eitaa logo
قرار عاشقی با شهیدان
3.4هزار دنبال‌کننده
10.1هزار عکس
6.9هزار ویدیو
47 فایل
✔غبارروبی گلزار شهدای کرمان چهارشنبه شب ها ساعت ۲۱ خودجوش و مردمی با رمز يا فاطمة الزهرا سلام الله اینجا! ازحاج‌ قاسم هم می گوییم اینکه چه شد حاج قاسم سردار دلها شد ارتباط با ادمین: @Yazahrasalamolah313
مشاهده در ایتا
دانلود
❤ بهشت ارزانی خوبان عالم بهشت من تماشای است... 🖤🕊 🕊 🌷🏴🕊🌷🏴🕊🌷🏴🕊🌷 @ya_zahhra_313
🕊خدایا اینان مگر در زیارت عاشورا؛ با ع چه گفتند که کربلایی شدند... و بر براق معرفت چه آسان نشستند که راهی دیار تو گشتند.. 🌹یٰاقٰاسِــمْ اِبن الحَسَن🌹 🕊 🌷🏴🕊🌷🏴🕊🌷🏴🕊🌷 @ya_zahhra_313
ما گرفتار ِ تو نه ، بلکه - دچار ِ - تو شدیم (ع)جانم♥️🏴 🕊 🌷🏴🕊🌷🏴🕊🌷🏴🕊🌷 @ya_zahhra_313
🍃خانه، بوی می‌دهد، مدتی است بوی دود و هیزمِ سوخته مهمانِ خانه شده و صاحبِ خانه برای سفری که در پیش دارد آماده می‌شود. 🍃سینه کوچک هنوز داغدار بغض کوچه و سیلی است. آشفته است از وصیت مادر و پیراهن کهنه و ظرف آبی که هر شب باید کنار لب تشنه بگذارد... 🍃حسین برای شفای مادر دعا می‌کند. زهرا با صورت نیلی از رو می‌گیرد و بعد از مدتی، با دیدن تابوت لبخند می‌زند. چند وقتی است در قنوت نمازهایش: «» را زمزمه می‌کند. 🍃طعنه‌های مردم دلش را آزرده. این جماعت تا دیروز از گریه زهرا در فراق پدر، پیش علی شکایت می‌کردند و امروز می‌خواستند، علی را برای ببرند. 🍃اما زهرا پای علی ایستاد. پای و امام زمانش. به قیمت سوختن بین در و دیوار، فداشدن محسنش، به قیمت سوختن بازویش از غلاف شمشیر و نیلی شدن . 🍃دلش از نامردی مردم مدینه گرفته است. چه کسی می‌داند بر چه گذشته است که تمنا می‌کند: «يا علي غَسِّلْني فِي اللَيلِ و كِفِْني فِي الليلِ و دَفِّني فِي الليلِ ولا تَُعْلِن اَحَداً». 🍃در این میان امان از دل علی که به مصلحت صبری که برایش مقدر شده بود پیشه می‌کند. با دیدن درِ سوخته، غیرتش بغض می‌کند و با دیدن مسمار دلش می‌شکند. با دست‌هایی که را فتح کرد، برای همسرقدکمانش تابوت می‌سازد و زهرایش را شبانه غسل می‌دهد و کفن می‌کند و به می‌سپارد😭 🍃امان از دل که جز چاه کسی امانت‌دار رازها و دردهایش نبود. درد بازوی ورم کرده زهرا، درد یتیمی فرزندانش وقتی آستین به دهان برای مادر می‌گریستند، درد تنهایی و درد که بی‌جواب ماند😓 پرستوی زخمی علی پر زده تا آسمون🖤 ✍نویسنده : 🥀به مناسبت 📅تاریخ انتشار : ۱۵ دی ۱۴۰۰ 🌹🍃🌹🍃 👈اینجا قرار عاشقی با شهیدان است👉 🕊 🌷🕊🏴🌷🕊🏴🌷 @ya_zahhra_313
@Ostad_Shojae1_1664885499.mp3
زمان: حجم: 9.37M
۱۱ همنشینی با روح تو را آنقدر وسیع میکند که؛ دامنه ی رزقَت بزرگتر میشود! 👈مقام محمود، و دغدغه ی رسیدن به آن، بزرگترین رزق سرازیر شده به وجود توست. 👈اینجا قرار عاشقی با شهیدان است 👉 🕊🏴🕊🏴🕊🏴 @ya_zahhra_313
1.88M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
❪دَست‌ مےگیرَد وَ دِݪ‌ مےبَرَد وَ مےبَخشَد؛ این کیست‌ کِه‌ این‌گونِه‌ عَطایی‌ دارَد❫ ✋🥀 🥀⃟•✍کپی مطالب باذکر صلوات به نیت سلامتے و تعجیل در فرج مولے جایز است 👈اینجا قرار عاشقی با شهیدان است👉 🕊 🌷🕊🌷🕊🌷 @ya_zahhra_313
خواهرم به اتفاق همسرش و پسر 6 ماهه‌اش برای زیارت در روز (س) راهی حرم ایشان شدند. در نزدیکی حرم، منافقین خودرویی بمب‌گذاری شده را پارک کرده بودند. با انفجار این خودرو، خواهرم از ناحیه ران پا مجروح و به بیمارستان امام (ع) تهران اعزام شد. نزدیک به 22 روز زنده بود و در نهایت بر اثر از کار افتادن کلیه، در هنگام دیالیز شدن در آمبولانس اورژانس بیمارستان به رسید. شهادت او هم‌زمان با بود.خواهر معصومه زمانی دلبستگی خواهرش را به حضرت معصومه(س) یادآور شد و اظهار کرد: گویی خواهرم می‌دانست که شهادت قسمتش می‌شود. همیشه می‌گفت که دوست دارم اگر شهید شدم، در حرم حضرت معصومه (س) به خاک سپرده شوم!وی در ادامه و در توصیه‌ای به دختران جوان اظهار کرد: دختران پاک زیادی در سال‌های انقلاب اسلامی و دفاع مقدس در راه دفاع از آرمان‌ها و ارزش‌های والای اعتقادی و اسلامی خود جان خود را از دست دادند. دختران امروزی هم باید این بانوان را الگوی خودشان قرار دهند و در مسیر آن‌ها گام بردارند تا عاقبت به خیر شوند..♥! 🌸 🥀⃟•✍کپی مطالب باذکر صلوات به نیت سلامتے و تعجیل در فرج مولے جایز است 👈اینجا قرار عاشقی با شهیدان است👉 🕊 🌷🕊🌷🕊🌷 @ya_zahhra_313
