داداشم وقتی حوصله اش سر می‌ره😂😂 @vorojaksiyasi

خانم شیرزاد 😂😂 @vorojaksiyasi

عروسی باید اینجوری باشه،تمام و کمال👌🏻👌🏻👌🏻 @vorojaksiyasi

یکی ﺍﺯ سوﺍﻻﯾﯽ ﮐﻪ ﻭقتی ﺍﺯﻡ ﭘﺮﺳﯿﺪﻩ ﻣﯿﺸﻪ ﺳﻌﯽ ﻣﯿﮑﻨﻢ نشنیده بگیرم ﻭ ﺻﺤﻨﻪ ﺭﻭ ﺑﺎ ﺁﺭﺍﻣﺶ ﺗﺮﮎ ﮐﻨﻢ ، اینه : ﺁﺏ ﮐﺘﺮﯼ ﺟﻮﺵ ﺍﻭﻣﺪﻩ؟ لامصب ﻋﻮﺍﻗﺐ ﺑﻌﺪﯼِ ﻧﺎﺟﻮﺭﯼ ﺩﺍﺭﻩ!!! ﻗﻮﺭﯼ ﺭﻭ ﺑﺎﯾﺪ ﺑﺸﻮﺭﯼ! ﭼﺎﯼ ﺭﻭ ﺩﻡ ﮐﻨﯽ! ﺻﺒﺮ ﮐﻨﯽ ﺭﻧﮓ ﺑﺪﻩ! ﯾﻪ ﺳﯿﻨﯽ ﭼﺎﯾﯽ ﺑﺮﯾﺰﯼ! 😞😞 اصلا مسیر ﺯﻧﺪﮔﯽ ﺁﺩﻡ به کل ﻋﻮﺽ ﻣﯿﺸﻪ😂😂 @vorojaksiyasi

جوری که من رژیم میگیرم: شکلات از کاکائو درست میشه، کاکائو هم گیاهه، پس شکلات سالاد! :) @vorojaksiyasi

به جای جعبه ی کاغذی جعبه رو هم از پیتزا درست کردن که بتونی جعبه رو هم بخوری @vorojaksiyasi

. بسم الله الرحمن الرحیم به توکل نام اعظمت ⁦⁦🌺

نسل نسل ظهور است اگر برخیزیم سلام🤚 صبحتون مهدوی سلام آقا جان⁦❤️⁩ @vorojaksiyasi

🔻 دستگیری بانوی مسلمان و ممانعت سربازان سعودی از برافراشتن پرچم فلسطین در مقابل کعبه در همدردی با مردم مظلوم غزه! #آزادی_بیان @vorojaksiyasi

زندگی از جایی شروع میشه که ترس به پایان میرسه ... @vorojaksiyasi

پسرا روز اول باشگاه بعد تمرین 😂😁 @vorojaksiyasi

آقای مهدوی رعایت کن😂😂 @vorojaksiyasi

خانمی که به این شکل عجیب مانع دعوای شوهرش با این مرد شد ...!😐🙄 یارو میزد دردش کمتر بود🤣 @vorojaksiyasi

