eitaa logo
دیالکتیک علم و عرفان ناب
411 دنبال‌کننده
3هزار عکس
268 ویدیو
114 فایل
کوانتوم(علم فیزیک جدید) وتعالیم عرفانی،دلنوشته ها و اشعارم وسخنان و اشعار بزرگان اهل علم و ادب تلاشی در حد توان تقدیم به وجود مقدس صاحب الزمان .عج. و تمامی شهدای اسلام❤ 👈نشر باذکر شریف صلوات بر محمّد و آل محمّد و عجل فرجهم❤
مشاهده در ایتا
دانلود
برگی از معرفت🍂 🌻سر مرا به بر اندر گرفت و خوش بنواخت غریب دلبریی و بَدیع اَنعامی🌻 سر من را در برش گرفت، سرم را گذاشتم روی پایش و نوازش کرد. این نوازش با نوازشهای قبلی که از جهان می آمد، از آدمها می آمد، فرق می کرد. این یک دلبری شگفت انگیزی بود. و یک انعام و یک نیکی و یک لطف تازه بود، بدیع بود. یعنی ما وقتی به زندگی زنده می شویم، متوجه می شویم که آن چیزهایی که از بیرون می گرفتیم یا حتی از پدر و مادرمان بوسیلۀ ذهن گرفتیم، به هیچ وجه این دلبری غریب و انعام تازه با آنها مساوی نیست، اینها یک چیز تازه ای است اینها از زندگی می آید و اینها هستند که ما را می نوازند 🌻و آنگه از سرِ رِقَّت به حاضران می‌گفت نه درخورست چنین مرغ با چنین دامی 🌻 و آن موقع از سر مهربانی به هر کسی که گوش می دهد و حاضر است می گفت که: یک چنین مرغ هوشیاری، خدائیت در خور چنین دامی نیست، این دام همان دام ذهن است. حالا شما حاضر هستید، به نظر شما زندگی به شما الان از روی مهربانی می گوید که: واقعاً این دام لایق مرغ شماست؟ نیست. هر انسان به حضور رسیده و بینهایت شده هم همین را می گویدخوب مولانا از سر مهربانی به شما که می شنوید می گوید، سئوالش این است واقعاً این ذهن و این دام برای ما خوب است؟ شایسته است که ما در این دام بمانیم؟ نیست که. به باغ بلبلِ مستم، صَفیرِ من بشنو مباش در قفسی و کناره بامی این جمله از زبان مولانا است یا از هرکسی که حاضر است و یا از زبان خود زندگی است، می گوید که در این باغ جهان من بلبل مستم، آواز من بشنو، تو این را بدان که اگر به ذهن نگاه می کنی در قفسی، اگر ناشتا می گویی که کار بعدی چیست می افتی در قفس، ولی اگر نگویی در کنار بام هستی می توانی پرواز کنی، بروی. پس ما هم کنار بام هستیم می توانیم پرواز کنیم، برویم، هم در قفس هستیم، بستگی به این که به چه دیدی الان نگاه کنیم. ولی ما انتخاب می کنیم که قبل از اینکه گفتم قضاوت کنیم و ارزیابی کنیم به هر کسی می رسیم، اول به زندگی زنده بشویم، عجله نکنیم، تأمل کنیم، بعد از قفس بیرون بیاییم، متوجه بشویم که کنار بام هستیم و پرواز کنیم برویم. استاد پرویز شهبازی🌻 غزل۳۰۵۸ دیوان شمس کانال علمی عرفانی👇 @wittj2
