شب است و خاطره اے مے خزد به بستر من تو نیستے و خیال تو را، به بر دارم براے آن ڪه به شوق تو پا نهم در راه شب است و چشم شباویز با سحر دارم #حسین_منزوے

عشق آن قدر از موی تو زنجیر به هم بافت تا ساخت کمندی که کشانید به بندم #حسین_منزوی #تک_بیت

وقتی میخواهی بگی همیشه بهت وفادارم بهش بگو: عشقم با توست تا به تن جان داری... ✍🏿🍂 ° #حسین_منزوی

♥️🍃 آه از دل آیینه بر‌می‌خیزد از حیرت وقت تماشای تو در حال خود‌آرایی #حسین_منزوی

‏«سعادتی به جهان، مثل دوست داشتنت نیست» #حسین_منزوی

عشقت آموخت به من رمز پریشانی را چون نسیم از غم تو بی سر و سامانی را #حسین_منزوی ‌ 𝄠💕‍🍃 @xzaratanpryan❣

عشقت آموخت به من رمز پریشانی را چون نسیم از غم تو بی سر و سامانی را #حسین_منزوی ‌  @xzaratanpryan  𝄠💕‍🍃

برای من که چنینم تو جان متصلی مرا ز خود مکن ای جان جدا، که می‌میرم #حسین_منزوی🌱 @xzaratanpryan❣

هزار درد مرا، عاشقانه درمان باش هزار راه مرا، ای یگانه پایان باش برای آنکه نگویند، جسته‌ایم و نبود، تو آن‌که جسته و پیداش کرده‌ام، آن باش! #حسین_منزوی @xzaratanpryan

درشڪارمعرفت      با عشق پیمان بستہ‌ایم درمیان عاشقان        ما عاشق دل خستہ‌ایم درجواب بے وفائی              مهربانے  ڪرده‌ایم مهربانے رابہ رسمِ         معرفت طِے ڪرده‌ایم... #حسین_منزوے ❥࿇‌‎‌‌‎‌‌‎‌‎‌‌‎‌‌‎‌‌‎‌‎‌‌‎‌‎‌‌‎‌‌‎‌‌‎‌‎‌‌‎‌‎‌‌‎‌‌‎‌‌‎‌‎‌‎‌‌‌‎‌‌‎‌‎‌‌‎‌‌‎‌‌‎❥࿇ 💗- 𝒅𝒐𝒏𝒚𝒂𝒚𝒆 𝒂𝒓𝒂𝒎𝒆𝒔𝒉♡💗 ‌‎‎‌‎‌‌‎‎‌‎Kilip_mozik_story💗 𝄞◉━━━━━────◉𝄞 ◁ㅤ❚❚ @xzaratanpryan🎶 ═══‌‌‌‌♥️ℒℴνℯ♥️═══

ملال پنجره را آسمان به باران شست چهار چشم غبارینش، از غباران شست از این دو پنجره اما _از این دو دیده‌ی من_ مگر ملال تورا می‌شود به باران شست؟ امان نداد زمان تا نشان دهیم که دست هنوز می‌شود از جان، به جای یاران شست گذشتی از من و هرگز گمان نمی‌کردم که دست می‌شود این‌سان ز دوستداران شست تو آن مقدّس بی‌مرگ _آن همیشه که تن درون چشمه‌ی جادوی ماندگاران شست تو آن کلام که از دفتر همیشه‌ی من تورا نخواهد باران روزگاران شست #حسین_منزوی 𝄠𝒎𝒖𝒔𝒊𝒄 𝒄𝒉𝒂𝒏𝒏𝒆𝒍𝄠 ┅────────‌‌┅ @xzaratanpryan🎶 ═══‌‌‌‌♥️ℒℴνℯ♥️═══

همین نثار تو عاشق نه جان تواند کرد که بیش از آنی اگر باشد، آن تواند کرد رفیق قافله‌ی تو، اسیر فاصله نیست که با تو دل، سفر لامکان تواند کرد کسی که روز فراق تو می‌کند پیرش شب وصال تو بازش جوان تواند کرد به پشت‌گرمی مهرت مرا به سینه دلی است که با ستاره و مه، سر گران تواند کرد کسی که همسفری با تو، عین بودن اوست چگونه ترک تو و کاروان تواند کرد طلسم عشق تو نازم که با حراست آن حذر ز وسوسه‌ی جادوان تواند کرد دلم برای تو دیگر نه آن چنان تنگ است که اشک، عقده‌گشایی از آن تواند کرد تغزّلی که به شرح وصال خود دارد غم فراق تو را، کی بیان تواند کرد؟ #حسین_منزوی 𝄠𝒎𝒖𝒔𝒊𝒄 𝒄𝒉𝒂𝒏𝒏𝒆𝒍𝄠 ┅────────‌‌┅ @xzaratanpryan🎶 ═══‌‌‌‌♥️ℒℴνℯ♥️═══