چون کبوتر بیقرارم در هوایت یا حسین
دانه برمیچینم از خوان عطایت یا حسین
جرعه آبی در گلوی کفتر جلدت بریز
تا نمیرد تشنه در کرب و بلایت یا حسین
گنبدت خورشید عالمتاب رویاهای ماست
کهکشانها هم چراغ روضههایت یا حسین
مثل تسبیحی گسست از هم قطار اشکها
تا شود هر قطرهاش روزی فدایت یا حسین
ورنه تا صبح قیامت یکنفس خون میگریست
چشمهای عالم و آدم برایت یا حسین
شمع گریان توام چون بید لرزان توام
چادر بادم سیهپوش عزایت یا حسین
سرنوشتم را کجا یابم منم آن شاعری
کز ازل بیسر نوشتم در رثایت یا حسین
آسمان پیشانی آیینهات را سرخ دید
موج هفتاد و دو دریا شد صدایت یا حسین
فصل تنهایی گذشت و فصل بیتابی رسید
اینک اینک اشک میافتد به پایت یا حسین
#شعر
#غزل
#امام_حسین_ع
#عاشورا
#عاشورایی
#محمد_حسین_صفاریان
@mhsaffarian