🔮🎷توضیحی در مورد عالم ذرّ و عهد خدا و اجابت انسان‌ها: 👌حركت جوهري در همه‌ی موجودات نيست بلكه فقط در يك موجود جاري است و آن انسان است. زيرا ملائكه، كارشان فقط به اين است كه از يكديگر جدا شوند و اين بشود جبرئيل، آن بشود ميكائيل و هكذا و بعد از اين جدا شدن و يافتن هويت مستقل، ديگر حركت جوهري در آن‌ها جاري نمي‌شود و هر ملكي از آن مقدار كمالي كه دارد بالاتر نمی رود (و ما منا الا له مقام معلوم) صافات 164 ، يعني هر كدام از ما داراي يك مقام و حد وجودي مشخص و ثابتي هستيم (ناگفته نماند که حرکت جوهری در ملائکه بنحو تجدد امثال هست). همچنين حيوانات و گياهان و جمادات نيز كمالشان به همان است كه از هم جدا و متمايز گردند. اين بشود اسب، آن بشود درخت كاج، آن بشود سنگ و هكذا. اما هر كدام از اين‌ها در همان حدي كه هست همانست و ديگر حركت جوهري در او جاري نمي‌شود. برای همین است که اسب، اسبتر نمیشود اما انسان، انسان تر میشود (البته حرکت جوهری در حیوانات و نباتات و جمادات هم به صورتی وجود دارد که فعلا در صدد بحثش نیستیم). ⭐️اما فقط انسان است كه هم كمال اول را پيدا مي‌كند يعني انسان، از ساير موجودات يعني ملائكه و حيوانات و نباتات و جمادات جدا مي‌شود، و نیز خود انسان‌ها از يكديگر جدا مي‌شوند و اين مي‌شود زيد و آن عمرو. ⭐️هم كمال دوم را پيدا مي‌كند، يعني يك حركت در جوهره و باطن و روح او ايجاد مي‌شود و او را در مسير تكامل خود پيش مي‌برد تا به نهايت كمال خودش برساند. ⭐️آن‌گاه ملائكه و حيوانات و نباتات و جمادات در خدمت انسان هستند كه او را در مسير حركت تكاملي كمك كنند. حيوانات و نباتات و جمادات، از جهت جسماني به او كمك مي‌كنند و ملائكه از جهت روحاني به او كمك مي‌كنند تا انسان آرام آرام در مسير حركت خود به سوي كمال نهائيش گام بردارد تا به عین ثابت خودش برسد. 👈بنابراين انسان از عالم عقل اول بايد تا حد مادي نزول كند و به عالم ماده وارد شود. اما چيزي كه هست اين سفر از عقل به ماده، يك‌بارگي نيست... ادامه دارد... علامه مروجی سبزواری🌻 📗اسرار حج کانال علمی عرفانی👇 @wittj2
علامه مروجی سبزواری☀️.mp3
3.65M
⭐️سلوک الی الله چیست؟ 🎷مروجی سبزواری کانال علمی عرفانی👇 @wittj2
🔮🎷سیر تکامل انسان در نگاه مولوی 🌻از جمادی مردم و نامی شدم وز نما مردم ز حیوان سر زدم مردم از حیوانی و آدم شدم پس چه ترسم من ز مردن کم شدم؟ لحظه ی دیگر بمیرم از بشر تا بر آرم از ملائک بال و پر بار دیگر از ملک پرّان شوم آنچه اندر وهم ناید آن شوم🌻 شاید بتوان با اطمینان گفت که سیر تحوّل و تکامل انسان ، یعنی مراحل گوناگون حرکت از خاک به افلاک و از آنجا به عرش و سپس به ملکوت و آنگاه پیوستن به حقیقت مطلق و یگانه شدن با اصل خویش، کامل و واضح در این چهار بیت مثنوی بیان گردیده است. اینکه آیا این سیر تکامل خود مولوی بوده است یا نه، نیاز به تحقیق بیشتری دارد.به بیان دیگر ، آیا شخص مولوی از مراحل جمادی و نما و حیوانی گذر کرده و اینک در مرحله ی آدمی است و تلاش می کند تا از این مرحله هم بگذرد و ملک شود و آنگاه از مرحله فرشته بودن هم فراتر رود و جایی برسد که در وهم نمی گنجد و دست نیافتنی است، یا مولوی در جای یک مراد و معلّم نشسته و به دیگران راه نشان می دهد که ، انسان می تواند این مراحل را طی نماید؟ به نظر من مولوی خود این راه را طی کرده است و تجربه ی خود را در اختیار دیگران نیز قرار می دهد. و باز با اطمینان می توان گفت که مولانا، هفت شهر عشق را دیده و در نوردیده و راه را یافته و انسان کامل شده است. البتّه اگر با دقت به زندگی حضرت مولانا بنگریم و دقیق شویم، ایشان هیچگاه در بند خاکی وجود، اسیر نبوده و در دنیای جهل و غفلت و دوری یا همان جمادی سیر نکرده است. پدرش بهاء ولد خود از راه یافتگان اصیل بوده و این فرزند هم خوشبختانه اهل بوده است. شاید او برای خود چنین مسیری را نه در عالم واقع ،که در عالم مُثل و قیاس طراحی کرده و آن را پیموده است و آنگاه این دنیای مجازی را به حقیقت تبدیل نموده و به مریدان خود چه در عصرش و چه در اعصار آینده تقدیم کرده است. مولوی مصراع دیگری نیز دارد که برای من جای بسی سوال است. خام بدم، پخته شدم، سوختم اگر خام بودن را به معنی جوانی و بی تجربگی فرض کنیم، مولوی چنین بوده، امّا ایشان در سیر تکاملی خویش به درجات عرفانی به مقتضای سن و زمانش خام نبوده است. نباید انتظار داشته باشیم که یک جوان چون یک پیر استخوان خرد کرده در راه عشق باشد . مولوی هم در جوانی و هم در میانسالی و هم در پیری در کارش بی نظیر بوده است. بهتر است بگویم که مولوی اینها را واقعاً درک نکرده ، امّا برای خود چنین دنیایی متصوّر شده است. ⭐️بپردازم به این ابیات، نخست ظاهر و عین که بر همگان مبرهن است. خاک بودم و جماد که هیچ درک و حرکت و سیری نداشتم. خداوند مرا با دستان خویش پرداخت و من انسان شدم(مرحله ی اوّل) ⭐️مدّتی در دنیای نباتی بودم. دوران جنینی و نوزادی که فقط جان داشتم و حرکت و هیچ عمل و رونقی نداشتم.(مرحله ی دوم) ⭐️از این دوره هم گذشتم و به مرحله ی حیوانی رسیدم. جوانی و شادابی و حرکت و البتّه جهل. کارم خوردن بود و گشتن و خفتن و بهره بردن از وجود خود. یعنی همین کارهایی که حیوان می کند.(مرحله ی سوم) ⭐️دوره ی حیوانی هم گذشت و فهمیدم که من برای امر بزرگی خلق شده ام. موجودی بزرگ و عجیب و افتخار آمیزم. فهمیدم اصلی دارم و مبدایی و مقصدی دارم و منظوری. لذا به خود آمدم و انسان شدم.(مرحله ی چهارم) ⭐️روزی از این مرحله هم خواهم گذشت و با فرشتگان الهی هم صحبت( عزراییل، بشیر، مبشر و ... ) خواهم شد و با برخی هم نشست.( مرحله ی پنجم) ⭐️در مرحله ی پایانی چون اصل خلقت من روح خدا بوده است و منظور از همه من بوده ام، از فرشتگان هم خواهم گذشت و فراتر خواهم رفت و به جایی خواهم رسید که اندر وهم و خیال هیچ کسی نرسد.