eitaa logo
دیالکتیک علم و عرفان ناب
412 دنبال‌کننده
3هزار عکس
268 ویدیو
114 فایل
کوانتوم(علم فیزیک جدید) وتعالیم عرفانی،دلنوشته ها و اشعارم وسخنان و اشعار بزرگان اهل علم و ادب تلاشی در حد توان تقدیم به وجود مقدس صاحب الزمان .عج. و تمامی شهدای اسلام❤ 👈نشر باذکر شریف صلوات بر محمّد و آل محمّد و عجل فرجهم❤
مشاهده در ایتا
دانلود
من بمردم یک ره و باز آمدم من چشیدم تلخی مرگ وعدم توبه‌ای کردم حقیقت با خدا نشکنم تاجان شدن ازتن جدا بعد آن محنت کرا بار دگر پا رود سوی خطر الاکه خر مولانای جان🌻 @wittj2
🔮🎷کوانتوم و عرفان ناب اسلامی از سخنان استاد مهدی طیب⭐️ کوانتوم وتعالیم عرفانی،دلنوشته ها و اشعارم وسخنان و اشعار بزرگان اهل علم و ادب 👇👇👇👇👇 http://eitaa.com/joinchat/2515861505C45d2328c8f
برگی از معرفت🍂 مولوی، مثنوی، دفتر اول، بیت ۱۲۳۱ من ببینم دام را اندر هوا گر نپوشد چشم عقلم را قضا می گوید من دام را در هوا می توانم ببینم، پرنده می گوید، پس دام مال ماست. اگر چشم عقل ذهنیم را قضا نپوشاند. و مولانا می گوید که: وقتی ما هم هویت می شویم با چیزها، می شود مرکز ما این قضاست، تنها چیزی که ما را از این قضا، یعنی تله ای است که ما می افتیم و خود قضا در صورتی که شما تسلیم بشوید، در صورتی که از خرد او استفاده کنی، می تواند از این هم هویت شدگی و از این مرکز بد ما را، خدا نجات بدهد. و تا زمانی که نکردیم این کار را، اتفاقات قضا یعنی خدا اتفاقاتی بوجود خواهد آورد که متناسب با مرکز هم هویت شده است. شما اگر هشتاد درصد هم هویت شدگی دارید، این لحظه من ذهنی فکر می کند عمل می کند،بیست درصد از آنور می آید به اندازه هشتاد درصد اشتباه خواهی کرد، به اندازه هشتاد درصد به خودت ضرر خواهی زد، و این قانون زندگی است، قانون قضاست. چشم عقل ما را یعنی عقل من ذهنی را قضا می گیرد، ما بوسیله چشم من ذهنی جلو اتفاقات بد را نمی توانیم بگیریم. چون قضا آید، شود دانش به خواب مَه سیه گردد، بگیرد آفتاب وقتی قضا می آید، دانش ذهنی به خواب می رود و ماه ما سیاه می شود. یعنی ذهن ما نمی بیند و آفتاب زندگی هم دیگر نمی تابد، پس معلوم می شود ماه ما، ذهن ما وقتی سیاه می شود و آفتاب زندگی نمی تابد، دانش ذهنی ما هم به خواب می رود، که اینها به ما کمک نمی کنند. و مولانا می گوید که: اگر شما به هوش باشید، اگر شما تسلیم باشید، اگر در این لحظه باشید، و نپرید به اتفاق بعدی یا اتفاق را به جای این لحظه نبینید، قضا با شما همکاری می کند. یعنی اتفاقات شروع می کند به خوب اتفاق افتادن. توجه کنید شما نباید فکر کنید که انسان نمی تواند همیشه شاد باشد، حتما باید یک اتفاق بد بیفتد، این من ذهنی است. اگر کسی به شادی نمی تواند عادت کند و فکر می کند همه اش باید اتفاقات بد بیفتد، یا بالاخره یک مقدار شادی حتما باید در آن یک مقدار اتفاق بد هم باشد، این آدم من