۲- آیا ما در نهایت خواهیم توانست گراویتون ها را شناسایی کنیم؟
گراویتون ها ذرات بنیادی اولیه فرضی هستند که واسطه ی تولید نیروی گرانشی در چارچوب نظریه ی میدان کوانتومی می باشند. وجود گراویتون ها برای جوش دادن ورقه ی بین مکانیک کوانتوم و نظریه ی نسبیت اینشتین، ضروری می باشد، جستجویی که برای پنجاه سال همچنان در جریان بوده است. این تلاش سلسله از معادلات و آزمایش های عالی بدون هیچ نوع پاسخ قطعی تولید کرده است(شایان ذکر است که جستجو برای گراویتون های تکی متفاوت از جستجو برای امواج گرانشی می باشد، یک تلاش کاملا کلاسیک). لیگو(LIGO) و لیزا(LISA) تنها دو نمونه از پروژه های بلند پروازانه ی زیادی می باشند که برای رسیدن به این هدف طراحی شدند. تا به حال هیچ یک از این تنظیمات آزمایشی قادر به تشخیص امواج گرانشی نبوده اند[این مقاله قبل از آزمایشات اخیر که در آن امواج گرانشی کشف شدند، نوشته شده و همانطور که اطلاع دارید دانشمندان در سپتامبر ۲۰۱۵ توانست امواج گرانشی ناشی از برخورد دو سیاهچاله را شناسایی کنند]، اما در مورد گراویتون های تکی، مسئله به طور کامل، یک بازی دیگر می باشد.
در طول چند سال گذشته فریمن دایسون(Freeman Dyson)، تونی راتمن(Tony Rothman) و استفان باخ(Stephen Bough) از میان دیگر دانشمندان، مقالاتی نوشته شده که نشان می دهد احتمالا شناسایی یک گراویتون تنها، غیر ممکن است اگر هر چیز شبه فیزیکی در نظر گرفته شود. آنها روش های موجود را تجزیه و تحلیل نمودند و نتیجه گرفتند که اگر در شناسایی گراویتون ها موفق شوند، مقیاس دستگاه های آزمایش در این روش ها، به اندازه های غیر واقعی نزیک به صفر می رسد. بنابراین جاذبه ممکن است مانند دما یا فشار ، یک خصوصیت جسمی آماری، باقی بماند، که غیر قابل تقلیل به خواص ذاتی ذرات باشد. در صورتی که این نتیجه به واقع صحیح باشد، ممکن است برای همیشه، یک دیوار آهنی از بی خبری بین جهان فیزیک کوانتوم و جهان فیزیک کلاسیک، به وجود آید. این احتمال وجود دارد که این مسئله دیوانه کننده باشد و حتی لازم است که فیزیکدانان را از رؤیای نسبتا معقولِ وحدت نیروهای شناخته شده ی طبیعت، بیدار نمود.
۳- آیا ما سرانجام راز ظهوریافتگی را کشف خواهیم کرد؟
در سال ۱۹۷۲، فیزیکدان برنده ی جایزه نوبل و با استعداد اما “بدخلق”، فیلیپ اندرسون(Philip Anderson) یک ترقه روشن کرد و آنرا به زیرزمین معبد فیزیک انداخت. اندرسون در یک مقاله ی علمی با عنوان “بیشتر متفاوت است” تاکید نمود که نوع تفاوت بین درک رفتار ذرات منفرد-چیزی که فیزیک به شکلی گسترده در آن سرآمد است- و یک مجموعه از ذرات، فقط از دید تفاوت کمیتی نمی باشد بلکه از نظر کیفیتی نیز متفاوتند. اندرسون در مقاله اش به پدیده ی کیهانی ظهوریافتگی(Emergence) متوسل شده بود، یک ارتباط که اغلب به شکلی آزادانه در اطراف در جریان است ولی بسیار واقعی تر می باشد. به عبارت ساده، ظهوریافتگی به این واقعیت اشاره دارد که رفتار گروهی از موجودیت ها را نمی توان از رفتار فردی یکی از آنها به تنهایی، پیش بینی نمود.
پدیده ی ظهوریافتگی بر جهان ما حکم می راند، از خواص فلزات گرفته تا لانه موریانه ها، دسته های پرندگان و اقتصاد جهانی. به یک معنا، تمام شیمی، زیست شناسی و جامعه شناسی یک سلسله مراتب تجمعی از رفتار ظهوریافتگی می باشند. علم فیزیک در توضیح این مکانیسم مرکزی و عمیق در کارکرد جهان طبیعی، ناکام است. در واقع همچنان که اندرسون می گوید، فیزیک نمی تواند ظهوریافتگی را حتی در محدوده ی ناچیز خود، توضیح دهد، به عنوان مثال در زمینه ابررسانایی. هشتاد سال پیش، پل دیراک(Paul Dirac) اشاره کرد که قوانین فیزیک که از این پس درک می شوند، می تواند “بیشتر فیزیک و تمام شیمی” را توضیح دهند. و با این حال ما هنوز چگونگی جهش منطقی رفتار یک کوارک را به رفتار یک دی.ان.ای(DNA) استاندارد که متشکل از توده ی بسیاری از کوارک ها می باشد، درک نکرده ایم. درک رفتار پدیده ی ظهوریافتگی ممکن است تنها هدف مهم فیزیکدانان باشد اگر آنها بخواهند چگونگی ارتباط فیزیک با علوم دیگر و با جوامع انسانی را درک کند. بدون درک ظهوریافتگی، علم فیزیک برای استفاده های کوچک و بزرگ، یک دانش کاربردی اما تقریبا نامفهوم باقی می ماند.
ادامه دارد....
علمی عرفانی👇
@wittj2
۴- آیا ما خواهیم توانست فیزیک ذرات را زنده نگه داریم؟
این سوال به همان اندازه که فیزیکی می باشد، اجتماعی نیز هست و همچنین سوالی است که فیزیکدانان ذرات را درگیر کرده و بر می انگیزاند. سال ۲۰۱۲ در محفل بازخوانی کتابها در نیویورک، استیون واینبرگ(Steven Weinberg) اشاره کرد که بزرگترین کشف در LHC [برخورد دهنده ی هادرونی بزرگ در سازمان تحقیقاتی سرن در نزدیکی ژنو سوئیس]، احتمالا کشف بوزون هیگز نمی باشد اما در واقع، یک چیزی غیر منتظره می باشد، چیزی که واقعا دانش ما را از جهان به صورت مدل استاندارد اینشتین، رد می کند. برای این کشف ما احتمالا نیاز به ترازهای بالاتر انرژی داریم، که به نوبه ی خود برخورد های ذرات بزرگتر را ممکن می سازد که احتمالا ده ها میلیارد دلار هزینه دارد. مشکل بدتر این است که انجام این نوع از آزمایشات فیزیکی با استفاده از تجهیزات ارزان و تیم های کوچک، غیرممکن می باشد.
در مواجهه با رکود اقتصادی، بن بست سیاسی و پذیرش عمومی گسترده ی شبه علم [بجای علم]، باعث ایجاد یک نبرد فوق العاده دشوار برای فیزیکدانان ذرات خواهد شد که در انتظار حمایت از آزمایش های فیزیک چند میلیارد دلاری بعدی هستند. سابقه ای طولانی در شکست پروژه هایی مانند SSC [پروژه ی سوپر برخورد دهنده ی ابررسانا، یک مجموعه شتاب دهنده ی ذرات که در تگزاس در حال ساخت بود و در سال ۱۹۹۳ ادامه ی آن به دلیل مشکلات بودجه، متوقف گردید] و حتی پروژه های موفق مانند تلسکوپ فضایی هابل نشان می دهد که برای به موفقیت رساندن تمام مسیر یک آزمایش بزرگ فیزیکی، نیاز است تا ائتلاف سازمانی دقیق، منابع اقتصادی مطلوب و بینش سیاسی در یک جهت قرار بگیرند. زمانی که این مسیر بیش از تمامی اوقات، ساده و بدون مانع به نظر می رسد، اما در واقع فقط یک آیتم تنزل مقام در کنگره ی بودجه، می تواند تمام چنین رویاهایی را به باد دهد. عدم حمایت از پروژه های بزرگ فیزیکی در فیزیک ذرات و عدم امکان انجام این پروژه ها در مقیاس های کوچک تجاری، به این معناست که یک نسل کامل از فیزیکدانان ذرات قادر به دنبال کردن بزرگترین رمز و رازهای زمینه علمی خود نمی باشند. اینگونه تصور می گردد که باید فعالان این حوزه ی علمی را همواره درگیر کار، تحقیق و بررسی نگه داشت.
۵- آیا فیزیک به ما کمک خواهد کرد ماهیت آگاهی را درک کنیم؟
این سوالی است که تا حدودی مربوط به سوال ۳ در بالا می شود اما اهمیت محتوی آن باعث می شود که سزاوار یک مبحث جداگانه باشد. فراتر از درک چیزهایی مانند منشاء جهان هستی، درک منشا آگاهی زیاد، اجازه می دهد تا ما منشا جهان هستی را که به واقع مهمترین سوال در علم محسوب می گردد، درک کنیم. ما به طور قطع یک راه طولانی از تلاش و تحقیق پیش رو داریم تا به پاسخ این سوال برسیم، ولی علوم اعصاب، یک رشته جوان و پویا می باشد که پر از فرصت هیجان انگیز است. سوال فیزیکی در مورد مغز که ما می خواهیم به پاسخ دهیم: آیا کم و بیش، شواهد مستقیمی از اصول مکانیک کوانتومی درگیر در کار مغز در ترازهای مختلف، از سلول های عصبی تا مرحله ی رفتار، وجود دارد. به یک معنا، این سوال می پرسد که دقیقا چه نوع اتصالاتی هستند که جهان میکروسکوپی را به جهان بزرگ مقیاس، ارتباط می دهد، مسیری از تحقیقات که به نقطه ی آغاز علم بر می گردد!
دست کم تعدادی از دانشمندان برای پاسخ به این سوال، تلاش نموده اند. چند سال پیش راجر پنروز(Roger Penrose) و استوارت همروف(Stuart Hammerof) پیشنهاد کردند که تغییر سامانه های پروتئینی -که میکروتوبول(microtubules) گفته می شود -در مغز، می تواند به عنوان یک مثال مستقیم از برهم نهی درهم تنیده ی ذرات بنیادی، باشد. به هر حال این رساله ی بحث برانگیز، یک ضربه ی بزرگ از کار مکس تگمارک(Max Tegmark) دریافت نمود، که وی نشان داد که در دماهای معمولی، هر نوع درهم تنیدگی ذرات در مغز، تحت واهمدوسی* بسیار سریع قرار دارد، یک نوع استخراج میانگین که اساسا اتصال خصوصیات بیوشیمیایی حالت های قابل مشاهده ی درهم تنیدگی را قطع می کند.
اما این سوال ظاهرا لاین حل می باشد: کارهای دیگر، ارتباطی بین پدیده ی برهم نهی(برهم نهی درهم تنیده ی ذرات بنیادی) و پدیده های مهمی مانند فتوسنتز و انتقال الکترون در پروتئین ها را نشان داده اند. شاید یک روز ما بتوانم چگونگی ماهیّت حافظه را در ترازهای مولکولی در نتیجه ی پدیده ی درهم تنیدگی، توضیح دهیم. یا شاید توضیح آگاهی، اساسا غیر ممکن باشد، همچنانکه ظاهرا برخی از فیزیکدانان مانند ادوارد ویتن(Edward Witten) اینگونه فکر می کنند. در هر صورت، هیچ شکی نیست که مطالعه ی دقیق ارتباط بین فیزیک و آگاهی، یکی از نخستین معماهایی است که فیزیکدانان همچنان در مورد رویاپردازی می کنند.
علمی عرفانی👇
@wittj2
برگی از معرفت 🍂🍂
هله ای فلک، به ظاهر اگرت دو گوش بودی
ز فغان عشق، جانت چه خروشها نمودی!
همانطور که آسمان می تواند باز بشود ما هم در درون فضاگشا هستیم در اصل، ولی الان این آسمان محدود شده رفته توی جای کوچکی به نام محدودیت ذهن و آنجا جا شده، مولانا در بعضی اشعار تعجب ش را عنوان می کند که یک بی نهایتی که خداست یعنی اصل ما و از آسمان هم بزرگتر است، چه جوری در این جای کوچک جا شده و این آسمان اگر آزاد بشود از این محدودیت ذهن، چطوری دوباره در محدودیت یعنی ما که انسان هستیم جا می شود؟یعنی چه جوری ما به خدا که بی نهایت است زنده می شویم ولی هنوز توی این محدودیت هستیم، محدودیت تن یعنی هنوز زنده هستیم. از این شگفت زده می شود.
پس خاصیتهای آسمان در ما هست. حالا سئوال این است که شما که دارید زندگی می کنید الان در هر سنی هستید، وقتی یک رویدادی اتفاق می افتد که ذهنتان نمی پسندد می توانید فضا را باز کنید؟یا انتخاب می کنید فضا را ببندید و واکنش نشان بدهید؟اگر بدانید که خاصیت اصلی شما بنا به تعریف کش آمدن است، فضا را باز می کنیدو آن اتفاق و چالش را در بر می گیرید. شما می دانید که آن آسمان در درون ما باز می شود در واقع پر از خرد ایزدی است،پر از پیغامهایی است که از آنور میآید،و چالش شما مسئله شما موقعی حل می شود که فضا را باز کنید آن آسمان بشوید و این چالش را در آغوش بگیرید تا از آن آسمان راه حل مسئله تان بدست بیآید.انسانها با من ذهنی شان واکنش نشان می دهند منقبض می شوند و رد مقابل اتفاق می ایستند یا مقاومت می کنند،پس در این لحظه شما می توانید چون اراده آزاد دارید می توانید انتخاب کنید در این لحظه همین که اتفاق می افتد فضا را باز کنید و مرتب اتفاقات بیفتند شما فضا را باز کنید همینطوری بروید جلو. باز کردن فضا و در آغوش گرفتن هر اتفاقی که می افتد اعم از این که ذهن می پسندد یا نمی پسندد تسلیم نامید هوشیاری می شود یا پذیرش اتفاق این لحظه،پذیرش اتفاق این لحظه ما را از محدودیت ذهن که آسمان را بسته در می آورد و دوباره هوشیارانه به آن آسمان اصلی که آن بودیم تبدیل می کند.
و همینطور که خواهیم دید و دیدهایم هر انسانی که می آید به این جهان اول بینهایت است، اول همین فلک است، ولی وارد ذهن می شود و جذب چیزهای ذهنی می شود، چیزهای ذهنی بارها گفتیم یا از جنس فکرند، باورند یا از جنس دردند یا از جنس چیزهای فیزیکی نظیر تصاویر ذهنی پول، مقام یا بدن یا جنسیت و با مفاهیم اینها یا با تصاویر ذهنی اینها هم هویت می شود.
استاد پرویز شهبازی
مولانای جان🌻
@wittj2
سوار عشق شو وز ره میندیش
که اسب عشق بس رهوار باشد
به یک حمله تو را منزل رساند
اگر چه راه ناهموار باشد
مولانای جان🌻
@wittj2
🔮🎷مقایسه تصاویر چشم و ابر کهکشان یا نبولا
حدود هشتصد سال پيش حضرت مولانا فرموده :
در هر فلكى مردمكى مى بينم
هر مردمكش را فلكى مى بينم
اى احول اگر يكى دو مى بينى تو
برعكس تو من، دو را يكى مى بينم
اینها تصاوير یک نبولا Eye Nebula یا ابر کهکشانی است که محل تولد ستارگان می باشد. شاید اگر کسی اطلاعات نجومی نداشته باشد، با خواندن این رباعی اصلا مفهوم آن را متوجه نشود ولی با داشتن کمی اطلاعات نجومی و دیدن یک بار تصاویر نبولا، و کمی فراست می توان به عمق این رباعی پی برد.
حضرت مولانا که هیچگونه تلسکوپی در اختيار نداشته، نه تنها توانسته با چشم درون به سیر در دوردست ترین نقاط عالم بپردازد، بلکه توانسته درون هر یک از این نبولاها، کهکشان هایی را ببیند و به زیبایی هرچه تمام تر آن را با موضوع وحدت وجود ترکیب کند.
