📌 منتقم حسین نمیآیی؟
- باورم نمیشه شجاعترین مرد کوفه دچار رعشه شده باشه!
حُر گفت: بین بهشت و جهنم ماندهام!
- کدام سو را انتخاب خواهی کرد؟
حُر اسب را تاخت زد. گویی آغوش بهشت او را فرا میخواند…
▫️ #بفرمایید_روضه ۵ ؛ #محرم
الـٰلّهُمَ؏َجــِّلِلوَلــیِّڪَاَلْفــَرَجْبحق حضࢪٺزینبڪبرۍسلاماللهعلیها🖤🍃'
📌 منتقم حسین نمیآیی؟
▪️ لشکر دشمن عمو را محاصره کرده بود.
عمو تنهایتنها بود. عبدالله دست عمه را رها کرد و به سمت عمو دوید. شمشیر حرامی بالا رفت. عبدالله دستان کوچکش را حائل کرد.
هیچکس فکر نمیکرد دستان کوچک معجزه کند. عمو را که سالم دید، لبخند زد و آرام در آغوشش جان داد.
▫️ #بفرمایید_روضه ۶ ؛ #محرم
الـٰلّهُمَ؏َجــِّلِلوَلــیِّڪَاَلْفــَرَجْبحق حضࢪٺزینبڪبرۍسلاماللهعلیها🖤🍃'
📌 منتقم حسین نمیآیی؟
▫️ قاسم سوار اسب شد. پایش به سختی به رکاب میرسید. امّا مردانه جنگید. ناغافل محاصرهاش کردند. زمین که خورد، اسبها بر پیکرش تاختند. حالا قدّش آنقدر بلند شده بود که وقتی عمویش پیکر او را بر روی اسب به خیمه میآورد، پاهایش روی زمین کشیده میشد.
▫️ #بفرمایید_روضه ۶ ؛ #محرم
الـٰلّهُمَ؏َجــِّلِلوَلــیِّڪَاَلْفــَرَجْبحق حضࢪٺزینبڪبرۍسلاماللهعلیها🖤🍃'
📌 منتقم حسین نمیآیی؟
▪️ تیر را در چلهٔ کمان گذاشت.
- پدر را بزنم یا نوزاد را؟
- مگر سفیدی زیر گلو را نمیبینی؟!
▫️ #بفرمایید_روضه ۷ ؛ #محرم
الـٰلّهُمَ؏َجــِّلِلوَلــیِّڪَاَلْفــَرَجْبحق حضࢪٺزینبڪبرۍسلاماللهعلیها🖤🍃'
📌 منتقم حسین نمیآیی؟
▪️- ببینید! رسول خدا به میدان آمده است؟!
- خاموش باش! او علی اکبر است…
▫️ #بفرمایید_روضه ۸ ؛ #محرم
الـٰلّهُمَ؏َجــِّلِلوَلــیِّڪَاَلْفــَرَجْبحق حضࢪٺزینبڪبرۍسلاماللهعلیها🖤🍃'
📌 منتقم حسین نمیآیی؟
▪️ دست راست را زدند، سوار از پا نیفتاد.
دست چپ را زدند، سوار از پا نیفتاد.
مشک را که زدند، سوار ناامید شد.
نیازی به عمود آهنی نبود...
▫️ #بفرمایید_روضه ۹ ؛ #محرم
الـٰلّهُمَ؏َجــِّلِلوَلــیِّڪَاَلْفــَرَجْبحق حضࢪٺزینبڪبرۍسلاماللهعلیها🖤🍃'
📌 منتقم حسین نمیآیی؟
▪️ روی سینه نشست. خنجر را محکم گرفت.
در هیاهوی صدای لشکر، سمّ اسبان و جیغ دخترکان، صدای مادری تنش را لرزاند.
- ولدی... ولدی...
▫️ #بفرمایید_روضه ۱۰ ؛ #محرم
الـٰلّهُمَ؏َجــِّلِلوَلــیِّڪَاَلْفــَرَجْبحق حضࢪٺزینبڪبرۍسلاماللهعلیها🖤🍃'