( مرحله ی ششم) این سیر طبیعی خلقت بود. می دانیم که مولوی یک انسان عادی یا یا طبیعت گرای تجربی نگر نیست. او عارف است. جان در کف دست گرفته و بی پروا و شبانه روز در پی اصلش می گردد. می خواهد به معشوقش برسد و با او در گردن شود و در وجود معشوق گم شود و یکی گردد. لذا باید با اطمینان گفت ، این سیر مورد نظر او نبوده است. انسان به حکم نسیانش گاهی در غفلت محض و جهل کامل است. غرق در ماده و دنیا و تخت و بخت و گشت و خورد و خواب. آنچنان که گویا اصلاً انسان نیست، بلکه در اصل یک سنگ است که نه دل دارد که بجنبد و نه عقل که درک کند و لذا جمود است و از انسانیت پرت. تلنگری او را از این مرحله بیرون می آورد و تکانی می خورد که می شود نبات و می فهمد که چه است و که، می شود انسان و از مرحله ی انسانی فراتر می رود می شود فرشته و بعد در وجود اصل خود یکی می شود که پای هیچ ملکی بدان نمی رسد. رسد آدمی به جایی که به جز خدا نبیند بنگر تا چه حد است مکان آدمیّت 🎯یا ایتها النفس المطمئنه، ارجعی الی ربک راضیّة مرضیه، فادخلی فی عبادی وادخلی جنّتی عضویت👇 @wittj2
درخت، میز، ابر، سنگ ... علم قرن بیستم همه ی اینها را تجزیه کرده و به یک چیز رسیده: توده ای از امواج-ذرات چرخان که از قوانین فیزیک کوانتوم پیروی می کنند. یعنی همه ی اشیایی که مشاهده می کنیم، تصاویر سه بعدی هستند که طبق فرآیند هسته ای و الکترومغناطیسی از امواج متحرک و ایستا تشکیل شده اند. اصلا همه ی اشیای جهان ما، تصاویری سه بعدی اند که به همین روش الکترومغناطیسی تهیه شده اند. به عبارت دیگر، نوعی ابرهولوگرام هستند. 📗چارلز موزس (کتاب آگاهی و واقعیت) کانال علمی عرفانی👇 @wittj2
🔮🎷گام بزرگی برای مشاهده ی فیزیک کوانتومی در زندگی واقعی ✍توسط ناهید سادات ریاحی در ۹ اردیبهشت ۱۳۹۵تازه ترین اخبار کوانتومی فیزیک کوانتومی مکانیک کوانتومی، علم شگفت انگیزی است که در دنیای ذرات زیراتمی، حکمفرمایی می کند. حالا دانشمندان موفق شده اند گام مهمی در راستای مشاهده ی فیزیک کوانتومی در زندگی واقعی بردارند. همانطور که می دانید اشیای کوچکی مثل الکترون ها و اتم ها طبق قوانین مکانیک کوانتومی رفتار می کنند. منظور از رفتارهای کوانتومی، نشان دادن اثراتی مانند برهم نهی، درهم تنیدگی وتله پورت است که هر یک دنیای از شگفتی هستند. یکی  از جذاب ترین سوالاتی که در مورد علم کوانتوم، پرسیده می شود، مشاهده ی فیزیک کوانتومی در زندگی واقعی است.  به نظر شما آیا روزی می رسد که اشیای بزرگی مانند یک فنجان قهوه هم رفتارهای کوانتومی از خود نشان دهند؟ واقعیت این است که در حال حاضر دانشمندان، تلاش می کنند تا به این سوال، پاسخ مثبت بدهند. در مقاله ی حاضر، فیزیکدانان دانشگاه صنعتی دلفت هلند، سعی کرده اند تا مشاهده ی فیزیک کوانتومی در زندگی واقعی را امکان پذیر کنند و جالب اینکه تا حد زیادی موفق به این کار شده اند. به این منظور، آنها غشایی با انعکاس پذیری بالا ساختند که با چشم غیرمسلح، قابل رویت است و می تواند با کوچکترین تغییر انرژی در دمای اتاق، ارتعاش و نوسان کند. نتیجه ی این پژوهش جالب در ژورنال Physical Review Letters منتشر شد. مشاهده ی فیزیک کوانتومی در زندگی واقعی :تاب خوردن