وقتی به آسمان نگاه میکنیم مشغول تماشای گذشته هستیم،نزدیکترین ستاره بعد از خورشید، #پروکسیما_قنطورس در فاصله ۴.۲ سال نوری هست،یعنی ما نور ۴.۲ سال قبل این ستاره را میبینیم.
@wittj2
🔮🎷انبساط جهان به معنی افزایش فاصلهٔ متریک بین اجسام جهان با گذشت زمان است. این انبساط درونی است، یعنی به فاصلهٔ نسبی بین اجزای جهان برمیگردد، و به معنی حرکت اجسام به سمت فضای بیرون نیست.
مثل بادکنکی منبسط شده که نقاطی در آن از هم دور میشوند.
@wittj2
🔮🎷گریز به ابر فضا ( قسمت ششم )
✍سمیر اللهوردی · منتشر شده ۱۳۹۳/۰۴/۳۱
تاکنون فرض بر این بود که عبور از میان سیاهچاله امکان پذیر است. حال فرض کنیم که سیاهچاله ها آنقدر ناپایدار و مملو از تابش های مهلک باشند که این کار امکان پذیر نباشد. در این صورت ممکن است روش حتی مشکل تری مطرح شود: ساخت جهان نوزاد.
⭐️قدم پنجم: ساخت جهان نوزاد
به گزارش بیگ بنگ، این عقیده که تمدنی پیشرفته راه گریزی به جهان دیگر می یابد، فیزیکدانانی مثل آلن گوث را تحت تاثیر خود قرار داده است. می دانیم که نظریه تورم به شدت به ایجاد خلاء کاذب متکی است. به همین دلیل گوث با خود اندیشید که شاید برخی تمدن های آینده بتوانند بطور ساختگی خلاء کاذب ایجاد کنند و به این ترتیب در آزمایشگاه، جهان نوزادی بسازند. در نگاه اول ممکن است ایده ساخت جهان نامعقول به نظر آید. با این وجود، آنطور که گوث نشان داده است، برای ساخت جهانی مثل جهان ما نیاز به ۱۰ به توان ۸۹ فوتون، ۱۰ به توان ۸۹ الکترون، ۱۰ به توان ۸۹ پوزیترون ، ۱۰ به توان ۸۹ نوترینو، ۱۰ به توان ۸۹ ضد نوترینو، ۱۰ به توان ۸۹ پروتون و ۱۰ به توان ۸۹ نوترون خواهد بود. در حالی که انجام این کار سخت و بعید به نظر می رسد، گوث به ما یاداوری می کند که اگرچه محتویات ماده/انرژی یک جهان مقدار زیادی است، ولی به وسیله انرژی منفی ناشی از گرانش متعادل می شود. به این ترتیب، کل مقدار خالص ماده/ انرژی می تواند به مقدار تنها چند گرم باشد.
گوث گوشتزد می کند که : « آیا قوانین فیزیک ما را قادر می سازند تا به دلخواه خود جهانی جدید بسازیم؟ برای این کار متاسفانه بلافاصله با موانع مزاحمی مواجه خواهیم شد: از آنجا که کره ای از خلاء کاذب به قطر ۱۰ به توان ۲۶- سانتی متر، دارای جرمی برابر ۳۰ گرم است، چگالی آن برابر ۱۰ به توان ۸۰ گرم بر سانتی متر مکعب خواهد بود! اگر جرم تمام دنیای مرئی ما را بتوان تا اندازه چگالی خلاء کاذب فشرده نمود، آنگاه جهان تماما در حجمی کوچکتر از یک اتم جای خواهد گرفت!» خلاء کاذب، ناحیه ای از فضا- زمان است که در آن یک ناپایداری رخ داده و شکافی در فضا-زمان رخ می دهد. احتمالا تنها چند گرم ماده، درون خلاء برای ساخت یک جهان نوزاد کافی خواهد بود. اما این مقدار کم ماده باید تا ابعاد بسیار بسیار کوچک متراکم و فشرده شود.
با این حال هنوز روش دیگری برای ساخت جهانی نوزاد وجود دارد. بخش کوچکی از فضا را می توان تا دمای ۱۰ به توان ۲۹ درجه کلوین گرم کرده و سپس سریعا آن را خنک نمود. می توان حدس زد که در این دما، فضا- زمان ناپایدار می شود؛ جهان های حبابی کوچک شروع به شکل گیری نموده و یک خلاء کاذب ایجاد می شود. این جهان های کوچک، که البته همواره شکل می گیرند ولی عمر کوتاهی دارند، ممکن است در آن دما تبدیل به جهان های دقیقی گردند. این پدیده، در میدان های الکتریکی معمولی نیز مشاهده می شود. بطوری که اگر به اندازه کافی انرژی به نقطه ای اعمال کنیم، بطور نظری استدلال می شود که جهان های نوزاد مجازی ممکن است از هیچ ظاهر شده و وارد دنیای واقعی شود.
