🔮🎷 نقدی بر مایکل شرمر
مایکل شرمر در ساینتفیک آمریکن نقدی بر این ایده وارد کرده است
⭐️ ابتدا خلاصه ایی از سخنرانی آقای دکتر نراقی را می آوریم و سپس نقد شرمر را بیان می کنیم و در نهایت نقد و نظر خود را می گوییم.
👈دو ایده در باب معاد مطرح شده است
یکی معاد جسمانی
و دیگری معاد روحانی
ظواهر آیات را بررسی کنیم در می یابیم که آن چیزی که قران از ان خبر می دهد معاد جسمانی می باشد
امکان معاد جسمانی حتی در نظر اعراب امری عجیب بود به طوری که با اعتراض نزد پیامبر می آمدند و می گفتند این استخوان شتر در دست ماست و ما پودرش می کنیم و پراکنده ش می کنیم چطور می خواهی این استخوان را بازگردانی و همانند اولش کنی؟
اما امکان این امر حتی در بین فلاسفه مسلمان نیز قابل باور نبود
به چند دلیل و قاعده فلسفی یکی امتناع اعاده معدوم
و دیگری شبهه آکل و ماکول
سئوال مهمی که در اینجا مطرح می شود این است:
چه چیزی باعث می شود فردی را که امسال می بینید همان فردی باشد که سال گذشته دیده اید؟!
این رابطه ایی که این دو موجود را یک فرد واحد می کند همان وحدت هویت شخصی است
دو نوع وحدت در نظر می گیریم
1️⃣ یکی وحدت نوعی
مانند برادر دو قلو که شبیه هم هستند و یا دو ماشین پراید یکسان که کیفیت ان دو نوع یکی است.
1️⃣ دیگری وحدت عددی
اما وقتی می گوییم این فرد همانی است که من دیشب دیدم منظور این است که همان شخص بوده است.
⭐️وقتی درباره امکان پذیری معاد صحبت می کنیم منظور ما همین وحدت عددی است یعنی این همانی هویت شخصی است و نه اینکه شخصی شبیه انسان باز گردد.
اما چه چیز باعث می شود این وحدت هویت شخصی ثابت باشد؟!
1️⃣ یک نظریه این است که بدن باید ثابت باشد یعنی اگر این بدن همان بدن دو سال دیگر باشد هویت انسانی حفظ می شود
👈اما این نظریه مشکلاتی دارد
بدنی که امروز داریم با بدنی که دو سال قبل داریم یکی نیست چون سلول های آن عوض می شود
2️⃣ نظریه دیگری این است که روح باید ثابت باشد
این نظریه هم اشکلاتی دارد
از نظر فلاسفه روح یک امر مجرد است و نمی شود مشاهده و حسش کرد
وقتی شخصی را مشاهده می کنیم که دو سال قبل دیده ایم و متوجه می شویم این همان فرد است اما بدون معاینه روح چگونه به این امر پی بردیم؟
3️⃣ چیزی که به نظر می رسد این است که مغز را مسئول حفظ وحدت هویت شخصی بدانیم
اما این نظریه نیز اشکلاتی دارد
قسمت های فوقانی مغز مسئول حافظه و آگاهی و استدلال و زبان و.. است
قسمت های پایینی مغز مسئول حرکت های غیر ارادی همانند تنفس است
👈فرض کنید شخصی به نام علی تصادف می کند و کل بدنش و از جمله ساقه مغزش از بین می رود
محمد هم در این تصادف بوده اما کل بدنش سالم است و ساقه مغزش هم سالم است اما قسمت فوقانی مغزش را از دست داده است
فرض کنید با یک عمل جراحی می توانیم قسمت فوقانی مغز علی را به مغز محمد منتقل کنیم
بدن محمد و ساقه مغز محمد را دارد اما قسمت فوقانی مغز مربوط به علی است
تصور کنید این فرد بیدار شود
این فرد محمد است یا علی؟
این شخص علی است
هویت ما نه با بدن ما و نه کل مغز ما بلکه با قسمت فوقانی مغز ما وابسته است و منتقل می شود
حال یک آزمایش دیگری فرض کنیم
یک مغز خالی داریم, علی نیز در تصادفی در آستانه مرگ است ما یک تکلنوژی داریم که اطلاعات مربوط به قسمت فوقانی مغز را منتقل می کند به یک مغز خالی توجه داشته باشید هیچ عضوی از بدن علی به مغز صفر کیلومتر منتقل نشده است. تنها اطلاعات منتقل شده است.