گونه زندگی کنید که تمام عاقبت بخیری در همین راه است . - شهید محمد مصطفوی 🥀⃟•✍کپی مطالب باذکر صلوات به نیت سلامتے و تعجیل در فرج مولے جایز است 👈اینجا قرار عاشقی با شهیدان است👉 🕊 🌷🕊🌷🕊🌷 @ya_zahhra_313
﷽؛ به علیه‌السلام ارواحناله‌فداه در پاسخ در ضمن حدیثی طولانی می‌فرماید : از درخواست نمود که نام را به او بیاموزد . علیه‌السّلام بر او نازل شده ، آنها را به او آموخت . هرگاه که نام ، ، و علیهم‌السّلام را می‌برد ، اندوهش برطرف می‌شد ؛ ولی همین که نام علیه‌السّلام را می‌برد ، بغض گلویش را می‌فشرد و نفسش به شماره می‌افتاد و گریه‌اش می‌گرفت . روزی گفت : ! چه سرّی دارد که هرگاه نام چهار نفر از اینان را می‌برم غم و اندوهم برطرف شده و خاطرم تسکین می‌یابد ؛ ولی به هنگام نام بردن از علیه‌السّلام اشکم جاری و آه و ناله‌ام بلند می‌شود ؟ داستان علیه‌السّلام را به او خبرداده و فرمود : اسم کربلاء هلاکت و نابودی خاندان پیامبر ، یزید که به حسین ظلم و ستم نمود ، اشاره به عطش و تشنگی حسین و صبر او است . علیه‌السّلام که این مطالب را شنید ، سه روز از مسجد خود بیرون نرفت و دستور داد کسی بر او وارد نشود و شروع به گریه و زاری نمود و ذکر مصیبت او این عبارات بود : ! آیا بهترین آفریدگانت به فرزندش مصیبت زده می‌شود ؟ آیا چنین مصیبتی بر آستانه‌ی آنان فرود می آید ؟ ! آیا و این چنین عزادار می‌شوند ؟ بعد گفت : ! فرزندی به من بده که در دوران پیری دیدگانم به او روشن شده ، وارث و جانشین من باشد ! او را برای من به مانند علیه‌السّلام نسبت به صلی‌الله‌علیه‌وآله‌وسلم قرار ده ! بعد از آنکه او را به من دادی ، مرا گرفتار محبّت گردان و بعد همان گونه که حبیبت ، صلی‌الله‌علیه‌وآله‌وسلم به مصیبت او دچار می‌شود ، مرا نیز دچار مصیبت او بگردان ! ، علیه‌السّلام را به داد و او را به مصیبت فقدان او دچار کرد . دوران حمل ، همچون دوران حمل ، شش ماه بود . صَلِّ عَلی وَ وَ عَجِّلْ فَرَجَهُمْ
⭕️یاحسینِ شهید؛ ما را بطلب‼️ 🔹با ابراهیم تصمیم گرفتیم تا یک روز قبل از رفتن به جبهه ی مهران، برای تفریح و هواخوری بیرون برویم؛ چون ابراهیم تازه دایی شده بود، اصرار کرد که به جای رفتن به مناطق تفریحی به منزل خواهرش برویم تا او قبل از رفتنش به جبهه، بتواند خواهرزاده جدیدش را ببیند. مخالفت من فایده نداشت و به اجبار رفتیم. 🔸ابراهیم همین که بچه را دید، فوراً آن را از گهواره بیرون آورد و شروع کرد به بوسیدن. رو به خواهرش کرد و گفت: - «آبجی! اسم این کوچولو را چی گذاشتی؟!» خواهرش گفت:- «حسین!» ابراهیم بلند شد، رفت یک ماژیک قرمز پیدا کرد و برگشت. پشت پیراهن سفید نوزاد با آن ماژیک قرمز نوشت: «یا ! ما را .» همه شروع کردیم به خندیدن. 🔸 به ابراهیم گفتم:«ابراهیم! این چه جمله ای بود که نوشتی؟!» ابراهیم با حالت خاصی گفت: «از آنجایی که دوست دارم به کربلای حسین(ع) بروم و آرزو دارم که به دیدارش نائل شوم، برای همین این جمله را پشت پیراهن این طفل پاک که گناهی نکرده نوشتم تا شاید خدا دعایش را زودتر اجابت کند و به آبروی این نوزاد، امام حسین(ع) نیز مرا بطلبد...» ⚜ شهید ابراهیم امیر صادقی اهل تنکابن و عضو لشکر ویژه ۲۵ کربلا بود که سال ۱۳۶۵ در عملیات کربلای یک به شهادت رسید. 🥀⃟•✍کپی مطالب باذکر صلوات به نیت سلامتے و تعجیل در فرج مولے جایز است 👈اینجا قرار عاشقی با شهیدان است👉 🕊 🌷🕊🌷🕊🌷 @ya_zahhra_313