فرض کنید که دستیابی به چنان دما و چگالی غیر قابل تصوری امکان پذیر باشد. در این صورت شکل گیری جهان نوزاد ممکن است به این ترتیب رخ دهد: در جهان ما، می توان از قدرت پرتوهای لیزر و ذرات برای فشرده ساختن و بالا بردن دمای مقدار کوچکی ماده تا حد انرژی ها و دماهای خارق العاده استفاده کرد. ما احتمالا هرگز شاهد شکل گیری جهان نوزادی نخواهیم بود. زیرا چنین جهانی بیشتر در اطراف « طرف دیگر» تکینگی شروع به رشد می کند، تا در جهان ما. این جهان نوزاد جدید قادر است از طریق نیروی ضد گرانش خود، در فرا فضا متورم شده و از درون جهان ما جوانه بزند. بنابرین ما هرگز شکل گیری جهان جدید را در اطراف دیگر تکینگی نخواهیم دید. اما از طرفی یک کرمچاله می تواند، مثل بند ناف، ما را به جهان نوزاد متصل کند.
به هر حال، در فرایند ساخت یک جهان در کوره، خطراتی وجود دارد. بند نافی که جهان ما را به جهان نوزاد متصل می کند عاقبت تبخیر شده و تابش هاوکینگ آن معادل یک انفجار هسته ای ۵۰ کیلوتنی ، تقریبا ۲۵ برابر انرژی بمب هیروشیما، خواهد بود. بنابراین طبیعی است که باید بهای ساخت جهانی جدید در کوره را پرداخت کرد. آخرین مشکلی که در ایده ساخت خلاء کاذب با آن مواجه هستیم این است که جهان در این حالت به راحتی می تواند به سیاهچاله تبدیل شود. سیاهچاله ای که می دانیم مهلک است. دلیل این امر، قضیه پنروز است، که بیان می دارد برای طیف گسترده ای از شرایط ، هر جرم متراکم به اندازه کافی بزرگی به ناچار رمبش کرده و به یک سیاهچاله تبدیل می شود. از آنجا که معادلات اینشتین، معکوس پذیر زمانی هستند، یعنی می توانند در زمان هم به جلو رفته و هم به عقب یاز گردند، نتیجه می گیریم هر ماده ای که از جهان نوزاد به بیرون بیفتد، می تواند در زمان به عقب رفته و در نتیجه منجر به ...
@wittj2
ایجاد یک سیاهچاله شود. بنابراین برای ساخت جهانی نوزاد، باید به اندازه کافی دقت کرد تا از رخ دادن قضیه پنروز جلوگیری شود.
قضیه پنروز بر این فرض استوار است که ماده در حال رمبش، دارای انرژی مثبت است( مثل مواد آشنایی که در اطراف خود می بینیم). اما اگر انرژی یا ماده منفی داشته باشیم، این قضیه در هم می شکند. بنابراین حتی در طرح تورمی برای ساخت یک جهان نوزاد، همانند مورد کرمچاله گذر پذیر، نیاز به تهیه انرژی منفی داریم. در قسمت بعد ” قدم ششم: ساخت اتم شکن های غول پیکر” را ارزیابی می کنیم.
ادامه دارد »»»
به قلم میچیو کاکو – جهان های موازی
@wittj2
⭐️⭐️⭐️سفير علي .ع.
براى امير المومنين عليه السلام نامه اى از معاويه رسيد
حضرت مهر نامه را شكست و قرائت كرد : " از طرف امير المومنين و خليفة المسلمين ، معاويه بن ابى سفيان براى على :
اى على !
در جنگ جمل هر چه خواستى با ام المومنين : عايشه و اصحاب رسول خدا : طلحه و زبير كردى اكنون مهياى جنگ باش "
حضرت جواب نامه را اينگونه نوشت : از طرف عبدالله،
تو به رياست مى نازى و من به بندگى خداوند من آماده جنگ هستم به همان نشان كه " انا قاتل جدك و عمك و خالك : من همان قاتل پدربزرگ و عمو و دايى تو هستم "
سپس نامه را مهر و امضاء فرمود و از شاگردانش كه در محضرش بودند ، پرسيد : كيست كه اين نامه را به شام ببرد ؟
كسى جواب نداد
دوباره حضرت سوالش را تكرار فرمود و اين بار طرماح از ميان جمعيت برخاست و عرض كرد : على جان ! من حاضرم حضرت ضمن اينكه او را از متن تند نامه آگاه كرد ، فرمود :
طرماح !
