✅هر روز یک شهید یک خاطره
عکس فرزندم را برایم نفرستید‼️
غلامرضا شهریورماه به #سوریه اعزام شد و من فرزندم محمودرضا را باردار بودم و قاعدتاً دوست داشتم هنگام تولد فرزندمان، همسرم کنارم باشد.
هنگامی که
این پیغام را به ایشان دادم، گفت:
«اینجا به من بیشتر نیاز است و باید بمانم» و من هم قبول کردم.
وقتی محمودرضا به دنیا آمد،
همسرم به من پیغام داد که
"عکس فرزندم را برای من نفرستید!!!
زیرا میترسم دلم بلرزد و برگردم ایران و وابستهاش شوم⁉️"
مدتی از اعزام غلامرضا به سوریه گذشته بود و او هنوز فرزند دومش را ندیده بود!!!
تا اینکه تصمیم گرفتیم دیدار غلامرضا و محمودرضا در سوریه باشد.
به وی گفتم:
«به اتفاق بچهها و مادرتان رهسپار سوریه هستیم»
و او بسیار خوشحال شد و کارهای سفر ما را از آنجا پیگیری کرد.
گفت:
«شما که به سوریه بیایید و برگردید، خبر #شهادت من را خواهید شنید و این آخرین دیدار ما خواهد بود»
اما من اون روز حرف ایشان را
جدی نگرفتم😔
#غلام_رضا_لنگری_زاده
راوی: همسر شهید
⬅️هدیه به روح مطهرش ۵ صلوات
#اللهم_الرزقنا_شهادت🕊
🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷
@ya_zahhra_313
⭐️ یقینــ دارم
ـــ اگر گناه⛔️ وزن داشت!
ـــ اگر لباسمان را #سیاه مےڪرد!
ـــ اگر چینــ وچروڪ #صورتمان را؛
زیاد مےڪرد!!! بیشتر ازاینها #حواسمان به خودمانـــ بود...👉
❣حال آنڪہ #گناه
ـــ قد #روح😊 را خمیده!
ـــ چهره #بندگی را سیاه!
ـــ وچین وچروڪ بہ پیراهنـــ #سعادتمان مےاندازد😔
⭐️ چقدر قشنگ بندگی💖 ڪردے
آقا غلام رضا....
#برادر_شهیدمــ؛ حواسم پرته🗯 پرت چیزاے بیخود وموقتی...
منو بہ خودم بیار😔✋
#کار_درست
#غلام_رضا_لنگری_زاده
#مونس
#اللهم_الرزقنا_شهادت🕊
🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷
@ya_zahhra_313