🔮🎷هدف اصلی از نکاح
🎯تکوین، پرورش و تکامل فرزند صالح است.
قرآن در این باره چنین می فرماید:
✨۞ هُوَ الَّذِي خَلَقَكُمْ مِنْ نَفْسٍ وَاحِدَةٍ وَجَعَلَ مِنْهَا زَوْجَهَا لِيَسْكُنَ إِلَيْهَا ۖ فَلَمَّا تَغَشَّاهَا حَمَلَتْ حَمْلًا خَفِيفًا فَمَرَّتْ بِهِ ۖ فَلَمَّا أَثْقَلَتْ دَعَوَا اللَّهَ رَبَّهُمَا لَئِنْ آتَيْتَنَا صَالِحًا لَنَكُونَنَّ مِنَ الشَّاكِرِينَ(۱۸۹)فَلَمَّا آتَاهُمَا صَالِحًا جَعَلَا لَهُ شُرَكَاءَ فِيمَا آتَاهُمَا ۚ فَتَعَالَى اللَّهُ عَمَّا يُشْرِكُونَ (۱۹۰)
💎 اوست که شما را از یک نفس آفرید سپس از ان نفس واحده، یعنی از جنس خود انسان، برای او همسری آفرید تا با او انس و آرام گیرد .
🔑هدف از آمیزش آنهم در حد اعتدال ،کشت بذر انسان است، تا بعد از استقرار، 👌✨نهال انسانیت پرورش یابد، و به بار معرفت و بندگی بنشیند، تا به کمال انسانی برسد، و به👌✨ وصال حضرت حق الله که مرجع اصلی اوست واصل گردد.
✨إِنَّ إِلَىٰ رَبِّكَ الرُّجْعَىٰ✨ همانا بازگشت همه به سوی اوست.
استاد سمندری🌻
📗نکاحات در آفرینش
علمی عرفانی👇
@wittj2
هدایت شده از سَمتِ بِهِشت
مداحی آنلاین - محمود کریمی - شب نیمه شعبان 1397 (2).mp3
4.92M
🌸 #میلاد_امام_زمان (عج)
💐امشب لبالب میشود دخل همه خمارها
💐یا میشود با جام می از تشنگان افطارها
🎤 #محمودکریمی
🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸
خداخالق عشقه🌸
محمدگل عشقه🌸
علی مظهرعشقه🌸
زهرا وجودعشقه🌸
حسن نمادعشقه🌸
حسین سالارعشقه🌸
عباس ساقی عشقه🌸
زینب شاهد عشقه🌸
سجاد راوی عشقه🌸
باقر عالم عشقه🌸
صادق احیای عشقه🌸
کاظم صابرعشقه🌸
رضا ضامن عشقه🌸
تقی جمال عشقه🌸
نقی پاکی عشقه🌸
حسن بقای عشقه🌸
اینم دعای عشقه🌸
اللهم عجل لولیک الفرج🌸
🍃🌸برای شادی و ظهور
حضرت مهدی(عج) صلوات🌸🍃
🌸🍃کپی کن تاهمه برای
شادی وظهورش صلوات بفرستن🌸🍃
🍃🌸 میلاد با سعادت
حضرت مهدی (عج) مبارک باد 🌸🍃
۳۱۳. سرود: تجسم سپیده دم
موضوع: امام زمان(عج)
آلبوم ترنم باران
آهنگساز : صمد جلالیان
شاعر : شهروز حقی
#آخرین_بهار
#نیمه_شعبان
#امام_زمان
#حضرت_مهدی
@soruod
تجسم سپیده دم
سلام بر نماز تو که بهترین نمازهاست
سلام بر نگاه تو که جلوه گاه رازهاست
سلام بر طلوع تو ، بر آسمان انتظار
به صبح صادقی که تو می آوری به یادگار
سلام بر نماز تو که بهترین نمازهاست
قسم به شوق لحظه ها ، برای باز دیدنت
به دیدگاه انتظار ، به لحظه رسیدنت
به سطر سبز برگ ها ، به شرم سرخ آسمان
به دشت های لاله خیز ، به لاله های بی نشان
بیا ترانه ساز کن ، بیا فروغ شب شکن
بیا و واژه ای گزین برای اشتیاق من
قنوت سبز سامرا ، بیا و شاعرانه کن
سکوت کوچه را پر از ترنم ترانه کن
گرچه که به شب رسیده ام ، بیا که مانده یک قدم
بتاب تا سحر شود تجسم سپیده دم
@soruod
4_5897798002231215484.mp3
1.93M
مهدی جان❤️❤️ تولدت مبارک
@parvaanehaauevesaal💕
🔮🎷خدا چیست؟ آیا کوانتوم وجود خدا را اثبات می کند؟
✍توسط ناهید سادات ریاحی در۲۷ اردیبهشت ۱۳۹۴فلسفه ی کوانتوم
در این مقاله میخواهیم اساسی ترین سوال هر انسانی را مطرح کرده و در علم و به طور اختصاصی تر در کوانتوم، به دنبال وجودی به نام خداوند بگردیم. آیا می توانیم وجود خداوند را با دلایل علمی اثبات کنیم؟!