به راستی چه چیزی به غیر از حالت های وحی و الهام می تواند این چنین مرزهای حکمت و بصیرت را به یکباره همانند انفجار کهکشانی بسط دهد؟
عضویت👇
@wittj2
🔮🎷یکی از نامهای امیرالمومنین علی علیه السلام
در قرآن، 👌ایمان است که به کنایه از آن حضرت تعبیر شده؛
⭐️چنانکه امام باقر علیه السلام در مورد آیه شریفه
«وَمَنْ یکْفُرْ بِالْإِیمانِ فَقَدْ حَبِطَ عَمَلُهُ وَهُوَ فِی الْآخِرَةِ مِنَ الْخاسِرِینَ»(مائده/۵)
فرمود:
«اَلْإِیمانُ فِی بَطْنِ الْقُرْآنِ عَلِی بْنُ أَبِی طالِبٍ، فَمَنْ کَفَرَ بِوِلایتِهِ فَقَدْ حَبِطَ عَمَلُهُ»؛(۱)
🎷«مراد از ایمان در قرآن کریم، علی بن ابیطالب علیه السلام است، هرکس به ولایت او کافر شود تمام اعمالش نابود میشود».
در حدیثی از ابن عباس نقل شده که گفته:
برای علی بن ابیطالبعلیه السلام نامهای زیادی است که مردم خبر ندارند.
گفتیم: کدام نام است؟
⭐️گفت: از جمله اینکه خدای تعالی در قرآن کریم او را الایمان نامیده و فرموده:
«وَمَن یکْفُرْ بِالْإِیمانِ فَقَدْ حَبِطَ عَمَلُهُ وَهُوَ فِی الْآخِرَةِ مِنَ الْخاسِرِینَ»؛( سوره مائده/ ۵)
«و هرکس انکار کند آنچه را باید به آن ایمان بیاورد، اعمال او تباه میگردد، و در سرای دیگر، از زیانکاران خواهد بود».
⭐️همچنین است ایمان در آیه:
«حَبَّبَ إِلَیکُمُ الْإِیمانَ»( سوره حجرات/۷)
⭐️ عبدالرحمن بن كثير روايت كرده است كه:
از امام صادق عليه السلام سئوال كردم: آيا دوست داشتن و متنفر بودن ربطی به ايمان دارند؟
امام فرمود: آيا ايمان چيزي 👌جز حب و بغض است؟ سپس آيه زير را خواند: «حَبَّبَ اِليْكُمُ الاِيمَانَ وزَيَّنَهُ فِي قُلوبِكُمْ»
👈يعني اميرالمؤمنين عليه السلام«وكَرَّهَ اِليْكُمُ الكُفْرَ والفُسُوقَ والعِصْيَانَ أُولئِكَ هُمُ الرَّاشِدُونَ»
👈منظور از كفر و فسوق و عصيان، اولی و دومی و سومی هستند.
(۱)بحارالانوار،ج35،ص348
(۲)اصول کافی، ج 1، ص 426
@wittj2
اولیاالله.mp3
6.94M
🎷علامه مروجی سبز واری
⭐️اولیاءالله
کانال علمی عرفانی👇
@wittj2
نان دهی از بهر حق نانت دهند
جان دهی از بهر حق جانت دهند
گر بـریزد برگهـــای این چنـار
برگ بی برگیش بخشــد کردگار
گر نماند از جود در دست تو مال
کی کنـــد فضل الاهت پایمــال
مولوی🌻 همان_ج1_92
@wittj2
✍چ مثل چمران
⭐️امروز ۳۱ خرداد شهادت دکتر مصطفی چمران
کاش ما هم مثل چمران بمیریم 🌹
یادشهدا گرامی باد✨
@wittj2
پندانه🍂
مرحوم حاج ملا هادی سبزواری میفرماید:
عرفان نظری و عرفان عملی بهمنزله دو بال انساناند که انسان باید با این دو بال پرواز کند و اوج بگیرد هر دو جهت مهم عرفان نظری و عرفان عملی مکمل یکدیگرند.
📗اسرار الحکم
@wittj2
⭐️نکته ای ناب
انسانها باید به علم توحید احساس نیاز کنند ما آنقدر که به یک لیوان آب احساس نیاز می کنیم به علم توحید احساس نیاز نمیکنیم همه دانشها در زمان مرگ ریزش میکنند👌 جزء علم توحید
حجت الحق مروجی 🌻
علمی عرفانی👇
@wittj2
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
کلیپ تصویری
⭐️قرائت سوره مبارکه قیامت،کلیپی تکان دهنده وتاثیر گذار
👌پیشنهاد میکنیم حتما ببینید
علمی عرفانی👇
@wittj2
🔮🎷کوانتوم و عرفان ناب اسلامی از سخنان
استاد مهدی طیب⭐️
کوانتوم وتعالیم عرفانی،دلنوشته ها و اشعارم وسخنان و اشعار بزرگان اهل علم و ادب
👇👇👇👇👇
http://eitaa.com/joinchat/2515861505C45d2328c8f
من ز صورت سیر گشتم آمدم سوی صفات
هر صفت گوید درآ این جا که بحر اخضرم
چون سکندر ملک دارم شمس تبریزی ز لطف
سوی لشکرهای معنی لاجرم سرلشکرم
مولانای جان🌻
@wittj2
چون ز صورت برترآمد آفتاب و اخترم
از معانی در معانی تا روم من خوشترم
در معانی گم شدستم همچنین شیرینتر است
سوی صورت بازنایم در دو عالم ننگرم
مولانای جان🌻
سلام صبح تان در مسیر خرد و آگاهی
@wittj2
🔮🎷 به دو نکته مهم اشاره می کنیم:
1. انسان کامل، تجلی اعظم یا مظهر اتم خداوند: بر اساس این دیدگاه(حکمت متعالیه و عرفان نظری) همه ی عالم مظهر و جلوه حق است و موجودی نیست که تجلی حق نباشد. نکته ی مهم در این جا این است که در میان تمام موجودات که مظاهر نسبی و ناقص حق تعالی به شمار می آیند و بخشی از اسمای الهی را جلوه گر هستند؛ تنها انسان کامل است که مظهر جامع حق است و می تواند آن گونه که حق تعالی می خواهد تجلی گر تمام اسما و صفات او باشد؛ به همین دلیل انسان کامل را تجلی اعظم و مظهر اتم حق تعالی خوانده اند.[1]
2. انسان کامل خلیفه حق تعالی: یکی از نسبت هایی که عارفان میان انسان و خدا بر قرار می دانند، خلیفة الله بودن انسان کامل است. جانشینی از خداوند از سوی خداوند نیز تنها هنگامی ممکن است که صفات خداوند در او تحقق یابد، صفاتی که خداوند با آنها عالم را تدبیر می کند.[2]
منظور از لسان الله، این است که خداوند از طریق ائمه خواسته های خود را به مردم اعلان می کند و آنچه ائمه می فرمایند سخن خداوند است
حال با توجه به این دو نکته معنای این روایات که ائمه(علیهم السلام) اسمای حسنای خدایند، روشن می شود؛ زیرا معنای این روایت این است که ائمه(علیهم السلام) برترین جلوه گر اسما و صفات خداوند و جانشینان او هستند و به این جهت می توانند عالم را به اذن خداوند تدبیر کند.
بنابر این، منظور از لسان الله، این است که خداوند از طریق ائمه خواسته های خود را به مردم اعلان می کند و آنچه ائمه می فرمایند سخن خداوند است. مقصود از یدالله، نیز این است که خداوند از طریق ائمه(علیهم السلام) کارهای خود را انجام می دهد. چنان که منظور از عین الله این است که خداوند از طریق ائمه به مردم توجه می کند. وجه الله، و جنب الله بودن نیز با توجه به مقام خلافت الهی ائمه دارای معنا و قابل درک است.
پی نوشت:
[1]. ر. ک. یزدان پناه، یدالله، مبانی و اصول عرفان نظری، ص 591، مۆسسه آموزشی و پژوهشی امام خمینی، قم، چاپ سوم، 1391ق.
[2] . همان، ص6
عضویت👇
@wittj2
عشق به انسان کامل.mp3
603.3K
🎷علامه مروجی سبزواری
⭐️عشق به انسان کامل
کانال علمی عرفانی👇
@wittj2
جز رخ دل نظر مکن جز سوی دل گذر مکن
زانک به نور دل همه شعله آن جهان بود
شیخ شیوخ عالمست آن که تو راست نومرید
آن که گرفت دست تو خاصبک زمان بود
مولانای جان🌻
@wittj2