ذهنی دارد. و باید بداند که نمی خواهد از شر من ذهنی‌اش، از شر رنجشهایش، از شر کینه هایش، از شر هم هویت شدگیهایش، الگوهای ذهنی اش، شرطی شدگیهایش رها بشود. قضا و خدا می خواهد به ما کمک کند. از اول طرح قضیه این بوده که جام شراب را گرفته و جام شراب هم بیرونی نیست. گفت: نه این شرابش از عصیر است، شیره انگور است، نه جامش از شیشه است، نه نقلش مثل خسیسان از قند و بادام بیرونی است. درسته؟ از قضا این تَعبیه کی نادر است؟ از قضا دان، کو قضا را مُنکر است ترتیب دادن این چیزها یعنی اینکه دانش ذهنی ما به خواب برود و ما نبینیم و اتفاق بد برای ما بیفتد، کمیاب نیست، این ترتیبات را قضا می دهد. چرا می دهد؟ برای اینکه ما من ذهنی داریم. اتفاق بد و دردآور می افتد دردمان بیاید ما بپرسیم چرا دردمان می آید؟ اینقدر درد بکشیم، درد بکشیم بالاخره بفهمیم نباید درد بکشیم، بیدار بشویم. و در غزل هم هست می گوید که دشنام داد، دشنامهایش همین دردهاست و دردها فشار می آورد که ما بپرسیم که من چرا اینقدر درد می کشم؟چرا هرلحظه شادی شادی شادی شادی نباشد؟ مگر خزانه خدا از شادی خالی می شود؟ مگر هرلحظه این شراب را نگرفته شما بخورید؟ چرا اصلا روی کره زمین همه شاد نباشند؟ همه مرفه نباشند؟ همه خانواده ها شادی باشد، زن و شوهرها با هم مهربان باشند، بچه هاشان در یک فضای عشق و انرژی خوب، انرژی زنده زندگی پرورش پیدا کنند، آنجا خردورزی باشد. چرا نباشد؟ کم می شود از خزانه زندگی؟ خزانه زندگی که بینهایت است. آنکه گفت طوفان باده یعنی هرچقدر شراب بخواهی و شادی بخواهی من می دهم. خدا می گوید من کمیابی بلد نیستم، کمیابی از ذهن تو می آید. هر کسی قضا را منکر است، هرکسی قانون الهی را منکر است این از قضاست. پس در این لحظه قضا، قانون الهی، تعیین می کند برحسب هشیاری ما، اینکه ما چقدر مسئول هشیاریمان در این لحظه هستیم، که چه اتفاقی بیفتد. استاد پرویز شهبازی🌻 غزل۳۰۵۸ دیوان شمس @wittj2
⭐️امام علی علیه السلام می فرمایند: وَ رَضِیَ بِالذُّلِّ مَنْ کَشَفَ عَنْ ضُرِّهِ کسى که سفره دل خویش را (نزد این و آن بدون هیچ فایده) باز کند (و مشکلات خود را فاش سازد) رضایت به ذلت خود داده است وَهَانَتْ عَلَیْهِ نَفْسُهُ مَنْ أَمَّرَ عَلَیْهَا لِسَانَهُ کسى که زبانش را بر خود امیر سازد شخصیت او تحقیر مى شود مَنْ کَثُرَ کَلَامُهُ کَثُرَ خَطَؤُهُ کسى که زیاد سخن گوید اشتباهات زیادى خواهد کرد سرُکَ أسیرُک، فإذا أفشَیتَهُ سرتَ أسیرَه 👌سر تو اسیر تو است. وقتی فاشش کردی تو اسیر او می شوی @wittj2