اگر یادتان باشد در مقاله ای تحت عنوان “آیا کوانتوم به فلسفه نیاز دارد؟” در مورد لزوم وجود فلسفه در کنار علم، بحث کردیم. با نتیجه ای که گرفتیم حالا به سراغ چالش های فلسفی نظریه ی کوانتوم رفته و آنها را بررسی می کنیم. اولین و بزرگترین سوالی که می تواند هر یک از ما را به عنوان یک انسان متعالی، درگیر کند، اثبات وجود خداست: یک قدرت و شعور نامتنهاهی که خالق کل کائنات است. اما سوال مهم تر اینجاست که در کجا باید به دنبال خدا بگردیم؟ در فلسفه، در ادبیات یا در علوم تجربی مانند فیزیک و شیمی یا حتی در وجود خودمان؟ اندیشمندان مختلف در این مورد، نظرات مختلفی داشته اند. از آنجایی که ، دنیای کوانتومی را رصد می کنیم، در این مطلب هم سعی می کنیم سوال خود را در این حوزه، بررسی کنیم.
علم فیزیک را می توان مادر علوم تجربی نامید و احتمالا به همین دلیل است که اکثر کسانی که در علم، به دنبال خداوند می گردند، به سراغ فیزیک می آیند. از ابتدای قرن بیستم که سرو کله کوانتوم در فیزیک، پیدا شد، این داستان بسیار جنجالی تر و البته پیچیده تر شد. علمی که برای اولین بار، قانون علیت را به نوعی، زیر سوال برد. به همین دلیل، دوره تولد کوانتوم را می توان یکی از نقاط عطف درگیری فلسفه و علم دانست. به جرات می توان گفت، بسیاری از بنیان گذاران کوانتوم (یا همه آنها)، فلاسفه بزرگی بودند که به شدت از تفسیر خود از مکانیک کوانتومی، دفاع می کردند. (در آخرین قسمت کلاس های درس کوانتومی، مهم ترین این مکاتب فلسفی را بررسی خواهیم کرد).
علمی عرفانی👇
@wittj2
🔮🎷دانشمندان فیلسوف همواره به سه دسته تقسیم می شوند:
عده ای خدا باور و عده ای ملحد یا خداناباور که هر کدام می کوشند به کمک استدلال های علمی، وجود خدا را اثبات یا رد کنند. هنوز هیچ پیروزی از میدان این نبرد، بیرون نیامده است! شاید اصلا نبرد در این میدان اشتباه باشد: این نظر دسته سوم دانشمندان فیلسوف است! به نظر آنان، نباید در علم به دنبال خدا گشت. آنها معتقدند علم در درجه ای قرار ندارد که بتواند یک موجود فرامادی را اثبات کند و شاید هیچگاه هم به چنین درجه ای نرسد! هنوز مشخص نیست حق با کدامیک از این سه دسته است. هر کس می تواند با مطالعه استدلال ها این سه دسته، به یکی از آنها بپیوندد.
