eitaa logo
یا کریم
70 دنبال‌کننده
61 عکس
2 ویدیو
16 فایل
اشعار آیینی و مطالب ادبی
مشاهده در ایتا
دانلود
سبزت: امیدِ سبزیِ بهاره سرخت: حماسه و شکوه و غیرت رنگِ سفیدت: صلح و آرامشه برای زندگیِ خوب و راحت اسمِ خدا روو قلبِ تو نشسته یعنی خداس پشت و پناهِ وطن بیست و دو بار بزرگیشو داد زدی! تا یادمون بمونه شورِ بهمن پرچم: نشونه‌ای برای وحدت پرچم: نمادِ قدرتِ کشوره درسته که ایران شبیهِ گربه‌ست اما برا دشمنا شیرِ نره! تفرقه و دودستگی آفته برای چشمه‌های روو به خورشید باورمون باید قوی شه به عشق تا دلامون نگیره رنگِ تردید این سرزمین کاوه و رستمه سرزمین مدرس و باکری جاییه که برای حفظِ مرزاش ریخته خون رجایی و باقری باید با هم بسازیم این کشورو تا صورتش قشنگ و زیبا باشه باید هواشو داشته باشیم همه تا پرچمش همیشه بالا باشه!
غرقِ تسبیح: حضرت موسی معتکف، کنجِ طورِ زندان‌ست پدرانش غریب بودند او_ پدرِ باقیِ غریبان‌ست تازیانه توان و جانش را از تنَش روز و شام می‌کاهد یوسف این‌بار گوشه‌ی زندان از خداوند، مرگ می‌خواهد! کاظم‌ست و رئوف و بخشنده کظمِ غیظ از صفاتِ بارز اوست این اسارت نشانه‌ای از آن روح پرعزت و مبارز اوست نور ایمانِ چهره‌ی پاکش زنِ بدکاره را مسلمان کرد سجده‌ی آسمانیِ آن ماه شب او را ستاره‌باران کرد درِ زندان گشوده شد؛ دیدند: بدنی روی تخته می‌آید غُل و زنجیرِ عاشقی بر پای جگری لخته‌لخته می‌آید جِسرِ بغداد، کربلا شده است همه‌ی شهر آمده بیرون اشکِ غم می‌چکید بر دریا دجله گشته: فراتِ غرقِ به خون کربلا گفتم و دلم لرزید! یاد تشییعِ یاس افتادم یاد تدفینِ لاله در صحرا یاد گل‌های رفته بر بادم ای حسین! ای حماسه‌ی جاوید! ای که روزی شبیه روز تو نیست شد روان اشک‌ها برای غمت آسمان هم به ماتم تو گریست @omidzadeh_yakarim
می رفت پابه‌پای خدا، تا سکوتِ چاه آن یوسفی که بود سراپاش بیگناه خود را پناهِ جانِ محبانِ خویش کرد اما چه بود پاسخِ ما: هیچ، ما نگاه!
با یک کلام او بُشر را حافیِ دوران کرد حتی زنِ رقاصه را در دَم مسلمان کرد موسای پیغمبر ندید آن جلوه‌ای را که_ موسای آلِ مرتضی در طور زندان کرد!
هر جا که زیارت شده بر قافله لازم پاهای همه سوی حریمی شده عازم سرتاسر ایران همه جا باغِ بهشت ست از طایفه‌ی خوش‌قدم حضرتِ کاظم!