تصور کنید در یک پارک و روی یک تاب نشسته اید. حالا از دوست خود میخواهید تا شما را یکبار هل دهد. حالا تصور کنید که به همین یکبار هل، نزدیک به ده سال، بدون وقفه تاب بخورید! شگفت انگیز است، اما واقعی! دانشمندان، یک نسخه ی میلی متری از چنین تابی را روی یک تراشه ی سیلیکونی ساختند! مشاهده ی فیزیک کوانتومی در زندگی واقعی : تنش کششی به منظور انجام ایجاد تنش کششی، دانشمندان، فیلم های بسیار نازکی از سرامیک را روی تراشه های سیلیکونی قرار دادند. این کار به آنها اجازه می داد تا یک میلیون پوند بر اینچ تنش کششی را داخل غشاهای معلق میلی متری که فقط ۸ برابر ضخیم تر از عرض یک DNA هستند، مهندسی کنند. جالب است بدانید که این تنش کششی ، ۱۰ هزار برابر فشار روی یک تایر خودرو است. هندسه ی فوق نازک و  انرژی های زیاد ذخیره شده در این غشاها، باعث می شود تا آنها، زمان فوق العاده زیادی با اتلاف میزان بسیار کمی انرژی، ارتعاش کنند. مشاهده ی فیزیک کوانتومی در زندگی واقعی :ابرآینه ها برای کنترل موثر حرکت غشاها با لیزر، این غشاها باید فوق العاده انعکاس پذیر باشند. به دلیل نازکی فوق العاده ی این ساختار، تنها راه برای بدست آوردن این انعکاس پذیری بالا، ایجاد شبه ماده از طریق قلم زنی یک الگوی میکروسکوپی در داخل غشا بود. دانشمندان، باریک ترین آینه ی جهان را با انعکاس پذیری بیش از ۹۹ درصد ساختند. این غشاها همچنین بهترین حسگرهای نیرو در دمای اتاق هستند، چرا که آنها می توانند کشش گرانشی بین دو نفر که ۱۰۰ کیلومتر از یکدیگر دور هستند را اندازه گیری کنند! مشاهده ی فیزیک کوانتومی در زندگی واقعی :دمای اتاق انعکاس پذیری بالا به همراه ایزوله سازی فوق العاده، به دانشمندان اجازه داد تا برای نخستین بار در دمای اتاق، بر مانع بزرگی که بر سر راه مشاهده ی فیزیک کوانتومی در زندگی واقعی بود، غلبه کنند؛ چرا که حتی یک ارتعاش، برای گرم کردن و خراب کردن ماهیت شکننده ی کوانتومی اشیای بزرگ، کافی است. (چیزی که به آن، واهمدوسی کوانتومی گفته می شود). به همین دلیل، دانشمندان برای از بین بردن چنین گرمایی، بر سیستم های برودتی یا سرمایشی بزرگ برای سرد کردن و ایزوله کردن دستگاه های کوانتومی، تکیه کردند. ایجاد نوسانگرهای کوانتومی بزرگی که در برابر واهمدوسی در دمای اتاق، به اندازه ی کافی، قوی هستند، یک شاهکار برای فیزیکدانان به حساب می آید. مشاهده ی فیزیک کوانتومی در زندگی واقعی :فنجان قهوه یکی از قوی ترین پیش بینی های مکانیک کوانتومی این است که اشیا می توانند به طور همزمان در دو مکان باشند که به آن، برهم نهی کوانتومی گفته می شود. این پدیده برای اشیای کوچکی مانند الکترون ها یا اتم ها، به وضوح ثابت شده است. اما مکانیک کوانتومی می گوید که همین قواعد باید برای اشیای ماکروسکوپی مانند فنجان قهوه هم برقرار باشد. مثلا تصور کنید یک فنجان قهوه به طور همزمان می تواند روی میز با داخل ماشین ظرفشویی باشد یا گربه ی شرودینگر می تواند به طور همزمان واقعاً  زنده یا مرده باشد. اما این رفتاری نیست که ما در زندگی روزمره ی خود می بینیم! فنجان قهوه یا روی میز است یا در ماشین ظرفشویی و گربه یا زنده است یا مرده. از نظر آزمایشگاهی اثبات اینکه یک گربه در دمای اتاق، به طور همزمان مرده و زنده باشد، هنوز یک سوال باز در مکانیک کوانتوم
