eitaa logo
یا اباصالح المهدی ادرکنی عجل الله
179 دنبال‌کننده
16.2هزار عکس
20.5هزار ویدیو
262 فایل
🌷﷽🌷 🍃🌺امــام جعفر صادق(علیه السلام)↓ { اگر مهدے را درڪ میڪردم تمام عمر به او خدمت میڪـردم.} ─┅═ೋ❅🌺❅ೋ═
مشاهده در ایتا
دانلود
@Elteja_tales | قصّه‌های مهدوی‎4_5958712934979866829.mp3
زمان: حجم: 11.87M
🌸آخرین عروس، داستان زندگی حضرت نرجس سلام الله علیها. 🔘 قسمت اول: سفری به عمق تاریخ
@Elteja_tales | قصّه‌های مهدوی‎4_5958712934979866830.mp3
زمان: حجم: 12.55M
🌸آخرین عروس، داستان زندگی حضرت نرجس سلام الله علیها. 🔘 قسمت دوم: رویایی سرنوشت‌ساز
@Elteja_tales | قصّه‌های مهدوی‎4_5958712934979866832.mp3
زمان: حجم: 13.77M
🌸آخرین عروس، داستان زندگی حضرت نرجس سلام الله علیها. 🔘 قسمت سوم: شاهزاده در لباس اسیری
@Elteja_tales | قصّه‌های مهدوی‎4_5958712934979866833.mp3
زمان: حجم: 14.61M
🌸آخرین عروس، داستان زندگی حضرت نرجس سلام الله علیها. 🔘 قسمت چهارم: نرجس مادر می‌شود
@Elteja | کانال اِلتجا4_5956115802615712991.mp3
زمان: حجم: 7.27M
▪️وقتی فرشته‌ها از گریه سلام الله علیها گریه کردند... 🔘 زیبایی از زندگی سلام الله علیها ┄┄┅┅┅❅❁❅┅┅┅
تابستان 1363 كه در شاهرود هنگام آموزش سربازان در صحرا، با مادري به همراه دو دخترش برخورد كردم كه در حال درو كردن گندم‌هايشان بودند فرمانده‌ي گروهان، ستوان آسيايي به من گفت: مسلم بیا سربازان دو گروهان را جمع كنيم و برويم گندم‌هاي آن پيرزن را درو كنيم. به او گفتم: چه بهتر از اين! شما برويد گروهان خود را بياوريد تا با آن پيرزن صحبت كنم. جلو رفتم پس از سلام و خسته نباشيد گفتم: مادر شما به همراه دخترانتان از مزرعه بيرون برويد تا به كمک سربازان گندم‌هايتان را درو كنيم. شما فقط محدوده‌ي زمين خودتان را به ما نشان دهيد و ديگر كاري نداشته باشيد پيرزن پس از تشكر و قدرداني گفت: پس من مي‌روم براي كارگران حضرت فاطمه‌ي زهرا(سلام الله عليها) مقداري هندوانه بیاورم ما از ساعت 9 الي 11/30 صبح توسط پانصد سرباز تمام گندم‌ها را درو كرديم. بعد از اتمام كار، سربازان مشغول خوردن هندوانه شدند. من هم از اين فرصت استفاده كردم و رفتم كنار پيرزن، به او گفتم: مادر چرا صبح گفتید مي‌روم تا براي كارگران حضرت فاطمه(س) هندوانه بياورم. شما به چه منظور اين عبارت را استفاده كرديد؟ گفت : ديشب حضرت فاطمه‌ي زهرا(سلام الله عليها) به خوابم آمد و گفت: چرا كارگر نمي‌گيري تا گندمهايت را درو كند ديگر از تو گذشته اين كارهاي طاقت‌فرسا را انجام دهي من هم به آن حضرت عرض كردم: اي بانو تو كه مي‌داني تنها پسر و مرد خانواده ما به شهادت رسيده است و درآمدمان نيز كفاف هزينه‌ ی كارگر را نمي‌دهد، پس مجبوريم خودمان اين كار را انجام دهيم بانو فرمودند: غصه نخور! فردا كارگران از راه خواهند رسيد. بعد از اين جمله از خواب پريدم امروز هم كه شما اين پيشنهاد را داديد، فهميدم اين سربازان، همان كارگران حضرت مي‌باشند. پس وظيفه‌ي خود ديدم از آنها پذيرايي كنم بعد از عنوان اين مطلب، ناخودآگاه قطرات اشك از چشمانم سرازير شد و گفتم: سلام بر تو اي دخت گرامي پيامبر(سلام الله عليها) فدايت شوم كه ما را به كارگري خود قابل دانستي ⚜ راوی : سرگرد مسلم جوادي ‌منش 📚 منبع: كتاب نبرد ميمك، احمد حسينا، مركز اسناد انقلاب
▫️سفیرِ نور ☘️ زیبایی از کرامات وکیل سوم، جناب حسین بن روح 👇
@Elteja_tales | کانال قصّه‌های مهدوی4_5879866672684211030.mp3
زمان: حجم: 6.15M
▫️سفیرِ نور ☘️ زیبایی از کرامات وکیل سوم، جناب حسین بن روح به مناسبت سالروز وفات ایشان(۱۸ شعبان) 📚 غیبت طوسى،ص۳۲۲.
رویای بهار رویای زیبای شیخ حر عاملی پیرامون امام عصر علیه‌السلام👇
@Elteja_tales | قصّه‌های مهدوی4_6021840570454907231.mp3
زمان: حجم: 5.84M
رویای بهار رویای زیبای شیخ حر عاملی پیرامون امام عصر علیه‌السلام.