eitaa logo
گلچین مولودی یا زینب(سلام الله علیها)
8.2هزار دنبال‌کننده
714 عکس
639 ویدیو
158 فایل
#گلچین_مولودی_یازینب_سلام_الله_علیها کپی و نشر بدون نام کانال جایز نیست⛔️ http://eitaa.com/joinchat/1591017491C4e1047a90c
مشاهده در ایتا
دانلود
23.02M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
( علیه السلام ) تو آمدی ، رمضان سفره ضیافت شد شب تولد تو تازه ماه رؤیت شد همین که در دو جهان کار تو ، کرامت شد خیال من دگر از روز حشر راحت شد به شکر آنکه برای خدا حسن شده ای چهار رکعتِ یومیه های من شده ای همیشه پشت درِخانه ی تو مهمان است بیا ز خانه ، که در کوچه راهبندان است هرآنکسی که گدایت نشد ، پشیمان است الا که گوشه ای از سفره ی تو ایران است چه خوب میشد اگر قبر تو در ایران بود شب ولادت تو صحن تو چراغان بود 6/2/1400 ( سلام الله علیها )
1. در سحرگاه.mp3
3.23M
قسمت اول : ( علیه السلام ) ( قبل از دعای ابوحمزه ثمالی خوانده شد ) در سحرگاهِ شبِ نیمه ی ماه رمضان چهره ماهِ تمامی ز افق گشت عیان وَه چه ماهی که ، چو خورشید بوَد نورافشان کز فروغش متجلی شده آفاقِ جهان وَه چه ماهی که به گِردش مَهِ کنعان گردد کافر از رؤیت این ماه ، مسلمان گردد (ع) : یوسفِ آلِ پیمبر ، شهِ لاهوت مقام نَجلِ شاه مدنی ، قافله سالار اَنام اولین سبطِ نبی فخر نبیین عِظام دومین حجتِ بر حق و ، امامِ ابنِ امام گوهر بحر شرف ، دُرِ فرخنده صدف پور زهرا و ، نخستین پسرِ شاه نجف گوهر بحر جلالت ، دُرِ فرخنده صدف پور زهرا و ، نخستین پسرِ شاه نجف شاعر: ( فاخر ) ( سلام الله علیها )
2. می شدی.mp3
3.28M
قسمت دوم : ( علیه السلام ) ( قبل از دعای ابوحمزه ثمالی خوانده شد ) می شدی چونکه به دوشِ شهِ لولاک سوار میگشودی لب دُرپرور خود بر گفتار می ربود از دلِ هر رهگذری صبر و قرار ... ( پیغمبر «ص» ، امام حسن و امام حسین « علیه السلام » را روی دوشش سوار میکرد ، وقتی امام حسن ، شروع میکرد به سخن گفتن ، اونقدر زیبا و جذاب سخن میگفت ، هر کسی صدای دلربای امام حسن را می شنید ، مجذوب صوت زیبا و سخنان دلنشین امام حسن می شد ... ) می شدی چونکه به دوشِ شهِ لولاک سوار میگشودی لب دُرپرور خود بر گفتار می ربود از دلِ هر رهگذری صبر و قرار بوسه میزد به لبش پادشه عرش وِقار ( پیغمبر «ص» ، لب و دهان امام حسن « علیه السلام » را می بوسید ، میفرمود : جانم حسن ، جانم حسن ... ) لذت از صحبت او فخرِ رسالت می برد سوی مسجد ، حسنش را به جلالت می برد با تضرع بسوی کعبه چو میگشت روان جمله اعضاش بُد از خوفِ الهی لرزان مینمود اشک بصر از رخ ماهش سیَلان گاه میخواند به آهنگ حجازی قرآن چهره اش سوره ی والشمس تلاوت میکرد طُره اش ، قصه ی والیل حکایت میکرد شاعر: ( فاخر ) ( سلام الله علیها )