آمده از حرای تنهایی سوی جمعِ جماعتِ جاهل آمد از پیش پادشاهِ عشق تا که اخلاق را کُند کامل آمد و عطر نرگسی آورد بوی مهر و محبت و احساس آمد و پخش کرد در عالم نغمه‌ی پرطراوتِ گلِ یاس آمد و با شمیمِ کوثرِ خود روحِ ایمان به ماسوا بخشید نسل او آیه‌های زیبایی پرتوانگیزتر ز هر خورشید شد پیمبر که اهلِ عالم را کنَد از شرک و بت‌پرستی پاک شده مبعوث، بعد از این دیگر نروَد زنده دختری در خاک آمده تا مکارم اخلاق شود از خُلقِ اعظمش تکمیل آمده تا حکومتِ خوبان در تمامِ زمین شود تشکیل نیست شاعر ولی غزل‌خوان‌ست از سخن‌هاش شعر می‌ریزد با احادیث خود به قلب بشر شور و مستی و عشق انگیزد حضرتِ نور، حضرتِ باران! حضرتِ مستطاب یا احمد! شده این خانه، سرد و ظلمانی بر دلِ من بتاب یا احمد! @omidzadeh_yakarim
به آستانه‌ی خُم‌خانه بُرد جامِ خودش را شنید از لبِ روح‌الامین پیامِ خودش را تمامِ غیب و شهود آمده به محضرِ احمد به‌عینه دید در آن ماجرا تمامِ خودش را از عهده آمده قوسِ صعود را و از آن پس ادا نمود به قوسِ نزول وامِ خودش را
سبوکشانِ جمال‌ِ خوش‌ات خماران‌اند پیادگانِ خُم‌ات جُملگی سواران‌اند بنای می‌کده‌ی عشق را بپا کردی سپاهیانِ تو مستان و می‌گساران‌اند قناریانِ گلستانِ عرش می‌خوانند : غلامِ کوی شما در زمین هزاران‌اند مَدیح و مَنقبت‌ات را نگفته، گفته همه! که شاعرانِ جناب‌ات غزل‌شکاران‌اند به‌روی گنبدِ سبزت، غبار ننشیند مدافعانِ حریمِ تو باد و باران‌اند! تویی تو محورِ اسلام و سیزده معصوم_ به دورِ نقطه‌ی خال‌ات نظرمداران‌اند تمامِ حُسنِ خدا در وجودتان جمع‌ست که خاندانِ تو در هر زمان نگاران‌اند شریف‌زاده و آقا و باوقار و نجیب کریم و پاک و عزیز و بزرگواران‌اند چراغ‌های هدایت ؛ حدیث‌شان همه نور امیرهای کلام و سخن‌تباران‌اند نشانه‌های خدا؛ صاحبانِ پرچمِ عدل و کاروانِ بشر را طلایه‌داران‌اند هزار لاله دَمد زیرِ پای آل‌الله کویرِ خشکِ دلِ خَلق را بهاران‌اند مزارِ ثلثِ امامان، کنارِ سروِ شماست! شکوفه‌های شهیدند و هم‌جواران‌اند به ذوق و شوقِ زیارت تمامِ اهلِ ولا در آرزوی بقیعِ تو بی‌قراران‌اند کسی به دشمن‌تان هیچ‌جا محل ندهد! در آسمانِ شما ذرّه‌ی غباران‌اند
ای مِهر تو سرچشمه‌‌ی الطاف الاهی مستیم از آن چشمِ خماری که تو داری میلادِ گُل‌افشان تو مولودی اشک‌ست مدهوشم از این عطر بهاری که تو داری هر دلشده در آینه‌ات دید خودش را در حیرتم از آینه‌زاری که تو داری در گردش پرگار تو خَلق‌ند گرفتار شیدا و گرفتارِ مداری که تو داری افکنده کمندی به دل عارف و عامی حیرانم از این طرزِ شکاری که تو داری اولاد تو مجموعه‌ی اوصاف لطیف‌اند به‌به‌به! از این ایل‌وتباری که تو داری تو شمعی و هفتاد و دو پروانه به‌دورت احسنت به هفتاد و دو یاری که تو داری در راه خدا باخته‌ای هستی خود را سرخوش شدم از اوج قماری که تو داری! از کعبه‌ی گِل راه نبردیم به جایی خود کعبه‌ی عشق‌ست مزاری که تو داری مردانگی و غیرت و آزادگی، امروز معلوم شد از قول‌وقراری که تو داری
حسین: راهِ نجاتِ گناه‌کاران‌ست به هر کرانه: امیرِ طلایه‌داران‌ست غبارِ آینه‌ی دل، زدوده شد از عشق حسین: رمزِ زلالیّ آبِ باران‌ست
حکمِ مستی دوباره بر دل شد! پنجمین نورِ عرش، نازل شد چار بودند جمعِ آلِ کسا عددِ اهلِ بیت کامل شد غصه‌ی تلخ، از دلم خارج؛ غمِ شیرینِ عشق داخل شد هر که با او نشست فضل آموخت هم‌چو عباس ابوالفضائل شد در حریمش دلم شده آباد سرِ عقل آمده‌ست و عاقل شد! بعد از آن عقل، مست و مجنون شد منفعت‌جویی‌اش چو زائل شد! مِهر او مُهرِ زندگیّ دل‌ست با ولایش زمینِ دل، گِل شد قابلیت نداشت قلبِ ضعیف با نگاهِ حسین قابل شد! از هوس، جان گرفته بود مرض حبّ مولا شفای عاجل شد شوق او تا کشید شعله به دل باعثِ رفتنِ رذائل شد با قیامش حماسه برپا کرد شوکت ظلم و جور باطل شد کافری که حسین را دیده به خدای حسین قائل شد! او ابالمرثیه، قتیلُ الاشک با غمش دل به گریه مایل شد چای این روضه هم شفابخش‌ست آه: دارچین؛ اشک من: هِل شد! @omidzadeh_yakarim
شُکر خدا که: حضرتِ ارباب‌مان رسید! شورِ بهارِ سینه‌ی بی‌تاب‌مان‌ رسید مِهر حسین، مستیِ هر جانِ عاشق‌ست از جامِ بوتراب، مِی‌ِ ناب‌مان رسید!