#طنز_جبهھ😅 خاطره ای طنز از حضور زنان در جبهه بیگودی های خواهر کاتبی!😐 ✍🏻 حدودا 18.19ساله بودم که مســــــ🕌ــــجد محل یک شب حاج اقا،خانما رو جمع کرد و گفت: رزمنده ها لباس ندارند و یه سری کارای تدارکاتی رو خواست که انجام بدیم! من و چند از خواهرا✋🏻 که پزشـ🔬ـکی میخوندیم پیشنهاد دادیم برای جبران نیروی پرستاری بریم بیمارستان های صحرایی🏩 و ما چمدون رو بستیم و راهی جنوب شدیم🚌 من تصور درستی از واقیعت جنگ نداشتم و کسی هم برای من توضیح نداده بود🤐 و این باعث شد که یک ساک دخترونه ببندم شبیه مسافرت های دیگه،و عضو جدانشدنی از خودم رو بذارم تو ســ🛍ـــاک یعنی بیگودی هام😲 و چند دست لباس👗 و کرم دست و کلی وسایل دیگه😶 ... غافل از اینکه جنگ، خشن تر از اینه که به من فرصت بده موهامو تو بیگودی بپیچم❗️ یا دستمو کرم بزنم...👐🏻 به منطقه جنگی و نزدیک بیمارستان رسیدیم... نمیدونم چطور شد که😰 ساک من و بقیه خواهرا از بالای ماشین افتاد و باز شد و به دلیل باد شدیدی که تو منطقه بود، محتویاتش خارج شد و لباسا و بیگودی های من پخش شد تو منطقه😰 ما مبهوت به لباسامون که با باد این ور و اون ور میرفتن نگاه میکردیم...🌬 و برادرا افتادن دنبال لباسا😱 ما خجالت زده 😥. برادرا بعد از جمع کردن یه کپه لباس اومدن به سمت ما😅 دلمون میخواست انکار کنیم😣 اما اونجا جنس مونثی نبود جز ما سه نفر که تو اون بیابون واساده بودیم😑😐😶 . و بعد . بیگودی هام دست یه برادر دیگه بود و خانما اشاره کردند که اینا بیگودی های خواهر کاتبیه😂 از اون لحظه که بیگودی ها رو گرفتم، تصمیم گرفتم اونا رو منهدم کنم...❌ شب تو کیسه انداختم و پرت کردم پشت بیمارستان☺️ صبح یکی از برادرا اومد سمتم با کیسه بیگودی گفت در حال کیشیک بودن، این بسته مشکوک رو پیدا کردند،گفتن بیگودی های خواهر کاتبیه😮 شب که همه خوابیدن ، تصمیم گرفتم چال کنم پشت بیمارستان صحرایی😊 چال کردم و چند روز بعد یکی از برادرا گفت ما پشت بیمارستان خواستیم سنگر بسازیم ،زمین رو کندیم،اینا اومده بالا گفتن اینا بیگودی های خواهر کاتبیه 😐😒 و من هر جور این بیگودی های لعنتی رو سر به نیست میکردم😡 دوباره چند روز بعد دست یکی از برادرا میدیدم که داره میاد سمتم🏃‍♂️ خواهر کاتبی🗣 خواهر کاتبی🗣 بیگودی هاتون… 😂😂😂😂😂 داستان فوق بر اساس خاطرات بانو کاتبی یکی از امدادگران وجهادگر ۸ سال دفاع مقدس میباشد 🇮🇷 #وروجک_سیاسی 😄 https://eitaa.com/joinchat/739836149C917304e038

خدایا از این آقای محمدی ها دور و برمون بیشتر کن😁😁 @vorojaksiyasi

بچه رو گمراه کرد کلا😂😂😂 @vorojaksiyasi

وقتی همکارام سر هر زرتی ازم شیرینی می‌خوان 😂😂😂 @vorojaksiyasi

اول بگید چی کار دارید،بعد😂😂😂 @vorojaksiyasi

وقتی سوژه ی غیبت یهو میاد تو 😂😂 @vorojaksiyasi

وضعیت آنلاین شاپ ها دم عید😂 @vorojaksiyasi

من اصلا ندارمش😅😅 @vorojaksiyasi

ندارید مادرتون بفهمه🥺 @vorojaksiyasi

🔴مسیح علی‌نژاد: هرکس در برگه رأی نوشت «جارو» منظورش منم.😂 @vorojaksiyasi

وضعیت مترو کانادا😂 @vorojaksiyasi

خاطره بازی انتخاباتی با استاد درس‌هایی از قرآن قرائتی هم دل خوشی از بعضی مسئولین ندارد ... #انتخاب_مردم #حماسه_حضور @vorojaksiyasi