این مغز جدید هویتی به نام علی پیدا می کند.
بنابراین هویت شخصی ما به اطلاعات و تجربیات آگاهانه ما وابسته است و منتقل می شود.
تمام این مطالب درباره اطلاعات و اگاهی و.. بود اما درباره بدن چطور؟ !
آیا بدنی که از بین رفته است و یا حتی پودر شده است امکان بازیابی آن وجود دارد؟
بله کاملا این امکان وجود دارد هم از لحاظ تئوری و هم در عمل در حاضر چنین چیزی قابل دست یابی است
⭐️دی ان ای شما تمام اطلاعات موجود در بدن شما از رنگ چشمان شما تا رنگ پوست شما و.. در خود دارد و با کلونی کردن به راحتی می توان یک بدن دیگر شبیه سازی کرد و حتی نیازی به یک استخوان و یا بافت هم نیست تنها با یک دی ان ای این امکان وجود دارد.
👌در نتیجه این امر ممکن است و خداوند امور ممکن را می تواند بر خلاف امور محال انجام دهد و این نظریه در برابر اشکالاتی مانند امتناع اعاده معدوم و شبه آکل و ماکول مصون می باشد زیرا در اینجا چیزی معدوم نمی شود که دوباره اعاده شود.
@wittj2
🔮🎷مایکل شرمر
که از منظر علمی نتوانسته به این نظریه اشکالی وارد کند تنها حرفش این است که وحدت عددی بین مرگ شخص و زندگی پس از مرگ وجود ندارد یعنی این شخصی که می میرد همانی نیست که در معاد دوباره زنده می شود
شرمر مثالی زده و می گوید که یک کپی از شما، خود شما نیست همانند یک برادر دو قلو که شما نیستید
⭐️اما اشتباه فاحش شرمر در اینجاست که این دو امر را یکی می پندارد
در فرض برادر دو قلو با تمام ژن های یکسان چیزی که سبب می شود این دو فرد یکی نباشند و افکار و علایق و سلایق و باور های متفاوت داشته باشند این است که تجربیات یکسانی نداشته و در یک محیط و یا یک مکان نبوده اند، به عبارت فنی تر در برابر
محرک های STIMULUS متفاوت قرار گرفته اند و سیم کشی های مغزشان متفاوت شده است.
👌اشکال دیگر شرمر بر نگرش ما از جهان یا نظرگاه point of view ما مبتنی میباشد
شرمر می گوید فرض کنید بدون اینکه فرد مورد نظر بمیرد، حافظه یا "من" را کپی کنیم
در نتیجه دو حافظه مجزا خواهیم داشت و بر اساس تجربیات متفاوت شان حافظه های مختلفی ضبط خواهند کرد
و هر کدام نگرش POV خاص را به جهان دارند.
⭐️ اشتباه شرمر در این مثال و فرض خود نهفته است، زیرا وقتی شخصی می میرد دیگر تجربه ایی کسب نمی کند تا نظرگاه دیگری داشته باشد.
در ذیل؛ یک تبیین علمی از این تداوم و
"این همانی" شخصیت ارائه خواهیم داد
اما چگونه هویت
شخصی personal identity ما در طول زمان حفظ می شود؟!
روشن است این هویت و یا "من" وابسته به اندام ها، بافت ها و یا حتی سلول- های ما نیست زیرا با از دست دادن پا یا از دست دادن و به دست آوردن سلول هایی باز هم این "من" ثابت است.
اما هویت ما وابسته ما به الگوی مغزی ماست ( کانکتوم)
به چه معنا؟؟
به این معنا که این چیدمان و ارتباطات نورنی در مغز ما به گونه ایی است که یک آگاهی از آن متبلور می شود و این همان "من" است.
در اینجا نیز روشن است این هویت شخصی ما وابسته به یک نورون و یا دو نورون نیست آن چیزی که اهمیت
دارد pattern "الگو" است.