ی است. پژوهش حاضر می تواند در نهایت منجر به مشاهده ی گربه های کوانتومی در مقیاس زندگی روزمره شود. عضویت👇 @wittj2
متفاوتی دارند. ابرتقارن یک توسعه‌ی منطقی و جذاب از فیزیک شناخته شده است و می‌تواند با ریاضیات زیبایی، پیاده‌سازی شود. بسیاری از فیزیکدانان، احساس می‌کنند که ابرتقارن شایسته حقیقت داشتن است، اما علاقه ما مهم نیست چرا که حرف آخر را طبیعت می‌زند! در حالی که شواهد غیر مستقیم و متقاعد کننده‌ای برای ابرتقارن وجود دارد، اما تاکنون اثبات مستقیمی برای آن پیدا نشده است. برای این کار، ما باید ابرهمزادها را پیدا کنیم. جستجوی ابرهمزادهای ذرات شناخته شده، دغدغه‌ی بسیاری از محققان برخورد دهنده بزرگ هادرونی (LHC) است. اما متاسفانه تاکنون نتایج، منفی بوده است. با این وجود هنوز امید و ظرفیت زیادی برای اکتشاف ابرهمزادها وجود دارد، چرا که هر چه LHC با انرژی بیشتری کار کند، برخوردهای بیشتری تحلیل خواهند شد و شانس اکتشاف بالا خواهد رفت. ⭐️پرده سوم: آمار کوانتومی واضح است که آمار کوانتومی، یکی از دانش‌های بنیادی ما در مورد طبیعت است. از طرفی وقتی درباره وحدت ماده، کنکاش می‌کنیم، سوالات عمیق دیگری، پیش می‌آید. برای درک چنین مفاهیم مهمی، ابتدا باید مبانی را خوب بفهمیم. کوانتوم آماری واقعا چیست؟ پاسخ نوین به این پرسش، بسیار عمیق و زیباست. این پاسخ در اواخر دهه ۱۹۷۰، حدود ۵۰ سال پس از بلوغ مکانیک کوانتوم، ظهور کرد و با کارهای پیشروی جان لیناس و ژان میرهیم، توسعه یافت. به صورت خلاصه، آمار کوانتومی، بازتاب توپولوژی خطوط جهان کوارتیکل‌هاست. در ادامه، رازها و پیچیدگی‌های این جمله‌ی به ظاهر ساده را خواهیم شکافت. در نظریه کوانتوم، احتمال یک فرایند، با مجذور دامنه تابع موج آن بیان می‌شود. دامنه‌ها نسبت به احتمالات، بنیادی‌تر بوده و از قوانین ساده‌تری پیروی می‌کنند. از این رو مساله اصلی در دینامیک کوانتومی، محاسبه دامنه تابع موج آرایش‌ ذرات در زمان‌های متفاوت است. در محاسبه دامنه کلی برای دو کوارتیکل تمیزناپذیر که در آغاز در مکان‌های A و B هستند و در پایان در C و D، باید سهم تمام حرکات ممکن که مکان آغازین را به مکان نهایی متصل می‌کند، درنظر بگیریم. این مسیرها، خطوط جهانی کوارتیکل‌ها هستند. حرکت‌ها به دو دسته تقسیم می‌شوند: اول، کوارتیکل‌هایی که از نقاط A و B، حرکت را آغاز کرده به ترتیب به نقاط C و D می‌روند، و دسته دوم به ترتیب به نقاط D و C می‌روند. کانال علمی عرفانی👇 @wittj2