⭐️⭐️⭐️کلماتی عرشی از کتاب شریف الحمدلله رب العالمين، اين صد كلمه كه صد دانه در يك دانه است براى خاطر عاطر آن عزيزى كه شائق اعتلاى به ذره معرفت نفس است، از قلم اين كمترين: حسن حسن زاده آملى، به رشته نوشته در آمده است كه اگر مورد پسند افتد او را بسند است. 1⃣ آن كه خود را نشناخت چگونه ديگرى را مى شناسد؟! 2⃣ آن كه از صحيفه نفس خود آگاهى ندارد، از كدام كتاب و رساله طرفى مى بندد؟! 3⃣آن كه گوهر ذات خود را تباه كرده است ، چه بهره اى از زندگى برده است ؟! 4⃣ان كه خود را فراموش كرده است ، از ياد چه چيز خرسند است ؟! 5⃣آن كه مى پندارد كارى برتر از خود شناسى و خداشناسى است ، چيست ؟! 6⃣ آن كه در صقع ذات خود باتمثلات ملكى همدم و همسخن نباشد، بايد با چه اشباح و خيالات همدهن باشد؟! 7⃣ آن كه خود را براى هميشه درست نساخت ، پس به چه كارى پرداخت ؟! 8⃣ آن كه از سير انفسى به سير آفاقى نرسيده است ، چه چشيده ، و چه ديده است ؟! 9⃣آن كه مى انگارد در عوالم امكان ، موجودى بزرگتر از انسان است ، كدام است ؟! 🔟 آن كه تن آراست و روان آلاست ، به چه ارج و بهاست ؟! 1⃣1⃣ آن كه معاش مادى را وسيله مقامات معنوى نگيرد، سخت در خطاست . 2⃣1⃣ آن كه به هر آرمان است ، ارزش او همان است . 3⃣1⃣ آن كه از مرگ مى ترسد، از خودش مى ترسد. 4⃣1⃣ آن كه خداى را انكار دارد، منكر وجود خود است . 5⃣1⃣ آن كه حق معرفت به نفس روزيش شده است ، فيلسوف است ، چه اينكه فلسفه ، معرفت انسان به نفس خود است و معرفت نفس ام حكمت است . 6⃣1⃣ آن كه در خود فرو نرفته است و در بحار ملكوت سير نكرده است و از ديار جبروت سر در نياورده است ، ديگر سباحت را چه وزنى نهاده است ؟! 7⃣1⃣ آن كه خود را جدولى از درياى بيكران هستى نيافته است ، در تحصيل معارف و ارتقايش چه مى انديشد؟! 8⃣1⃣ آن كه خود را متسخر در تحت تدبير متفرد به جبروت نمى يابد، در وحدت صنع صورت شگفتش چه مى گويد؟! 9⃣1⃣ آن كه در وادى مقدس من كيستم ؟ قدم ننهاده است ، خروارى به خردلى . 0⃣2⃣ آن كه از اعتلاى فهم خطاب محمدى سرباز زده است ، خود را به مفت باخته است صد کلمه در معرفت نفس علامه حسن زاده املی🌻 ادامه دارد... @wittj2
می خور که ز دل کثرت و قلت ببرد و اندیشه هفتاد و دو ملت ببرد پرهیز مکن ز کیمیایی که از او یک جرعه خوری هزار علت ببرد خیام نیشابوری🌻 @wittj2
غیر حق جمله عدواند اوست دوست با عدو از دوست شِکوت کی نکوست تا دهد دوغم نخواهم انگبین زانک هر نعمت غمی دارد قرین مولانای جان🌻 @wittj2
🔮🎷 معنا در عالم معنا طلب مطلوب را باید از درون آغاز کرد. اگر می خواهی چیزی در عالم خارج رخ دهد، نخست باید چیزی را در عالم درون خود تغییر دهی. اگر می خواهی شیرینی ای را در جهان خارج بچشی، باید تلخی را در جهان درون بزدایی. شیرینی درونی، شیرینی بیرونی را می آفریند. بنابراین، در عالم معنا، برای یافتن آب نباید چاه کند، باید تشنه شد. وقتی تشنه شدی، آب به سراغ تو می آید. آب کم جو تشنگی آور بدست تا بجوشد آبت از بالا و پست هر کجا دردی دوا آنجا رود هرکجا فقری نوا آنجا رود هر کجا مشکل جواب آن رود هر کجا کشتی است آب آنجا رود تا نزاید طفلک نارک گلو کی روان گردد ز پستان شیر او مولانای جان🌻 @wittj2