یکی از استدلال های اثبات خداوند که توسط پروفسور Fr. Robert Spitzer در کتاب New Proofs for the Existence of God (نشانه های جدیدی برای وجود خداوند) آمده را می توانید از فایل زیر مطالعه کنید.
🔮🎷اثبات وجود خدا به کمک علم (نوشته پروفسور اسپیتزر)
اثبات وجود خداوند در تاریخ علم، بحث های زیادی را به وجود آورده است. بسیاری از دانشمندانی که البته فیلسوفان بزرگی هم هستند، به ذاتی لایتناهی به نام خداوند اعتقاد دارند و البته عده ای دیگر مانند استیون هاوکینگ، وجود چنین قدرتی را بیهوده و غیرلازم می دانند.
برای پاسخ به این سوال که آیا خداوندی جهان را خلق کرده است، باید قدم به قدم مراحل زیر را طی کنیم:
۱- هرچیزی که آغازی دارد، علتی دارد.
۲- کائنات، آغازی داشته است.
۳- بنابراین کائنات هم علتی دارد.
قدم اول همان قانون علت و معلول است که می گوید هر معلولی، علتی برای به وجود آمدن دارد، در غیر اینصورت ماده از هیچ به وجود آمده است که به هیچ وجه منطقی نیست.در گام دوم باید اثبات کنیم که جهان آغازی داشته است و برای اینکار از علم کمک میگیریم و در مرحله ی سوم فقط باید از مرحله ی قبل، نتیجه گیری کنیم.
ادامه دارد...
علمی عرفانی👇
@wittj2
🔮🎷شواهد آغاز جهان
برای اثبات آغاز داشتن کائنات، چندین شاهد و دلیل علمی در دست داریم. یکی از این شواهد، قوانین ترمودینامیک هستند که به صورت زیر بیان می شوند:
🔑قانون اول: میزان کل انرژی-جرم در جهان، ثابت است.
🔑قانون دوم: میزان انرژی در دسترس برای کار در حال کاهش است یا به عبارت دیگر انتروپی در حال افزایش و در حال رفتن به سمت ماکسیمم است.برای کسانی که با مفهوم انتروپی آشنایی زیادی ندارند باید بگویم که انتروپی یک کمیت ترمودینامیکی بوده و معیاری از نحوه ی توزیع انرژی است، به طوری که هر چه میزان پخش انرژی بیشتر باشد، انتروپی نیز بیشتر خواهد بود. به نظر من اینکه از انتروپی به عنوان “بی نظمی” یاد می کنند، کاملاً اشتباه است، در طبیعتی با چنین قوانین دقیقی، بی نظمی معنا ندارد، درواقع وقتی تمام انرژی در یکجا متمرکز شده باشد، انتروپی مینیمم(مانند آغاز جهان) و زمانیکه انرژی بین بخش های مختلف به طور یکسان، پخش شده باشد، انتروپی ماکسیمم مقدار خود را دارد که این یعنی عدالت، نه بی نظمی!
بگذریم، حالا باید از این دو قانون نتیجه گیری کنیم: اگر میزان کل انرژی-جرم محدود باشد و میزان انرژی قابل استفاده، در حال کاهش باشد، بنابراین جهان نمی تواند تا ابد وجود داشته باشد وانرژی اش روزی تمام خواهد شد. هر بخش از جهان، دمای یکسانی (انتروپی ماکسیمم) خواهد داشت. بنابراین نتیجه ی واضح این است که جهان در زمان معینی و با مقدار بسیار زیادی انرژی آغاز شده است و اکنون در حال مصرف این انرژی است.
در اخترفیزیک نیز، کشف مهمی وجود دارد که به آغاز و خلق کائنات اشاره دارد و ثابت شده است که جهان ما در حال تورم و انبساط است و تا ابد به این تورم ادامه خواهد داد. این کشف، دلیلی قوی است که ثابت می کند جهان در حال تورم، روزی در یک نقطه متمرکز بوده و در واقع شروعی در زمان داشته و از یک زمان خاص آغاز شده است.
ادامه دارد...
علمی عرفانی👇
@wittj2
🔮🎷پس چه کسی خدا را خلق کرده است؟!!
حال ممکن است برای عده ای این سوال پیش بیاید که اگر هر چیزی که آغازی داشته، حتما علتی و خالقی هم دارد، پس خالق خدا کیست؟ پاسخ به این سوال در فهم نکته ی ظریفی نهفته است: ما در استدلال خود گفتیم هر چیزی که آغازی داشته باشد، علت و خالقی خواهد داشت، اما مسئله اینجاست که خدا آغازی نداشته است!🔑 طبق قانون نسبیت عام اینشتین که در کنار کوانتوم، یکی از نظریات انقلابی قرن بیستم بود و آزمایش ها هم آن را اثبات کرده اند، زمان به ماده و فضا ارتباط دارد، بنابراین زمان خودش با ماده و فضا آغاز شده است! پس بحث کردن در مورد زمان قبل از خلق کائنات کاملاً اشتباه است. زیرا زمان خود با کائنات متولد شده است. اما خدایی که ما از او حرف میزنیم خالق کل کائنات و من جمله زمان است! بنابراین خدا با زمانی که خودش آن را آفریده، محدود نمی شود و در آن نمی گنجد.در نتیجه خداوند، آغازی در زمان نداشته و در نتیجه نیازی به علت و خالقی ندارد!
🔑 در مقالات آینده خواهیم دید تفسیر کپنهاگی مکانیک کوانتوم هم خدا را بیرون از سیستم مشاهده کننده و مشاهده پذیر قرار می دهد. تفسیر کپنهاگی می گوید واقعیت، معلول اندازه گیری است و تا ما چیزی را اندازه گیری نکنیم آن چیز وجود نخواهد داشت! اگر تمام این دلایل را کنار هم بگذاریم، می توانیم نتیجه بگیریم که کائنات توسط یک قدرت ماورای کائنات و فوق طبیعی خلق شده است. این شواهد همچنین نشان می دهند که این قدرت فوق جهانی، بسیار باهوش و باشعور است.
✍فرد هویل (Fred Hoyle) یکی از برجسته ترین اخیرفیزیکدانان و البته یکی منکران سرسخت خدا، با سنجش این شواهد؛ به کلی نظرش تغییر کرد. هویل می گوید:
چرا شما نباید به خودتان بگویید: قطعاً یک شعور فوق العاده باهوش، ویژگی های اتم کربن را طراحی کرده است، در غیر اینصورت احتمال پیدایش من از چنین اتمی از طریق نیروهای تصادفی طبیعت، ناچیز است؟” البته که باید این سوال را از خودتان بپرسید! تفسیر حقایق نشان می دهد که یک ابرشعور یا ابر عقل، این جهان را با فیزیک، شیمی و زیست شناسی خلق کرده است،چرا که نیروهای تصادفی طبیعت، قادر به انجام چنین کاری نیستند.
از طرفی افرادی مانند استیون هاوکینگ و ریچارد داوکینز، که اولی یک فیزیکدان نظری و دومی یک زیست شناس فرگشتی است، هر کدام با استفاده از حوزه تخصصی خود، وجود خداوند را رد می کنند. مثلا هاوکینگ می گوید در کوانتوم، ذره می تواند از هیچ به وجود آید. در حالیکه این استدلال، کمی عوام فریبانه است، چرا که مفهوم “هیچ” در فیزیک با مفهوم آن در عوام، تفاوت دارد. در واقع، “هیچ” در عوام به معنای “عدم” است، در حالیکه “هیچ” در فیزیک، یک میدان است و به معنای عدم نیست. بنابراین، لازم است در مورد هر استدلالی (چه در اثبات و چه در رد خدا) کاملا تحقیق کنید و تنها به این دلیل که یک دانشمند مشهور آن را بیان می کند، قانع نشوید!
علمی عرفانی👇
@wittj2
🔮🎷چرا کوانتوم به فلسفه نیاز دارد؟
✍توسط ناهید سادات ریاحی در۲۴ اردیبهشت ۱۳۹۴فلسفه ی کوانتوم
فلسفه و علم دو رقیبی بوده اند که در ادوار مختلف تاریخ، گاه درهم تنیده بوده و به یکدیگر کمک کرده اند و گاهی چنان در مقابل هم ایستاده اند که یکی دیگری را از میدان بدر کرده است. اما چرا علم به فلسفه نیاز دارد؟!!
در این مقاله میخواهیم بحث فلسفه ی کوانتوم را آغاز کنیم. اما بهتر دیدم قبل از شروع بحث های فلسفی کوانتوم، ابتدا پاسخ سوال زیر را پیدا کنیم:👇
🔑چرا باید پای فلسفه را به دنیای علم باز کنیم؟؟ چرا کوانتوم به فلسفه نیاز دارد؟!!
به تعبیر برخی دانشمندان از جمله استیون هاوکینگ، فلسفه مرده است! اما چرا؟ واضح است، این دانشمندان می گویند فلسفه نتوانسته خود را همگام با علم به جلو ببرد و در واقع از علم بسیار عقب تر است. این عقب ماندگی به ویژه در علومی مثل مکانیک کوانتومی بشدت به چشم می آید.
سوالات بسیاری در مورد ماهیت و حقیقت هستی را نمی توان بدون توجه به کوانتوم پاسخ داد. درست است که پرسش های بنیادی در مورد ساختار فضا، زمان و ماده در تارو پود نظریه ی نسبیت و کوانتوم تنیده شده اند، اما متاسفانه نگرش حاکم در فیزیک می گوید “خفه شو و محاسبه کن!” ؛ این یعنی سوالات را حل کنید و در مورد معنای آنها چیزی نپرسید!
اما اینکه تنها به محاسبات توجه کنیم و آنها را بالاتر از مفاهیم اساسی قرار دهیم، بیشتر گیجمان می کند. بگذارید مثالی بزنم: با دوقلوهای نسبیتی آشنا هستید؟ همان پارادوکس دوقلوها را می گویم. داستان از چه قرار است؟ دو برادر که دو قلوی یکسان هستند، از هم جدا می شوند. یکی به فضا می رود و دیگری در زمین می ماند. نظریه ی نسبیت می گوید وقتی یکی از برادران از فضا برگردد و دو برادر دوباره یکدیگر را در زمین ملاقات کنند، برادر فضایی، جوانتر خواهد بود (البته در حد میکروثانیه! که برای ما آدمها تقریباً همان صفر است!!). مثال واقعی هم برای این داستان وجود دارد: دو قلوهای همسان اسکات و مارک که اسکات، فضانورد است. زمانی که اسکات در سال ۲۰۱۶ از مدار فضایی زمین برگردد، حدود ۲۸ میکروثانیه از دوقلوی همتایش که در این مدت در زمین بوده، جوانتر خواهد بود! (در شکل زیر اسکات واقعاً ۲۸ میکروثانیه جوونتر به نظر می رسه!!) محاسبه ی این تغییر سن نسبیتی برای هیچ فیزیکدانی مشکل نیست و می تواند آن را به راحتی محاسبه کند، اما مهم این است که حتی فیزیکدان مشهوری چون ریچارد فینمن، هیچگاه نتوانست توضیح درستی در مورد این مسئله بدهد.
ادامه دارد...
علمی عرفانی👇
@wittj2
فینمن این اختلاف سن را ناشی از اختلاف شتاب این دو نفر می دانست:👇
دوقلویی که شتاب بیشتری دارد، جوانتر نیز هست. اما مواردی زیادی وجود دارد که عکس این قضیه اتفاق می افتد و حتی مواردی که هیچ یک از دوقلوها شتاب نمی گیرند اما سن های متفاوتی دارند. بنابراین اگر چه محاسبات درست است، اما توضیح و تفسیر آنها مشکل است.
