[❤️🩹]
•
•
میگُفت:
چادُر یادِگار حَضرت زهرا است..
ایمانِ یڪ زَن وَقتی کامِل میشَود
ڪه حِجاب را کامِل رعایَت کُند..|🧕🏻|
.
#شهید_ابراهیمهادی..🌱
.
•┈┈••✾❀🍃🩹🍃❀✾••┈┈•
̪̺͍̽ @ebrahimdelhaa ͛ ⃔
•┈┈••✾❀🍃🩹🍃❀✾••┈┈•
#خـادِمـاݪشٌهـداٰ
[عُـشاقُ الحُسِین❥︎︎]
«💙🔗» قبل از مسابقات دو رڪعت نماز میخوند ...🧎🏻♂️ پرسیدم چه نمازی میخونی ؟!🤔 گفت:دو رڪعت نماز میخونم
یڪبارڪھجلوۍِ دوستانم قیافہ گرفتھبودم،
ابراهیمڪنارم آمدوآرام گفت:
نعمتےڪہ خداوند بھ تو داده است را
به رخِ دیگران نڪش!..🚶🏻♂
#شهید_ابراهیمهادی
#عزیزبرادرم ♥️
🌷همیشه میگفت:
در زندگی آدمی موفقتر است که
در برابر عصبانیت دیگران صبور باشد
و کار بےمنطق انجام ندهد
و این رمز موفقیت او در برخوردهایش بود..
🔸 #شهید_ابراهیمهادی 🔸
🍃🌺🌸✨🍃🌺🌸✨🍃🌺
~🕊
#برگیازخاطرات
✨غروب #ماه_رمضان بود. ابراهیم در خانه ما آمد و یک قابلمه بزرگ گرفت و به کله پزی رفت. گفتم داش ابرام افطاری کله پاچه خیلی میچسبه. گفت آره ولی برا من نیست. رفتیم پشت پارک چهل تن انتهای کوچه در زدیم و کله پاچه ها را به خانواده مستحقی تحویل دادیم. آن ها ابراهیم را به خوبی می شناختند ...
#شهید_ابراهیمهادی♥️🕊🌱
~🕊
#برگیازخاطرات
✨غروب #ماه_رمضان بود. ابراهیم در خانه ما آمد و یک قابلمه بزرگ گرفت و به کله پزی رفت. گفتم داش ابرام افطاری کله پاچه خیلی میچسبه. گفت آره ولی برا من نیست. رفتیم پشت پارک چهل تن انتهای کوچه در زدیم و کله پاچه ها را به خانواده مستحقی تحویل دادیم. آن ها ابراهیم را به خوبی می شناختند ...
#شهید_ابراهیمهادی♥️🕊🌱