eitaa logo
منتظران ظهور 🌷🌷🌷
28 دنبال‌کننده
4.2هزار عکس
2.9هزار ویدیو
58 فایل
کانال یاران مهدی با دلنوشته های مهدوی به امید فرج مهدی موعود صلوات تاسیس. 7 /9 / 1403
مشاهده در ایتا
دانلود
•۞⊱✿*بسم رب المهدی*✿⊰۞• *🕋بسم الله الرحمن الرحیم🕋 آن کس که پشت دوربینهایی, بالنزمداربسته بریک صفحه مجازی میدمی از دم ونفسی که خداوند بر تومیدمد این پیام ،پیام یک است که اراده کند باپشتکاربلند والای خود باتکیه بر قدرت خدای خود تمامی مدارهای بسته پشت دوربینی که صدای سگ برباطن خود میدمی میخواهی بدانی زن یعنی چه ؟زن یعنی حضرت زهراسلام الله علیها که قرنهاوقرنها برنام مبارک ایشان تکیه برجهان شیعه نان درخون آه مظلوم یکرنگ میکنید بر دمادم خون کثیف تان... خون زنی دررگهای شیعه جریان داردکه اراده کند جهان کفررا به خونابه های چرک خونهای کثیفتان به یکباره جهان کفر رابه پاکی خونهای پاک ریخته شده برزمین میگستراند پرچم حق وعدالت را نشان به نشان که مردانگی درقطره قطره خونتان جریان داشت خودرا به زحمت وانمیداشتید تابرای تضعیف روحیه شیعه پشت دوربینی دمادم خود دم بزنید بر زبان کثیفتان نام مبارک زینب سلام الله علیهاوفرزند ودردانه اباعبدالله الحسین را مردومردانگی به واق واق حرام خوارگیتان نیست مردانگی به پیکار درراه حق است مردانگی پیکار درراه حقی است که حق است پشت کدام سنگربر خود نی میزنید همان سنگرهایی که شهیدان ماراه نفس رابردم وبازدم کثیفتان ،نفستان رابسته اند گوشهای خفته در گردوغبار بی غیرتی خود خوب بازکنید که تمام دم وبازدمتان بر تضعیف روحیه شیعه از دهان کثیفتان دم میزند که هوای زمین رابه گناه های خود آلوده کرده اید هرچه برخود بتازیدکم است بس است وکافی است چون می آید یکه تازقرنها که برخدای خود صبوری کرده تاکه زمانش برسد می آید مهدی موعودما،که شیعه زیر پرچم آقااباعبد الله حسین علیه السلام بردم ونفسهای خیروبابرکت مهدی عجل الله تعالی فرجه الشریف روی زمین حیات وممات ممکن میشود تا شمانیز خرده نانی بر اشک وآه مظلوم را بربدنهای کثیف وچرک آلود، به خونابه های کفرو بی ایمانی تان کمی نفس بزنید منتظربه انتقام باشید که خداوند نیز به انتظار است #313 * •۞⊱✿*مهدی عجل الله*✿⊰۞•
🕊🌷🇮🇷🌷🕊 💞 ❣ 🖊به قلم : سنیه منصوری 👈 قسمت ۳۵ : 🔻 _چرا زندگی ما اینجوریه؟ دلم بوی غذا🥘 میخواد؛ دلم روشنی✨ خونه رو میخواد. دلم میخواد یکی نگرانم🥺 بشه، یکی دردمو بفهمه! یکی براش باشه چی میخورم. چی میپوشم! یکی باشه که اومدنم باشه، یکی که صداش قلبمو🫀 به تپش بندازه! داره چهل سالم میشه و قلبم هنوز سرد و تاریکه! داره سالم میشه و هنوز کسی بهم نگفته. حسرت بابا گفتن یه عمر رو دلم موند، حالا باید حسرت🥺 بابا شنیدن رو به دل بکشم. خسته‌ام یوسف... _به خدا دیگه نمیکشم. ارمیا داره ! خسته شده! قلبش🫀 از بی‌دلیل تپیدن خسته شده! چرا خدا به بعضیا همه چیز میده و به یکی مثل من هیچی نمیده، اون مرد👱 همه چیز داشت. همه‌ی منو داشت! خونه🏡، زندگی، همه چیز داشت. زن👩 داشت، بچه داشت! زنش بود، بچه داشت و رفت. بچه‌ای که تمام آرزوی زندگی منه! همه‌ی آرزوهای منو یک جا داشت. یه خونه🏚 پر از نور⚡️⚡️ و زندگی... یه خونه با عطر زندگی! عطر غذای🫕 خونگی که با عشق♥️ پخته شده! زنی که به خاطر نبودت زمین می خوره و بلند میشه. یه بچه👶 که تا چند وقت دیگه با دستای کوچیکش انگشت دستتو بگیره و صدات کنه... اون همه چیز داشت، یه مثل حاج علی! یه مثل آیه، یه مثل قصر قصه‌های پریا. _همه رو گذاشت و رفت. به خاطر کی؟ به خاطر چی؟ چی ارزش جونتو داشت؟ به خاطر اون که وقتی بهشون نیاز داری بهت پشت پا میزنن! رفته و مُرده و همه‌ی داشته‌هاش رو جا گذاشته! زنشو👩 جا گذاشته، بچه‌شو👶 جا گذاشته، همه‌ی دنیا رو جا گذاشته. اون چیزایی رو جا گذاشته که من یک عمر داشتنشو کشیدم. من به اون مرد حسودی میکنم... _من امروز کردم کاش جای اون بودم! آرزو کردم کاش اون زندگی مال من بود! اون زن با همه‌ی و نجابتش مال من بود!اون بچه قراره به دنیا بیاد، مال من بود... که تو من خوابش😴 میبرد... که لبخند😀 میزد برام و دنیام رو رنگ🎨 میزد. آرزو کردم علی پدرم بود... که پشتم باشه، باشه! حاج علی پدر آرزوهامه... من همه‌ی آرزوهامو ☺️دیدم... دیدم که مال یکی دیگه بود، کسی که لیاقتشو نداشت و ازشون گذشت... !هنوز حرف داشت. ارمیا خیلی حرفها داشت. دهان باز کرد که باز هم بگوید که صدای اذان صبح در خانه پیچید؛ ارمیا حرفش را خورد و نعرهاش را آزاد کرد: _بسه خدا... بسه! تا کی میخوای صدام بزنی؟ تا کی صبح🌤 و ظهر🌞 و شب🌗 صدا میزنی؟ اینجا کسی نیست که جوابتو بده! من نمیخوام صداتو بشنوم! نمیخوام بیام پیشت. من سجده نمیکنم... سجده نمیکنم به تویی که منو یادت رفته! به تویی که منو رها کردی! من نمیخوام بشنومت... +×مسیح و یوسف با این درگیری‌های# ارمیا آشنا بودند... خیلی وقت بود که ارمیا با خودش سر داشت.ادامه دارد... 👈🌹کوچه‌های آسمانی🌱دعوتید