اگر هدف شما فقط محاسبه است، می توان گفت علم برایتان کافی است. اما اگر به دنبال درک مفاهیم و کشف فرمول بندی های جدید هستید، به درک عمیق تری نیاز دارید. اینشتین نیز نظریه ی انقلابی خود یعنی نسبیت را به جای روش های تجربی با روش های مفهومی کشف کرد. فیزیکدانان قبل از اینشتین می دانستند برای مثال، حرکت یک آهنربا در داخل یا نزدیک یک سیم پیچ، جریانی الکتریکی در سیم پیچ، القا خواهد کرد. اما توضیح کلاسیکی برای آهنربایی که در خلاف جهت سیم پیچ حرکت می کرد، کاملاً متفاوت بود. درواقع این اثر فقط به حرکت نسبی آهنربا و سیم پیچ بستگی داشت. توضیح این ناسازگاری ها به تفکر دوباره در مورد مفهوم همزمانی و رد مفهوم کلاسیکی فضا و زمان نیاز داشت، بهتر است بگوییم زمان معرفی یک نظریه ی تازه به نام نسبیت فرارسیده بود!
فهم نظریه ی کوانتوم، حتی چالشی بسیار عمیق تر است. نظر کوانتوم در مورد ماهیت و حقیقت هستی، چیست؟ دانشمندان بر سر پاسخ این سوال توافق ندارند، آنها حتی در مورد معقول بودن این سوال هم شک دارند!
مشکل نظریه ی کوانتوم، تنها ریاضیات نیست، بلکه مفاهیم غیرقابل پذیرشی است که برای توضیح این نظریه بیان شده اند. نظریه های فیزیکی باید با واژگان دقیق و عاری از هر گونه ابهامی توضیح داده شوند. اما در کوانتوم مفاهیمی وجود دارد که تعریف روشنی ندارند: سیستم، ابزار، محیط، میکروسکوپی، ماکروسکوپی، برگشت پذیر، برگشت ناپذیر، قابل مشاهده، اطلاعات، اندازه گیری. چگونه باید مشخص کنیم که چه چیزی سیستم است یا چه چیزی به آن اندازه بزرگ است که ماکروسکوپی در نظر گرفته شود یا اجزای برهمکنشی در یک اندازه گیری چه هستند؟
فلاسفه در واقع برای توسعه ی مفاهیم تلاش می کنند. فلسفه به دنبال شکاف ها و خلأهای یک استدلال است. باید قبول کنیم که نگرش “خفه شو ومحاسبه کن” نمی تواند مفاهیم را تعالی ببخشد. چیزی که فلسفه برای علم به ارمغان می آورد، ایده های عرفانی نیست، بلکه نگاهی موشکافانه و دقیق است. تردیدهای فیلسوفانه به نقاط ضعف مفاهیم و استدلال ها توجه می کنند. همین نگاه موشکافانه راه را برای کشف دنیاها و نگرش های تازه تر باز می کند. پس فلسفه همان نگاه عمیق تر و کنجکاوانه تر به علم است.
علمی عرفانی👇
@wittj2
🔮🎷قرب الهی
📗بخش یک
مفهوم قرب الهی
نزدیک شدن به خداوند تبارک و تعالی نه به معنای کم شدن فاصله زمانی و مکانی است ؛ که مثلاً اگر به مکه مکرمه رفتیم ، از نظر مکانی به خدا نزدیک شده باشیم یا نیمه شب از نظر زمانی به خدا نزدیکتریم .
خیر ، زیرا خداوند تبارک و تعالی خود آفریننده زمان و مکان است و خود محیط بر همه زمانها و مکانهاست و با هیچکدام از موجودات نسبت زمانی و مکانی ندارد ، خود میفرماید :
«و نحن اقرب الیه من حبل الورید»؛
سوره ق آیه ۱۶
ما از رگ گردن به او نزدیکتریم .
