توی واقعیت هی میام حرفای جالب بزنم، کلمه اول رو میگم میبینم اصلا یادم نیست که چجوری جمله بندی میشد.
الان یادم اومد وقتی بچه بودم میشستم و با سوسکهای بزرگ صحبت میکردم و ازشون میپرسیدم چرا خواهرم رو میترسونن.
هدایت شده از [آبی!blue]
https://eitaa.com/Xadbar/1951
اولین بار ما ایشون رو حشمت صدا زدیم و
حس افتخار واسه اینکه الان کل مدرسه این پرنس رو حشمت صدا میکنن .
سخت ترین لحظات زندگیم وقتیه که میخوام توضیح بدم با پاک کردن حافظه پنهان دقیقا چه اتفاقی میفته.
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
وقتی دارم چت میکنم یهو گوشیم خاموش میشه و شروع میکنه به سکته کردن: