✅سیره ی سردار
#شهید_حسین_پور_جعفری
صندوق اسرار حاجی بود
به من میگفت :
حسنی کاش میتونستم فقط یک روز اززندگی حاجی روبرات بگم.
تو که خبر نداری‼️
سردار بیست سال ساکن #تهران بود
از بس فشار کار زیاد بود
گاهی در طول روز سه تا#راننده عوض میکرد
از بس که راننده ها از شدت #خستگی از پادر میامدند.
گاهی دوستانش
گله میکردند میگفتند
حاجی به ماسرنمیزنی⁉️
میگفت باور کنین
بچه های خودم هم درست نمیبینم
اونها خواب هستن من میزنم بیرون
وخواب هستن که برمیگردم خونه...
تمام زندگیش پر از استرس و#خطر بود..
🔰روزی باهم رفتیم #گلزار-شهدا
دیدم تنها داره لا به لای این قبور مطهر #شهدا راه میره و گریه میکنه....
بهش گفتم
این گلزار ۱۱۱۱ #شهید داره
گفت :
دعا کن انشاالله
هزار و صد و دوازدهمین من باشم 😔
⬅️بیان خاطرات حاج قاسم
از زبان یار و همرزم دیرینه اش سردار
سردار حسنی سعدی
۸ بهمن ۹۸
نفرات داخل عکس:
_حسین سلیمانی پسر بزرگ
_محمد رضا سلیمانی پسر کوچک
_زینب سلیمانی دختر کوچک
_دختر بزرگ سردار فاطمه سلیمانی
_و همسر سردار....
#اللهم_ارزقنا_شهادت🕊
🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷
@ya_zahhra_313