به شام كه رفتى مواظب آبروى على باش طرماح گفت : سمعاً و طاعةً آنگاه نامه را گرفت و بسوى شام حركت كرد
معاويه در باغ قصرش بود كه عمرو عاص خبر رسيدن يكى از شاگردان على را به او رساند
معاويه فورا دستور داد كه بساطى رنگين پهن كنند تا شكوه آن طرماح را تحت تاثير قرار بدهد و او را به لكنت بيندازد دستور انجام شد
طرماح وقتى وارد شد و آن فرشهاى رنگين و بساط مفصل را ديد ، بى اعتناء با همان كفشهاى خاك آلوده اش قدمها را بر فرشها گذاشت ، خود را به معاويه رساند و همانطور كه او بر مسندش لميده بود ، طرماح نيز لم داد و پاهايش را دراز كرد
اطرافيان معاويه به طرماح اعتراض كردند كه " پاهايت را جمع كن " اما او گفت : تا آن مردك ( معاويه ) پاهايش را جمع نكند ، من هم پاهايم را جمع نخواهم كرد
عمرو عاص به معاويه در گوشى گفت : اين مردى بيابانيست و كافيست كه تو سر كيسه ات را كمى شل كنى تا او رام بشود و لحنش را هم عوض كند
معاويه ضمن اينكه دستور داد تا سى هزار درهم پيش طرماح بگذارند ، از او پرسيد : از نزد كه به خدمت كه آمده اى ؟
طرماح گفت : از طرف خليفه برحق ، اسدالله ، عين الله ، اذن الله ، وجه الله ، امير المومنين على بن ابيطالب نامه اى دارم براى امير زنازاده فاسق فاجر ظالم خائن ، معاوية بن ابى سفيان
معاويه ناراحت از اينكه سى هزار درهم نيز نتوانسته است كه اين شاگرد على عليه السلام را ساكت كند ، گفت : نامه را بده ببينم
، طرماح گفت : روى پاهايت مى ايستى ، دو دستت را دراز ميكنى تا من نامه على عليه السلام را ببوسم و به تو بدهم
معاويه گفت : نامه را به عمرو عاص بده
طرماح گفت : اميرى كه ظالم است ، وزيرش هم خائن است و من نامه را به خائنى چون او نميدهم
معاويه گفت : نامه را به يزيد بده
طرماح گفت : ما دل خوشى از شيطان نداريم چه رسد به بچه اش
معاويه پرسيد : پس چه كنيم ؟
طرماح گفت : همانكه گفتم
بالاخره معاويه نامه را گرفت و خواند بعد هم با ناراحتى تمام كاتبانش را احضار كرد تا جواب نامه را اينگونه بنويسد " على ! عده لشكريان من به عدد ستارگان آسمان است مهياى نبرد باش "
طرماح برخاست و گفت : من خودم جواب نامه ات را مى دهم:
على عليه السلام خود به تنهايى خورشيديست كه ستارگان تو در برابرش نورى نخواهند داشت سپس خواست برود كه
معاويه گفت " طرماح ! سى هزار درهمت را بردار و سپس برو "
اما طرماح بى اعتناء به حرف معاويه و بدون خداحافظى راه كوفه را در پيش گرفت
معاويه رو به عمرو عاص كرد و گفت : حاضرم تمام ثروتم را بدهم تا يكى از شما به اندازه يكساعتى كه اين مرد از على طرفدارى كرد ، از من طرفدارى كند
عمرو عاص گفت : بخدا اگر على به شام بيايد ، من كه عمرو عاصم نمازم را پشت سر او ميخوانم اما غذايم را سر سفره تو ميخورم
( الأختصاص ص ١٣٨)
مذاکره کردن با دشمنان یعنی این. . .
ولایتمداری هم یعنی مثل طرماح
بودن🌻
کمی بیندیشم در رفتار مسئولین
خود بخوان از این مجمل حدیث مفصل
👈لطفا در ترویج فرهنگ اسلامی ما را یاری کنید.🙏
ما را به دوستان خود معرفی کنید.👇👇
@wittj2
شب قدر از خم توحید شرابم دادند
تشنه لب بودم آب از می نابم دادند
العطش گفتم و نوشیدم از آن باده ناب
تا نجات از عطش روز حسابم دادند
شاعر ناشناس...🌻
@wittj2
چون زین قفس برستی در گلشن است مسکن
چون این صدف شکستی چون گوهراست مردن
چون حق تو را بخواند سوی خودت کشاند
چون جنت است رفتن چون کوثراست مردن
مولانای جان🌻
@wittj2
⭐️⭐️⭐️ شب قدر
شبی که سالک را به تجلی خاص مشرف گردانند
تا به آن تجلی بشناسد قدر و مرتبه خود را نسبت به محبوب
وان وقت ابتدای وصول سالک است و عین جمع و مقام اهل کمال در معرفت
در شب قدر قدر خود می دان
روز در معرفت سخن می ران
حضرت شاه نعمت الله ولی🌻
@wittj2
راه حق تنگ است چون سم الخیاط
ما مثال رشته یکتا می رویم
هین ز همراهان و منزل یاد کن
پس بدانک هر دمی ما می رویم
خواندهای انا الیه راجعون
تا بدانی که کجاها می رویم
مولانای جان🌻
@wittj2
مازبالاییم وبالا می رویم
مازدریاییم و دریا می رویم
ماازآن جاوازاین جا نیستیم
مازبیجاییم وبیجا می رویم
لااله اندرپی الالله است
همچولاماهم به الا میرویم
قل تعالوا آیتیست از جذب حق
ما به جذبه حق تعالی می رویم
کشتی نوحیم در طوفان روح
لاجرم بیدست و بیپا می رویم
همچو موج از خود برآوردیم سر
باز هم در خود تماشا می رویم
مولانای جان🌻
@wittj2