📗 یک تشبیه و
مقایسه analogy با فیزیک در اینجا سودمند است؛
👈 یک ظرف گاز را فرض کنید این ظرف حاوی فلان مقدار فشار گاز است
اگر به هر کدام از مولکول های گاز یک برچسب بزنیم هر کدام شان نه تنها فشار های متفاوتی بر دیواره محفظه وارد می کنند بلکه در طول زمان هم فشار هر یک تغییر می کند و یا
چیدمان configuration مولکول های گاز نیز در طول زمان ثابت نیست
ولی در نهایت فشار گاز به تعادل رسیده ثابت و مقدار معینی دارد
یعنی با اینکه چیدمان مولکول های گاز متفاوت است نتیجه نمی شود که فشار متفاوت میباشد از چیدمانِ متفاوت نورون ها و در نهایت نیز نتیجه نمی شود که "من" ثابت نیست.
و یا اگر بخواهیم از جهت دیگر شباهت ثابت بودن یک کمیت با فیزیکی با هویت شخصی را لحاظ کنیم
بابد بگوییم درباره دما نیز به هر یک از اتم های موجود در یک ظرف، دمایی نسبت داده نمی شود و اصلا بی معناست که بر هر اتمی دمایی نسبت دهیم
ولی اگر چند الکترون یا چند اتم کنار هم باشند و به مجموع آنها یک دمایی نسبت می دهیم
در این مقایسه نیز همان طور که به هر اتم نسبت دادن دما بی معنا و مهمل است نسبت دادن هویت شخصی به یک نورون نیز بی معناست.
📢 در نهایت شرمر در یک عبارت غیر علمی و غیر دقیق می گوید:
Our genomes and connectomes cannot be duplicated
ژنوم و کانکتوم های ما را نمی توان شبیه سازی کرد
درباره ژنوم که نه تنها از نظر علمی شبیه سازی آن محتمل است بلکه با چشم خود می بینیم همانند دو قلو های همسان
و یا در پژوهشگاه رویان این کار را بروی حیوانات انجام می دهند
اما در مورد کانکتوم باید گفت :
شرمر باید کتاب کانتکوم سونگ را بخواند و یا کمی در این باره از سایت The Human Connectome Project اطلاعات کسب کند و میزان پیشرفت و اهداف و زمان بندی این پروژه علمی را مشاهده کند.
📎 این مطلب به معنای واقعی کلمه اختصاصی است
🌐 scientificamerican.com/article/why-the-ldquo-you-rdquo-in-an-afterlife-wouldnt-really-be-you/
🌐 humanconnectomeproject.org/
📗 Connectome: How the Brain's Wiring Makes Us Who We Are / by Sebastian Seung
@wittj2
🔮🎷کوانتوم و عرفان ناب اسلامی/
کوانتوم وتعالیم عرفانی،دلنوشته ها و اشعارم وسخنان و اشعار بزرگان اهل علم و ادب
🔮🎷 Eitaa.COm/wittj2
🔮🎷آداب سير و سلوك
👈علامه حسن زاده آملی:
اول : قرآن
دوم : دائم الوضو بودن
سوم : پرهيز از پرخورى
چهارم : اجتناب از پرحرفى
پنجم : محاسبه
ششم : مراقبه
هفتم : ادب مع الله
هشتم : عزلت
نهم : نماز شب
دهم : تفكر
يازدهم : ياد خدا
دوازدهم : رياضت و تهذيب
سيزدهم : همت
چهاردهم : توبه
📚صراط سلوك
@wittj2
هرکه جز ماهی،ز آبش سیر شد
هرکه بی روزی است،روزش دیر شد
مولانای جان🌻
👈معنی:تنها عاشق است که از غوطه خوردن در آبِ عشق ومعرفت خسته نمیشود.و هرکس از عشق بی بهره باشد،روزگارش تباه و بیهوده است
@wittj2
كانال شعر و كلام جانمان.mp3
7.83M
🎷روزبه نعمت اللهی
⭐️پلاس
@wittj2
🔮🎷«کتابسوزی مسلمانان،افسانه یا واقعیت؟» را در بازار اندروید ببین:
http://cafebazaar.ir/app/?id=ketab.suzi&ref=share
@wittj2
🔮🎷انسان چه اهمیت و ارزشی در کیهان بیکران دارد؟
نیک هیوز (Nick Hughes)
بنا بر ارزیابیهای اخیر، راه شیری تنها یکی از ۲ تریلیون کهکشانی است که در فضای قابل مشاهده وجود دارد، و عبور از این کهکشانها ۹۰ میلیارد سال نوری طول میکشد.