«هو الاول والاخر والظاهر والباطن...»؛
اوست اول و آخر و ظاهر و باطن.
«...و هو معکم این ما کنتم»؛
هر جا باشید او با شماست.
حدید ۴ و ۳
«...فاینما تولوا فثم وجه الله»؛
البقره ۱۱۵
پس به هر سو روی آورید همان جا روی خداست .
جمال یار ندارد نقاب و پرده ولی
غبار ره بنشان تا نظر توانی کرد
مراد از قرب به خدا نزدیکی مکانی و زمانی نیست ، بلکه مراد این است که انسان در اثر حرکت اختیاری و انتخابی که دارد با اعمال و کردار نیکو و دوری از هر زشتی و پلیدی به مقامی برسد که مورد عنایت خاص الهی قرار گیرد .
به طوری که همه درخواست هایش به اجابت برسد .
یعنی به آن جایی برسد که خداوند می فرماید : اگر مرا بخواند ، اجابت میکنم او را و اگر از من چیزی بخواهد به او عطا میکنم .
ادامه دارد ....
👇
@wittj2
🔮🎷قرب الهی
📗بخش دوم
بندهای که به چنین مقامی برسد به کمال خود رسیده است ولذا در عرف جامعه هم کسی که مورد توجه شخصیتی باشد ، میگویند او «مقرب» فلانی است و درقرآن کریم هم بر پیشروان اسلام که از ارزش بیشتری برخوردارند ، عنوان «مقربین» اطلاق شده است :
«والسابقون السابقون × اولئک المقربون»؛
پیشی گیرندگان پیشی گرفتگانند ، آنان مقربانند .
و این قرب به خدا مرتبهای است از وجود که در آن استعدادهای ذاتی شخص با سیر و حرکت اختیاری خود به فعلیت میرسد .
خواه حرکتی سریع و لحظهای که انبیا و اولیای خدا از لحظات دمیده شدن روح در کالبدشان سیر تکاملی کردند و در اندک مدتی به کمالات بزرگ و همان قرب حقیقی نایل شدند که عیسی بن مریم در گهواره میگوید : «قال انی عبدالله آتانی الکتاب و جعلنی نبیا»؛
گفت من بنده خدایم به من کتاب داده و مرا پیامبر قرار داده است .
همه ی ائمه معصومین علیهم السلام ، سیر تکاملی سریع و برق آسا داشتهاند .
این سیر تکاملی که هدف از تزکیه نفس است مربوط به جسم و بدن انسان نیست بلکه مربوط به روح و دل آدمی است و شرایط مادی فقط نقش فراهم کردن زمینه سیر و سلوک را به عهده دارند
اگر ما به زیارت خانه خدا میرویم مسلماً مکه هدف نیست بلکه وسیلهای است برای همان تقرب روح به خدا و چه بسا افرادی که در مکه بودند و حتی با پیامبر اسلام فامیلی داشتند مثل «ابولهب» ها ولی از خدا و پیامبرش فرسنگها دور بودند
و یا کسانی از مکه خیلی دور بودند ولی از بسیاری از اصحاب به خدا و پیامبرش نزدیکتر بودند ، مانند «اویس قرنی» که در رکاب علی علیه السلام در صفین به شهادت رسید .
او پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم را ندید امارسول خدا صلی الله علیه و آله و سلم سفارش او را به علی علیه السلام فرمود .
آنچه از آیات و روایات بدست میآید آن است كه انسان باید خود را به آفریدگار وابسته و مربوط بیابد و وجود خود را غیرمستقل و پرتوی از شعاع وجودی او بداند و هر قدر انسان وابستگی و عدم استقلال خود را بهتر درك كند ، توجهش به خالق جهان بیشتر خواهد شد و در نتیجه از انوار ربوبی بیشتر بهرهمند خواهد گردید ،
تا آنجا كه آینه تمام نما و مظهر كامل پروردگار جلت عظمته میگردد .
علمی عرفانی👇
@wittj2