته است؟
🔸 عزرائیل: نه!
🔹 عالم : آیا برای نماز جماعت و بیان احکام!
🔸 عزرائیل : نه!
🔹 عالم : پس برای چه؟
🔸 عزرائیل : برای خواندن #زیارت_عاشورا
♦️نقل است که مرحوم میرزا، سی سال آخر عمرش زیارت عاشورا را ترک نکرد و هر روز که به سبب بیماری یا امر دیگری نمی توانست بخواند، نایب می گرفت.
📚 شهید #دستغیب، کتاب داستان های شگفت
🆔 http://eitaa.com/voiceostadaminikhah
࿐჻ᭂ⸙🍃🌹🍃⸙჻ᭂ࿐
🌹☀️🍃 ﷽ 🍃☀️🌹
🦋 یک قدم در #ملکوت
👧🏻 ۴دختر و 👦🏻 ۳پسر داشتم و دیگر تمایلی برای داشتن فرزندی دیگر نداشم. اما باردار شدم
☄ دارویی برای #سقط_جنین گرفتم و آماده کردم و گوشه ای گذاشتم ، همان شب خواب دیدم
🥀 بیرون خانه همهمه و شلوغ است ، درب خانه هم زده می شد!! در را باز کردم ، دیدم آقایی نورانی با عبا و عمامه ای خاک آلود از سمت قبله آمد. نوزادی در آغوش داشت، رو به من گفت:
❣ این بچه را قبول می کنی؟
📍گفتم: نه، من خودم فرزند زیاد دارم!!
❣فرمود: حتی اگر علی اصغر امام حسین علیهالسلام باشد؟!
💔 بعد هم نوزاد را در آغوشم گذاشت و رو چرخاند و رفت ...
📍 گفتم: اقا شما کی هستید؟
❣ گفت: علیبنحسین امام سجاد علیهالسلام!
💥 هراسان از خواب پریدم ، رفتم سراغ ظرف دارو ، دیدم ظرف دارو خالی است!
صبح رفتم خدمت شهید آیت الله #دستغیب و جریان خواب را گفتم.
👳🏻♂ آقا فرمودند: شما صاحب پسری میشوی که بین شانه هایش نشانه است ، آن را نگه دار!
👈🏻 آخرین پسرم ، روز میلاد امام سجاد علیه السلام به دنیا آمد و نام او را علیاصغر گذاشتند در حالی که بین دو شانه اش جای یک دست بود !!!
🌷 علی اصغر، در #عملیات_محرم، در روز شهادت امام سجاد علیه السلام ، در تیپ امام سجاد علیه السلام شهید شد!
📌 شاید فرزند ما ، بنا باشد سردار سپاه مولا باشد! به مادر و پدر او بودن او افتخار کنیم
🆔 http://eitaa.com/voiceostadaminikhah
࿐჻ᭂ⸙🍃🌹🍃⸙჻ᭂ࿐