اگر کرهی زمین را به اندازهی یک ریگ در نظر بگیرید و نسبت این ریگ را با کل صحرای بزرگ آفریقا در ذهن تجسم کنید، هنوز نمیتوانید تصور کنید که ما چه فضای بینهایت کوچکی از کل کیهان را اشغال کردهایم.
این تنها از نظر بُعدِ مکانی بود.
فضای قابل مشاهده ۱۳ میلیارد و ۸۰۰ میلیون سال عمر دارد. اگر این بازهی زمانی را یک سال در نظر بگیریم، #مهبانگ (انفجار بزرگ) در نیمهشب اول ژانویه روی داد و اولین هوموساپینسها (انسانهای بخرد) در ساعت ۲۲:۲۴ روز ۳۱ دسامبر پدیدار شدند. اگر الان ساعت ۲۳:۵۹:۵۹ باشد، ممکن است پیش از سر رسیدن نیمهشب انسانها از بین رفته باشند، در حالی که جهان احتمالاً تا ابد تداوم خواهد داشت.
آیا از این که عالم هستی تا این اندازه بزرگ و ما تا این اندازه کوچک و گذرا هستیم، نمیتوان نتیجه گرفت که ما انسانها مطلقاً بیاهمیت و بیارزشایم؟
چنین تصوری میتواند فرد را به پوچگرایی سوق دهد.
به نظر دقیق بلکه برعکس است باید اولا به خالق پی برده و ثانیا بزرگی و قدرت خالق را دریابیم
👌بنا بر این دیدگاهِ بدبینانه،( پوج نگری) از آنجا که ما جایگاهی بسیار کوچک و گذرا در عالم داریم، هستی ما و کارهایمان بیاهمیت و بیارزش است. اما آیا این دیدگاه درست است؟ آیا ما بیاهمیت و بیارزشایم؟
حتی اگر چنین باشد، آیا پاسخ ما باید ناامیدی و پوچگرایی باشد؟
متن کامل👇
t.me/motale_gram/475
عضویت در کانال علمی عرفانی👇
@wittj2
🔮🎷دلیل فرگشتی بر توسعه و تداوم باور های دینی
لینک کتاب از سایت آمازون
https://www.amazon.com/Why-God-Wont-Go-Away/dp/034544034X
عضویت👇
@wittj2
﷽
دید موسی یک شبانی را براه
کو همیگفت ای گزیننده اله
تو کجایی تا شوم من چاکرت
چارقت دوزم کنم شانه سرت
دستکت بوسم بمالم پایکت
وقت خواب آید بروبم جایکت
این نمط بیهوده میگفت آن شبان
گفت موسی با کی است این ای فلان
گفت با آنکس که ما را آفرید
این زمین و چرخ ازو آمد پدید
گفت موسی های بس مدبر شدی
خود مسلمان ناشده کافر شدی
لم یلد لم یولد او را لایق است
والد و مولود را او خالق است
گفت ای موسی دهانم دوختی
وز پشیمانی تو جانم سوختی
جامه را بدرید و آهی کرد تفت
سر نهاد اندر بیابانی و رفت
وحی آمد سوی موسی از خدا
بندهٔ ما را ز ما کردی جدا
تو برای وصل کردن آمدی
یا برای فصل کردن آمدی
هر کسی را سیرتی بنهادهام
هر کسی را اصطلاحی دادهام
ما زبان را ننگریم و قال را
ما روان را بنگریم و حال را
چونک موسی این عتاب از حق شنید
در بیابان در پی چوپان دوید
بر نشان پای آن سرگشته راند
گرد از پرهٔ بیابان بر فشاند
عاقبت دریافت او را و بدید
گفت مژده ده که دستوری رسید
هیچ آدابی و ترتیبی مجو
هرچه میخواهد دل تنگت بگو
مثنوی مولانای جان🌻
@wittj2
🔮🎷سکوت بنیان تمام تجارب دینی :
سكوت، بزرگترین تجربه ی يگانه زندگي است. زندگي بسيار پر سر و صداست. در بيرون سر و صداست، در درون سر و صداست و اين سر و صداها براي ديوانه كردن هر انساني كافيست. آنها همه دنيا را به مرز جنون كشانده اند. شما بايد سر و صداي درونتان را خاموش كنيد. مهار ِ سر و صداي بيرون از توان ما خارج است و نيازي هم به اين كار نيست. اما مي توانيم سر و صداي درون را خاموش كنيم. آن دم كه سر و صداي درون فروكش كند و سكوت حاكم شود سر و صداي بيرون ديگر مشكلي نخواهد آفريد. مي تواني از سر و صداي بيرون لذت ببري. مي تواني بدون هيچ درد سري با آن به سر بري.👌 شنيدن سكوت ِدرون تجربه يگانه و منحصر به فرد است.
⭐️ هيچ تجربه ديگري نمي توان يافت كه تا اين اندازه ارزشمند باشد، زيرا از پي اين تجربه ديگر تجارب زندگي مي آيند. سكوت بنيان تمام ديگر تجارب ديني است. بدون سكوت هيچ حقيقت و آزادي و هيچ خدايي وجود نخواهد داشت. با سكوت ناگهان چيزهايي كه قبلا وجود نداشتند به وجود مي آيند و چيزهايي كه وجود داشتند ديگر وجود نخواهند داشت. نگاه تو عوض مي شود. دورنماي تو تغيير مي يابد. سكوت تو را به شناخت ناشناختني مي رساند. اين يگانگي سكوت است.
#مراقبه
#سکوت
#ذهن
@wittj2
برگی از معرفت🍂
انسان در عین اینکه یک موجود تاریخی است و در تاریخ زندگی می کند و نقش های برجسته می آفریند، می تواند با اختیار، خود را اسیر تاریخ نداند و از ورای تاریخ، به آنچه در تاریخ می گذرد، نگاه کند. تاریخی بودن و در همان حال از ورای تاریخ به تاریخ نگریستن، از ویژگی های انسان است و هیچ موجودی دیگری در این جهان از این توانایی برخوردار نیست.
📘 کتاب اختیار در ضرورت هستی، ص 60
دکتر غلامحسین ابراهیمی دینانی🌻
@wittj2
🔮🎷گریز به ابر فضا ( قسمت اول )
✍توسط سمیر اللهوردی · ۱۳۹۳/۰۴/۰۵
قصد داریم مطلب “گریز به ابر فضا” را که به قلم «میچیو کاکو» نویسنده چیره دست نوشته شده است را در ۱۲ قسمت تقدیم شما عزیزان کنیم. در این مطالب، مشکلات و موانع یک تمدن پیشرفته برای فرار از جهان مرده بررسی می شود، همچنین با تکنولوژی ها و راه های ممکن ِ فیزیکی، دانشمندان برای گریز از جهان آشنا می شوید.
به گزارش بیگ بنگ، اینکه سرنوشت حیات هوشمند در جهان، ضرورتا مرگ است، قانونی فیزیکی است. ولی مطابق قانون تکامل یا فرگشت، وقتی محیط تغییر کند، حیات، یا آن را ترک می کند، یا خود را تطبیق می دهد یا از بین می رود. از آنجایی که تطبیق با جهانی که در حال انجماد تا حد مرگ است، غیر ممکن به نظر می رسد، تنها گزینه های باقیمانده مردن یا ترک این جهان است. با روبرو شدن با مرگ نهایی جهان، آیا این امکان وجود دارد که تمدن های تریلیون ها سال بعد از ما، پیش از رویارویی با مرگ نهایی، فناوری مورد نیاز را به خدمت گرفته و جهان را با یک « فضاپیمای نجات » ترک کرده و به جهان های دیگری تغییر مکان دهند، جهانی جوان تر و گرم تر؟ یا اینکه از فن آوری برتر خود برای ساختن یک « حلقه زمانی » استفاده کرده و به گذشته خود، زمانی که دمای جهان بیشتر بود، سفر کنند؟
برخی فیزیکدانان با استفاده از آخرین دستاوردهای فیزیک پیشرفته، روش هایی کاملا نظری ولی محتمل را مطرح کرده اند که واقع گرایانه ترین نگرش به دروازه های ورود به ابعاد بالاتر به دیگر جهان ها را فراهم می کنند. امروزه تخته سیاه های آزمایشگاه های فیزیک در سراسر جهان، مملو هستند از معادلات ریاضی فیزیکدانان ؛ در پی یافتن این حقیقت که آیا کسی موفق خواهد شد با استفاده از انواع عجیب انرژی و سیاهچاله ها ، گذرگاهی به دیگر جهان ها باز کند؟ آیا ممکن است تمدنی پیشرفته بتواند میلیاردها سال بعد، برای ورود به جهان های دیگر ، از قوانین شناخته شده فیزیکی بهره بگیرد؟
استیون هاوکینگ، ستاره شناسی دانشگاه کمبریج، یکبار به طعنه گفته است: « کرمچاله ها، در صورتیکه وجود داشته باشند، برای سفرهای فضایی سریع مناسب خواهند بود. شما می توانید از درون یک کرمچاله به گوشه دیگر کهکشان بروید و بموقع برای نهار بازگردید. » و اگر کرمچاله و گذرگاه های ورود به ابعاد دیگر ، کوچکتر از آن باشند که امکان مهاجرت از این جهان را فراهم آورند؛ آنگاه انتخاب دیگری وجود خواهد داشت: کاستن حجم کلی اطلاعات یک تمدن هوشمند پیشرفته به سطح مولکولی و تزریق آن از درون گذرگاه؛ جایی که سیستم در طرف دیگر بتواند مجددا خود را بازسازی کند. به این ترتیب ممکن است یک تمدن کامل، بذر خود را از درون یک بعد گذر ارسال نموده و مجددا در طرف دیگر، با تمام شکوه و جلال، خود را برپا کند. ابرفضا، به جای اینکه تنها بازیچه ای برای فیزیکدانان نظری باشد، این قابلیت را هم دارد که بتواند راه نجات حیات هوشمند در جهانی رو به مرگ باشد.
برای درک کامل مفهوم این واقعه، ما ابتدا باید بفهمیم چگونه ستاره شناسان و فیزیکدانان با زحمت زیاد به این نتایج حیرت انگیز رسیده اند. نقطه تبلور نظریات کیهان شناسی ، نظریه تورم می باشد. نظریه تورم با تمام داده های تجربی سازگار است و ما را به سمت پذیرش مفهوم جهان های چندگانه نیز سوق می دهد. مشکل اساسی برای ترک جهان این است که آیا ما منابع کافی برای ساختن ماشینی خواهیم داشت که بتواند چنین شاهکاری را انجام دهد. اما از نظر یک فیزکدان مشکل اصلی چیز دیگری است: در وهله اول آیا اصلا قوانین فیزیک، وجود چنین ماشین هایی را امکان پذیر می داند؟ اگر فناوری به اندازه ی کافی پیشرفته ای داشته باشیم، بر طبق قوانین فیزیک فرا به جهان دیگر امکان پذیر خواهد بود. در قسمت بعد به، قدم اول: “ایجاد و آزمایش یک نظریه برای همه چیز” می پردازیم.
ادامه دارد ...
به قلم میچیو کاکو – جهان های موازی
@wittj2
🔮علت شکست نسبیت عام در بیگ بنگ، در بر نگرفتن اصل عدم قطعیت بود. عامل 👌تصادف در نظریه کوانتوم بود که اینشتن با اعتقاد به اینکه خدا در اداره جهان هستی تاس بازی نمی کند، از پذیرش آن خودداری کرد
@wittj2
در نقطه بیگ بنگ با تراکم و چگالی بی نهایت، نظریه ی نسبیت عام انیشتین شکسته و نقض می شود. ما نمی توانیم پیش بینی کنیم قبل از بیگ بنگ چه چیزی وجود داشته یا چگونه آغاز شده است.
@wittj2
🔮🎷نوترینوها که با سرعتهای بالایی در حرکت هستند،يكي از کاندیدها برای 👌مادهی تاریک به شمار میروند. این ذرات هیچ نوری را جذب یا منتشر نمیکنند؛ در نتیجه تاریک میمانند.
@wittj2